جدا شدن از یاد خدا، خود درجه‌ای از شرک است

نه اینکه وقتی علی(ع) می‌گوید «خدایا لحظه لحظه شب و روزم را با یاد خودت آباد کن» یعنی صبح تا شب دستم تسبیح باشد، می‌گوید تمام اعمال من بشود ذکر، یاد این باشم که موثر تو هستی و من هیچ نیستم؛ این می‌شود توحید محض.

 خبرگزاری شبستان: روز گذشته، بخش اول گفتگو با استاد علیرضا برازش، پژوهشگر و نویسنده حوزه دین و معارف اسلامی با موضوع "دعا و کارکردهای آن" از منظر مخاطبان گذشت. آن چه در پی می آید ادامه این گفت و گوست:

 

ماهیت و جوهر دعا چیست که کارکردهای ذکر شده را دارد، مثلا خواندن فلسفه با یک لایه عقلایی و منطقی وجود انسان ارتباط برقرار می‌کند و یک کارکردی دارد؛ این جوهر و ماهیت که برای دعا تعریف کردید از کجا آمده و در کدام لایه از وجود ما می نشیند؟ 
خدا یک جدایی را حال برای آزمایش یا برای هرچه که بود میان خود و انسان قرار داد، در این شرایط جاذبه ای در آن سو قرار دارد که انسان با اشتیاق می خواهد به سویش برود. این اتفاقی است که در دعا می افتد. همه مثنوی مولوی هم بر پایه ناله از جدایی انسان است، چون دور افتاده است: «بشنو از نی چون حکایت می‌کند/ از جدایی‌ها شکایت می‌کند»، یعنی اصل بشر این است: «إنا لله»، ما متعلق به خدا هستیم. اگر بپذیریم خداوندی که انسان را آفرید، «نفخت فیه من روحی» از روح خودش دمیده و برای اینکه این روح پاک بشود قرار است دوباره «إنا إلیه راجعون» به سوی او بازگردد؛ پس مطمئنا انسان به دنبال فرصت هایی است که این رجعت اتفاق بیفتد.

 

و این رجعت با دعا محقق می شود؟
ببینید؛ وقتی که خدا را صدا می‌زنی و می‌گویی یا رب، یعنی اصل اوست و من هیچ چیزی نیستم. حالا این را که گسترش بدهید اصلا اصل دعا در همین یا الله و یارب هست. یک دعا داریم دو برابر دعای کمیل که حضرت حجت (عج) آخر دعا به خدا می‌گوید که «قَدْ أَطَلْتُ دُعَائِی»، خدایا ببخشید طولش دادم «وَ أَکْثَرْتُ خِطابِی»، خیلی اسم گفتم، بعد می‌گوید فقط کافی بود بگویم یارب، یعنی در واقع هیچ چیزی بهتر از یارب و یاالله نیست.


چه مفهومی در لفظ "لا الله الا الله" وجود دارد که به چنین کارکردی می رسد؟
اگر کسی بفهمد که در این لا الله الا الله و یا الله مفهوم من هیچی چیزی نیستم و تو الله همه چیز هستی اصلا لازم نیست حرف دیگری بزند.


خدا به موسی می‌گوید برگ هم می‌خواهی برای گوسفندهایت بریزی به من بگو خدایا برگ بده. نمک که می‌خواهی بریزی در خورشتت به من بگو خدایا نمک بده. این برای این است که یادمان باشد که هم چیزهای بزرگ را خدا باید بدهد هم چیزهای کوچک را. این نَفَسی که رفت باید بگوییم که خدایا برگردان. فرصت نداریم که این‌قدر درخواست بکنیم. روح توحید را و هر عبادتی که پرورش بدهیم بهتر از عبادت دیگر است. کاری که دعا می‌کند،....

 

این‌جا انگار که یک صمیمیتی برقرار می‌شود، مثلا خدا به موسی می گوید به شبان بگو «هیچ آدابی و ترتیبی مجو/هر چه می‌خواهد دل تنگت بگو» یعنی دارد یک ارتباطی فراتر از نوع رایج سخن گفتن با خدا را تعریف می کند، یک ارتباط نزدیک تری بین روح انسان و خداوند اتفاق می‌افتد. وقتی به این‌جا رسیدیم شرایط پذیرش این دعا چیست؟

یک موقعی هست که می‌گوییم که «لا الله الا الله»، یعنی خدا فقط جهان را خلق کرده است، یعنی در خلقت به توحید قائل هستیم، اما وقتی‌که گرفتار می‌شویم یا بچه‌مان مریض می‌شود پیش دکتر ضجه می زنیم، این توحید یک ذره خدشه دارد، یعنی این‌جا «لاشافی الا الله»مان خیلی محکم نیست. البته «لا خلق الا الله»مان خیلی محکم است، تا از ما بپرسند چه کسی آسمان را خلق کرده شک نداریم می‌گوییم «الله»، اما در پاسخ به اینکه چه کسی بچه را شفا داد یا دارو و پرستار و دکتر چقدر موثر بود، وسیله بودن اینها یک کمی به اصل بودن تبدیل می‌شود.


می‌گویند بهترین تعریفی که از «لا الله الا الله» شما می‌توانید بکنید «لا موثر فی الوجود الا الله»، یعنی نه اینکه دیگران تاثیر دارند و تاثیر اصلی برای خداست، نه، دیگران تاثیری هم ندارند و تاثیر اصلی برای خداست؛ این را آدم یادش می‌رود.


در قرآن آمده که اگر از مشرکین سوال کنی که آسمان و زمین را که آفریده است «و لئن سئلتهم من خلق سماوات و الارض» نمی‌گویند پدرم، نمی‌گویند هبل، نمی‌گویند لات، می‌گویند «لَیَقُولُنَّ اللَّهُ»، آن‌ها هم می‌گویند الله، اما همین مشرکین در امورات زندگی قائل به این هستند که خدا کاره‌ای نیست.
 

ما برای گذران امورات مادی و معنوی مان فراموش می‌کنیم که همه چیز دست خدا هست، فراموش می‌کنیم. حالا ممکن است که بعضی مواقع در دل نماز در سجده یادمان بیفتد و گاهی اوقات این نماز تا ده دقیقه بعد هم اثر می‌گذارد و حال‌مان خوب است یا بعضی اوقات در ماه رمضان حال‌مان زیادی خوب می‌شود و ادامه هم پیدا می‌کند. یا مکه که می‌رویم یک کم حال‌مان خوب هست و این ارتباط ادامه پیدا می‌کند...

 

در کلام معصوم داریم که خدایا لذت عبادت را از ما نگیر یا مثلا این ترس وجود دارد که مبادا من شیرینی عبادت را نچشم؛ چه اتفاقی برای انسان امروز افتاده که آن حلاوت را درک نمی‌کنیم؟
حضرت علی (ع) در آخرهای دعای کمیل خیلی جمله زیبایی دارد که آن را خیلی دوست دارم؛ پیشنهاد می‌کنم که این را به عنوان دعای قنوت بخوانید؛ می‌فرماید که «أَسْأَلُکَ بِحَقِّکَ وَ قُدْسِکَ ، وَ اَعْظَمِ صِفاتِکَ وَ اَسْمائِکَ»، چون می خواهد حرف مهمی بزند این همه قسم می دهد که «أنْ تَجْعَلَ اَوْقاتی مِنَ اللَّیْلِ وَ النَّهارِ بِذِکْرِکَ مَعْمُورَةً»، خدایا لحظه لحظه شب و روز من را با یاد خودت آباد کن، یعنی لحظه‌ای که من به یاد خدا نباشم خراب است. و ادامه می دهد که «وَ بخِدْمَتِکَ مَوْصُولَةً ، وَ اَعْمالی عِنْدَکَ مَقْبُولَةً»؛ و بعد این بخش از دعا مورد نظرم است که می فرماید «حَتّى تَکُونَ أعْمالی وَ أوْرادی کُلُّها وِرْداً واحِداً ، وَ حالی فی خِدْمَتِکَ سَرْمَدا»، تا به جای برسد که این لحظه لحظه‌های من همه‌اش بشود یک چیز.


نه اینکه وقتی می‌گوید خدایا زندگی من با ذکر آباد بشود، صبح تا شب دستم تسبیح باشد، اینکه نمی‌شود، می‌گوید که تمام اعمال من بشود ذکر، یعنی هر لحظه به یاد تو باشم. یاد این باشم که موثر تو هستی و من هیچ چیزی نیستم این می‌شود توحید محض.


حالا هر شخصی به این اتفاق کمک بکند او می‌شود معلم خوب و بهترینش می‌شود پیامبران. هر فعلی به این کار کمک بکند می‌شود عبادت، درعبادات آنچه به اندیشه کمک بیشتری کند می‌شود افضل العباده. به این معنا دعا نقش زیادی بازی می‌کند.


حال آن دنیا درجه انسان‌ها بر این مبناست که در این دوره شصت، هفتاد سال چقدر با این « لا الله الا الله» با این ذکر با این یاد متصل – که در « وَ بِخِدْمَتِکَ مَوْصُولَةً» به آن اشاره شده- پیوند داشته.

 

یاد خدا و ذکر چطور مانع دور شدن انسان از خدا می شود؟
ما می‌گوییم که جدا شدن از یاد خدا یک درجه‌ای از شرک است. این که معصومین (علیه السلام) استغفار می‌کردند و این‌که پیامبر (ص) می‌فرمایند «إنی لأستغفر الله فی الیوم أکثر من سبعین مرة»، من روزی هفتاد بار در روز استغفار می‌کنم «إنه لیُغان على قلبی»، چرا که یک گردی و یک غباری می‌آید روی دلم می‌نشیند.


می شود مصداقی توضیح دهید؟
الان در ماه روزه هستیم. در تعریف روزه عام همین کاری که ما می‌کنیم آمده، همین سیزده، چهارده تا مبطلاتی که در رساله‌ها نوشته‌اند از اذان صبح تا اذان مغرب مرتکب نمی‌شویم و بعد همه کار می‌کنیم، دروغ هم می‌گوییم، خلف وعده هم می‌کنیم، حسادت هم می‌ورزیم، سوء‌ظن هم داریم، کارهای لهو و لعب می کنیم بعد هم در دعای افطار هم می‌گوییم «اللهم لک صمنا و علی رزقک افطرنا» این روزه عام است و از نظر فقهی هم انسان طرف روزه گرفته است، ولی یک روزه خاص هم هست، این روزه خاص در دعای امام سجاد (ع) برای ورود به ماه رمضان توضیح داده شده است که می گوید خدایا جوارح من روزه باشد، چشم من پاک باشد، گوش من لغو نشنود، این می‌شود روزه خاص. روزه خواص این است که شما لحظه‌ای از یاد خدا غافل نشوید. یعنی شما دقیقا در این دایره قرار بگیرید که خدا بله، و غیر او نه، «لا الله الا الله» لحظه‌ای از یاد ما نرود. 
 

گفتگو از حبیبه بدری و محمد پورعلم

پایان پیام/

کد خبر 61098

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha