دکتر عبدالوهاب شهلیبر، جامعه شناس و عضو بنیاد ملی نخبگان با بیان اینکه بین قصه و حکمت ارتباط وجود دارد به خبرنگار شبستان گفت: حکمت مشورت تنیده شده در تار و پود اجتماع است. حکمت آن دانش متراکم شده تاریخی است. برخلاف اصل مدرن که تجربه جایگاه خود را خیلی از دست داده است و آدم ها می خواهند همه چیز را از صفر شروع کنند، در گذشته تجربه از جایگاه والایی برخوردار بود.
دکتر شهلیبر ادامه داد: در گذشته حکمت در واقع مسیر آینده زندگی شخص را مشخص می کرد یعنی می آمد و جریان و چرخه زندگی شخص را انکشاف می کرد. در گذشته حرفی که از مکان های دور می آمد که در قصه وجود داشت یا حرفی که از دل تاریخ بیرون می آمد یک اتوریته، یک اقتدار و پذیرشی داشت یک نوع وثاقتی در آن خبر بود.
این جامعه شناس تصریح کرد: ارتباط قصه با حکمت این است که حکمت یک دانای کل است. دانایی ها، آموزه ها و پندهایی وجود داشت که به نوعی نسل به نسل تجربه شده بودند و سودمندی های خود را نشان داده بودند. در اصل مدرن در واقع ما ارتباطمان را با سنت قطع کردیم و به قول یونانی ها تئوری ها یا علوم و اطلاعات که در لحظه از بین می روند، تبدیل به شیوه مسلط آموزش شدند.
وی اظهار داشت: حکمت آن دانش عملی است که به مرور در شخصیت آدمی رسوخ می کند. ممکن است قادر به بیان زبانی نباشیم اما در عمل کردن، زندگی کردن و تصمیم گرفتن این حکمت به نوعی وجود دارد. حکمت آن دانش تجربه شده و چکش کاری شده است. حکمت چیزی است که به خصوص در مسایل کلان و ساختاری همچون ارتباط ما با آدم های دیگر، ارتباط با محیط زیست و ارتباط با موقعیت های جدید اثرگذار است و این ارتباط ها را تنظیم می کند.
این جامعه شناس در مورد قصه گویی بیان کرد: قصه گویی مهارت های اجتماعی کودکان را افزایش می دهد و باعث خودبیانگری می شود. قصه گویی موجب افزایش تخیل کودکان می شود. در حقیقت با قصه خلاقیت به وجود می آید. بچه ها با قصه به تاریخ می روند، به گذشته سری می زنند و از تجربیات گذشتگان می آموزند.
گفتگو از مریم داوری
نظر شما