حسن فرامرزی: اگر روزه و روزهداری را حتی از منظر حکم دینی و اسلامی نبینیم و بخواهیم از دریچه قوانین و ضوابط موجود یک کشور ارزیابی کنیم باز به این نتیجه خواهیم رسید که زیر پا گذاشتن یک ضابطه روشن عرفی و اجتماعی به هیچوجه توجیهپذیر نیست.
شرع مقدس جز به آسایش و مصلحت انسان حکم نمیدهد، روزه هم اگر برای مسلمانان سفارش و واجب شده گامی در جهت تأمین سلامت جسمی و روحی انسان است. انسان روزهدار یک ماه فرصت دارد که اندکی از هر آنچه که او را به دنیای کوچک خواستهای جسمانی نزدیک میکند فاصله بگیرد و بار دیگر در خود و اعمالش دقیق شود و با خود تأمل کند، آیا رسم بندگی و سپاس را به جا آورده است یا نه.
روزهداری فاصلهگیری از همه روزمرگیهایی است که مثل یک پیله انسان را احاطه میکند، بیآنکه پس از این تنیدن پروانگی و پروازی در کار باشد. با این حال خداوند هیچگاه احکام و فرمانهایش را بدون حکمت بر بندگانش واجب نمیفرماید. به خاطر همین است که حکم روزه برای مسافر، بیمار، پیران ناتوان و نظایر آن استثنائاتی دارد. چه بسیار کسانی که در دوران کهولت به سر میبرند اما به خاطر درک صفای ماه مبارک رمضان با وجود همه سختیهایش دوست دارند روزهدار سر سفره افطار بنشینند. چه بسیار کسانی که فعالیت بدنی انجام میدهند و در هوای داغ تابستان مجبورند جلوی آفتاب برای تأمین رزق خود و فرزندانشان تلاش کنند. با این همه نه رزق و روزی خود را تعطیل میکنند و قفل تعلل و تنبلی به آن میزنند و نه اینکه حکم الهی را نادیده میانگارند و به بهانه دشواری روزه گرفتن از امر خدا سرپیچی میکنند.
مثالی برای تقریب به ذهن
اما این همه در حالی است که گاهی رفتارهایی در جامعه دیده میشود که با هیچ اصول اسلامی، اخلاقی و انسانی همخوانی ندارد. اصلا فرض بگیریم که نه اسلامی در کار باشد و نه حکم الهی در میان. شما وارد یک ساختمانی میشوید، در حالی که گرسنه و تشنه هستید، بعد از ورودتان به آن ساختمان متوجه میشوید که اهالی آنجا به هر دلیل تا ساعاتی خود را از خوردن و نوشیدن منع کردهاند و نمیخواهند به سمت غذا یا آب بروند.
در چنین شرایطی شما چه میکنید؟ واضح است، حتی اگر به فلسفه و غایت عمل آنها اعتقادی نداشته باشید برای مراعات حال کسانی که از خوردن امساک کردهاند سعی میکنید حتیالامکان جلوی چشمهای این افراد به خوردن و آشامیدن مشغول نشوید. اتاقی خلوت یا گوشهای که رفت و آمدی در آن نیست انتخاب میکنید و به حرمت کسانی که از خوردن و آشامیدن منع شدهاند دور از چشم آنها رفع گرسنگی و تشنگی میکنید.
سرپیچی از قوانین، افتخار یا ...؟
مثال این ساختمان را میتوان در مقیاس بزرگتر به فصای یک جامعه تعمیم داد. جامعه ما همان ساختمان بزرگی است که امروز بسیاری از ساکنان و افراد آن به حکم و فرمان الهی و بنا به اعتماد و اعتقادی که به امر پروردگارشان دارند ترجیح میدهند در روزهای ماه مبارک رمضان روزهدار باشند. در این میان برخی نیز با وجود آنکه در دل میخواهند و آرزو میکنند که کاش شرایط روزهداری را داشتند به خاطر استثنائاتی که در حکم روزه آمده است نمیتوانند در جمع روزهداران قرار گیرند، با این حال این قبیل افراد عموما مقید هستند به خاطر حفظ حرمت ماه مبارک رمضان و مراعات حال روزهداران از هر عملی که بوی حرمتشکنی این ماه را بدهد، اجتناب کنند اما در این میان معدودی از افراد در جامعه ما وجود دارند که متأسفانه رفتارهایشان مصداق نوعی دهنکجی و حرمتشکنی است.
تردیدی نیست نه اسلام میخواهد همه را به زور و جبر تابع احکام الهی کند و نه حکومت اسلامی میتواند و به دنبال آن است که سرنوشت رعایت یا زیر پا گذاشتن احکام الهی را در محدوده خصوصی و شخصی شهروندان دنبال کند. هر شهروندی میتواند به خاطر عذری که دارد یا ندارد در محدوده شخصی خود رفتارهایش را دنبال کند اما آن شهروند وقتی وارد فضای اجتماعی میشود نمیتواند بیپروا حرمتشکنی را در دستور کار خود قرار دهد.
این افراد همان کسانی هستند که وقتی در یک کشور خارجی حضور پیدا میکنند ریز به ریز قواعد و مقررات دست و پاگیر و بعضا ناخوشایند آنها را به جان میخرند و با طیب خاطر میپذیرند که عامل به قواعد و قوانین آن کشور باشند، این افراد هیچگاه در برابر بازدارندگی و منع این قوانین چون و چرا نمیکنند و اتفاقا تبعیت از این قوانین را رفتاری منطقی و مبادی به آداب قلمداد میکنند اما چه شده است که وقتی در کشور خود حضور دارند سرپیچی از قوانین و مقررات را نوعی شأن و افتخار برای خود به حساب میآورند و وقتی هم به آنها اعتراض میشود که چرا اینگونه رفتار میکنند بسیار به آنها برمیخورد و میگویند چرا اجازه نمیدهند شهروندان آنگونه که دوست دارند و تمایلاتشان میخواهند رفتار کنند؟ چرا جلوی آزادیهای آنها گرفته میشود؟
متأسفانه این تناقضهای رفتاری در عین حال که نشاندهنده نوعی از خود باختگی و مرعوب شدن در برابر دیگران و بیهویتی است حتی با چارچوبهای انسانی و اخلاقی هم نمیخواند. انصاف و اخلاق حکم میکند وقتی اکثریت یک جامعه رفتاری را صورت میدهند که اتفاقا آن رفتار در چارچوب حکم الهی است و قوانین رایج آن کشور هم بر همین مدار قرار دارد از مرزهای اخلاق و قانون تخطی نکنیم و این تخطی را هم به حساب آزادی و حق شهروندی ننویسیم.
پایان پیام/
نظر شما