کدام شناخت از امام مانع  مرگ جاهلی ما می شود؟!

خبرگزاری شبستان: مراد از شناخت این است که مردم هر زمان بدانند که خداوند کسی است که هیچگاه آنها را از حجت الهی خالی نگذاشته، پس کسی که عبادت کند خدایی را که برای آنها حجت قرار نداده، پس غیر خدا را عبادت کرده است.

به گزارش گروه مهدویت خبرگزاری شبستان، روزی شخصی خدمت امام حسین علیه السلام شرفیاب شد و درباره معرفت خدا و چگونگی آن سوال کرد؛ حضرت(ع) در پاسخ فرمودند: «مراد از شناخت خدا، شناخت اهل هر زمان نسبت به امام زمان خویشتن است، امامی که اطاعت از او بر آنها واجب است». یعنی حقیقت بندگی خدا و اطاعت از او مستلزم شناخت امام است که در این روایت نیز به آن تصریح شده است.

 

خبرگزاری شبستان در ادامه سلسله مباحث «معرفت امام» و «مولفه های این شناخت» گفت وگویی با حجت الاسلام علی حیدری، مدیر آموزش مرکز تخصصی مهدویت ترتیب داده است که در ادامه می خوانید:

 

چرا در معارف اسلامی در رابطه با شناخت و معرفت نسبت به امام تا این حد تاکید و سفارش شده است؟

در فرهنگ دینی یعنی در قرآن و روایات شیعه و سنی، بحث شناخت امام و ارتباط با او از اهمیت ویژه ای برخوردار است به گونه ای که در ردیف اصول اعتقادی همچون توحید، نبوت و معاد به حساب می آید. نخستین مسئله در این رابطه آن است که بدانیم شناخت امام، راه معرفت خدا است. ببینید اولین وظیفه انسان در دنیا شناخت آفریننده جهان هستی است و تا وقتی این شناخت حاصل نشود راه درست بندگی و اطاعت از او به روی انسان باز نمی شود. به همین جهت در قرآن و روایات مطالب فراوانی درباره لزوم معرفت خدا بیان شده است. بعضی از آیات قرآن به توصیف خدا و صفات گوناگون آن پرداخته اند و امامان معصوم(ع) نیز در روایات، دعاها و خطبه ها به شکل گسترده درباره خدا و صفات او سخن گفته اند.

سرّ این مسئله نیز آنجاست که بدانیم از نظرگاه روایات راه معرفت خدا و اوصاف او، شناخت اولیای خدا و امامان معصوم(ع) است. چرا که آنها مظهر اسما و صفات الهی و آینه جلال و جمال پروردگار هستند. معصومان(ع) انسان های کاملی هستند که خدا آنها را خلیفه و نماینده خود در روی زمین قرار داده است و اراده کرده که با آنان شناخته شود و از مسیر اطاعت آنها اطاعت شود و ثواب و عقاب را نیز بر مدار ارتباط و اطاعت آنان قرار داده است.

 

لطفا دیدگاه تبیین شده در روایات معصومین علیهم السلام در این زمینه را بیشتر توضیح می دهید.

روزی شخصی خدمت امام حسین علیه السلام شرفیاب شد و درباره معرفت خدا و چگونگی آن سوال کرد؛ حضرت(ع) در پاسخ فرمودند: «مراد از شناخت خدا، شناخت اهل هر زمان نسبت به امام زمان خویشتن است، امامی که اطاعت از او بر آنها واجب است». یعنی حقیقت بندگی خدا و اطاعت از او مستلزم شناخت امام است که در این روایت نیز به آن تصریح شده است. پس شناخت امام، طریق معرفت خداست و انسان با «شناخت امام» و «توجه به گفتار و دستورات» او می تواند در مسیر سعادت گام بردارد. اما معرفت خدا بدون دسترسی داشتن به کسی که از جانب او، سِمَت راهنمایی و راهبری را داشته باشد، امکان پذیر نیست.

شیخ صدوق در تبیین حدیث امام حسین علیه السلام می فرمایند: «مراد از شناخت این است که مردم هر زمان بدانند که خداوند کسی است که هیچگاه آنها را از حجت الهی خالی نگذاشته (یعنی در هر زمانی حجت الهی در میان مردم است) پس کسی که عبادت کند خدایی را که برای آنها حجت قرار نداده، پس غیر خدا را عبادت کرده است چرا که حکمت و لطف پروردگار اقتضا می کند برای اینکه مردم عبادت صحیح داشته باشند همواره در میان مردم حجتی الهی حضور داشته باشد.

 

روایت مشهور و معروف «کسی که امام زمانش را نشناسد به مرگ جاهلیت مرده است» چگونه ناظر بر این مسئله است؟     

ما باید بدانیم که شناخت امام، شرط اسلام واقعی است. چرا که شیعه و سنی این روایت را از رسول خدا صل الله علیه وآله نقل کرده اند که فرمودند: «هر کس امام زمانش را نشناسد و از دنیا برود به مرگ جاهلیت از دنیا رفته است.» از فرمایش امام صادق علیه السلام در روایتی چنین استفاده می شود که یعنی این فرد، جاهل و مانند مردمان قبل از اسلام از دنیا رفته است.

خداوند انسان را خلق کرده تا به تکامل برسد و مسلماً انسان در این مسیر نیاز به راهنما دارد و اقتضای حکمت الهی این است که این راهبر را برای ما قرار دهد. کسی که به امام معتقد نیست یعنی به وجود راهبر معتقد نیست، پس خدا را نیز قبول ندارد و مشرک شناخته می شود. و این راز این حدیث گرانبها از رسول خدا صل الله علیه وآله است.

 

کیفیت این شناخت چگونه باید باشد؟ آیا در درابطه با کیفیت و نوع معرفت و شناخت نسبت به امام نیز در آموزه ها و معارف دینی چیزی بیان شده است؟

در رابطه با کیفیت این شناخت باید توجه داشته باشیم که گاهی «حداقل شناخت» مدنظر است یعنی شناخت شناسنامه ای نسبت به نام، القاب، تاریخ ولادت و ... امام که هر فرد شیعه ای بایست چنین اطلاعاتی را داشته باشد. اما شناختی که ما را به عبودیت و اطاعت می رساند و شناختی که حقیقت بندگی را رقم می زند، شناخت جایگاه امام، علم امام و عصمت امام است.

 

لطفا به صورت واضح بفرمایید که مولفه های کسب این نوع معرفت چیست؟

نخستین مولفه در کسب شناخت صحیح، «تفکر» است. بحث تفکر در نگاه قرآن و روایات به قدری مهم است که قرآن می فرماید: «ندای اهل آتش در جهنم این است که می گویند ای کاش ما در دنیا اهل تفکر بودیم.» مولفه دیگری که در این رابطه می توان به آن اشاره کرد شاگردی کردن یا همان «تلمذ» است که گاهی از طریق کتاب و مطالعه منابع معتبر تحقق می یابد و گاهی با تلمذ کردن و یاد گرفتن از افرادی که متخصص و متعهد هستند. اما باید دقت کرد که برخی منابع و برخی افراد در این زمینه غیرمتعهد و غیرمتخصص هستند و می بایست برای کسب شناخت در این رابطه دقت لازم را داشت.

شاخصه سوم برای شناخت «تعبد» است. تعبد یعنی انجام واجبات و مستحبات و ترک گناه، اینکه انسان در واجبات و محرمات مراقبت داشته باشد و بداند که برای شناخت امام زمان و ارتباط با او این مراقبت لازم است. پرهیز از گناه نیز یکی از موارد مهم در رسیدن به نورانیت است؛ انسان باید خود را از هر چیزی که او را از خدا جدا می کند، دور سازد.

 

البته نباید فراموش کرد که فرهنگسازی در این رابطه نیز از جمله مواردی است که می توان به آن اشاره کرد. امروز رسانه و زبان هنر در این موضوع بسیار تاثیرگذار هستند.

 

کد خبر 583183

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha