مرتضی پیرحیاتی، کارشناس مذهبی در گفت و گو با خبرنگار خبرگزاری شبستان در خرم آباد، گفت: ساختارهای وجودی انسان، برای اینکه بتوان طبیعت نازل انسان را پیرو فطرت عالی او قرار داد و از کیفیت این کار آگاه شد، نخست باید سازمان وجودی انسان را که چند ساختار دارد، شناسایی کرد.
وی افزود: در هریک از ساختارهای وجود، قوای طبیعی و فطری او را شناخت، تا چگونگی اهتمام طبیعت به فطرت روشن شود.
پیرحیاتی، اظهار داشت: از طرف دیگر، انسان شناسی کامل زمانی شکل می گیرد که انسان با تمام ساختارهای وجودش شناخته شود، وگرنه انسان شناسی ما ناقص و نا تمام و آثار و برکات آن نیز کمتر است.
وی با بیان اینکه انسان ساختارها و شئون متعددی در جان خویش دارد و موجودی تک بعدی نیست، عنوان کرد: آن بزرگواری که گفت: ای برادر «توهمان اندیشه ای» نصف راه را ارائه کرده است.
این کارشناس مذهبی، بیان کرد: انسان اندیشه تنها نیست و شئون دیگری همانند انگیزه، عزم و اراده و تاثر نیز دارد که باید مورد توجه قرار گیرند.
وی با اشاره به ساختارهای وجودی انسان، گفت: نخستین ساختار وجودی انسان حیات است چراکه حیات انسان (حی متاله) است یعنی واقعیت حیات انسان چیزی جز تاله و دلباختاگی نیست.
پیرحیاتی، ادامه داد: در نگاه فطری و باطنی، همه انسان ها حیات الهی و تاله ملکوتی در فطرتشان نهادینه شده است.
این کارشناس مذهبی افزود: خدا خواهی بالاترین درجه حیات ممکنات است که خود آن نیز دارای مراتبی است.
وی دومین ساختار وجودی انسان را علم خواند و بیان کرد: مفهوم علم روشن است و در واجب ( خداوند متعال) و ممکن(انسان و فرشته و...) به یک معنی است، ولی از لحاظ مصادیق، متعدد و دارای مراتب گوناگون است.
این کارشناس مذهبی، با بیان اینکه عالی ترین مرتبه علم برای خدای سبحان است، گفت: موجودات دیگر بالتبع یا بالعرض، بهره ای از آن دارند و به تعبیر صحیح تر، علم سایر موجودات تنها مظهر علم خداست.
پیرحیاتی، سومین ساختار وجودی انسان را قدرت دانست و افزود: در تفسیر قدرت، مطالب فراوانی گفته شده است اما اجمالاً«قدرت» بدین معنی است، موجودی که اگر بخواهد کاری را انجام می دهد و چنانچه نخواهد انجام نمی دهد، دارای قدرت است.
وی با بیان اینکه حیات، هماهنگ کننده ساختار های علم و قدرت است، گفت: انسان انبوهی و کثرتی از قوای ارادی و تحریکی به هم ریخته نیست که به وحدت سازمان بافته عمل کند، چون کثرت قوای انسان اگر به وحدت برنگردد و عامل هماهنگ کننده نداشته باشد، موجودی واقعی نیست.
این کارشناس مذهبی، ادامه داد: دیگر آنکه حیات، عامل هماهنگ کننده همه مجموعه های وجود انسان و همه ساختارها زیر مجموعه و شئون او هستند.
پیرحیانی، افزود: آن واحد حقیقی که هم می فهمد و هم اراده و فعل دارد و هم اراده و فعل او تحت تدبیر فهم و ادراک اوست، حی و زنده است.
وی ابراز کرد: حیات متالهانه، همان روح ملکوتی انسان است که در آیه« و نفخت فیه من روحی» از آن جز داده است.
پیرحیاتی، اظهار کرد: روح ملکوتی انسان ساختارهای علمی، ارادی و فعلی او را به گونه ای رهبری می کند که برترین هماهنگی بین آنها برقرار و علم انسان، مشرف برعمل او شود.
نظر شما