به گزارش خبرنگار خبرگزاری شبستان از ساری، روزهای پایانی فروردین ماه جاری با اجراهای خیابانی آئین های بومی ومذهبی- عاشورایی گروه های نمایشی منتخب چهاردهمین جشنواره سراسری تئاتر بومی تیرنگ، نظاره گر علاقه مندی و استقبال مردم مازندران به ویژه شهروندان ساروی به تئاترهستیم.
نمایش های راه یافته از 9استان کشور به مرحله نهایی این جشنواره به همت حوزه هنری مازندران و با همکاری معاونت فرهنگی اجتماعی شهرداری ساری در بوستان ملل مرکز استان اجرا می شوند.
نمایش خیابانی «مجلس خروج مختار» به کارگردانی کریم مقدسی یک شبیهخوانی است که به تنبیه و قصاص مختار از قاتلان امام حسین (علیه السلام) میپردازد.
داستان از آنجا آغاز میشود که پس از شهادت امام حسین (علیه السلام) و یاران آن حضرت، مختار قیام میکند و شهر کوفه در تصرف مختار و خونخواهان واقعه عاشورا قرار میگیرد، مختار به ابراهیم اشتر فرزند مالک اشتر و دیگرسرداران دولت خود دستور میدهد که به دنبال قاتلان و عاملان واقعه عاشورا باشند و آنها را به اشد مجازات تنبیه یا قصاص کنند.
فضای داستان با فرار عاملان و قاتلان حادثه کربلا تغییر میکند و فصل تازهای از نمایش با همراهی تماشاچیان آغاز میشود، مختار در نهایت با کمک یاران خود موفق میشود تا همه اشقیا را دستگیر کند و به اشد مجازات برساند، این مجلس شبیهخوانی با شور و شعف حاضران اجرا شد.
« آش باران» به کارگردانی و و نویسندگی سید مهرداد کاوسی حسینی به آئینی از روستاهای استان همدان اشاره داشت.
این نمایش آئینی در اغلب روستاهای استان همدان انجام میشود و سینه به سینه منتقل شده؛ آش باران قصه عدهای از جوانان ساکن در روستااست که بیشتر به شغل کشاورزی میپردازند و باران در آنجا نمیبارد.
آنها از قحطی و کمبود آب و از بین رفتن محصولات خود پریشان هستند و به دنبال راه چار میگردند، یکی از آنها از آش باران میگوید که از پدر و پدر بزرگ خود شنیده است که اگر آش باران نذر کنند، مشکل آنها برطرف میشود.
تعدادی از جوانان، راه حل نذر آش را خرافات میدانند، عدهای تردید دارند، بین آنها کشمکش و درگیری بالا میگیرد، سرانجام به این نتیجه میرسند که هر کدامشان در خانه خود آش باران بپزند، آش پخته میشود و بین مردم پخش میشود و خواسته جوانان نیز اجابت میشود و باران میآید.
« زیارت» به نویسندگی و کارگردانی مرتضی اسدی که قصد در معرفی آداب زیارت دارد، قصه دو برادری است که هر کدام راهی را در زندگی خود در پیش گرفتهاند اما سرانجام در یک نقطه به یکدیگر میرسند، نقطهای که لطف و طلب امام هشتم در آن است.
نام برادر کوچک احمد و برادر بزرگ نیز رسول است؛ احمد کبوترهای حرم امام رضا (علیه السلام) را میدزد و برادر بزرگتر فرش زیبایی را برای حرم امام رضا (علیه السلام) بافته است و آن را به احمد میدهد تا به حرم ببرد و در آنجا پهن کند.
احمد فکرهایی در سر دارد، با خودش کلنجار میرود اما در این بین اتفاقاتی میافتد که برادر کوچکتر متوجه اشتباهش میشود، او به این نتیجه میرسد که اگرچه هر بار به حرم رفته بود و کبوتر دزدیده بود اما امام رضا(علیه السلام) او را طلبیده بود تا سرانجام به اشتباهش پی ببرد.
«آق قویون و قره قویون» به کارگردانی حمید حمیدی و نویسندگی محمد یوسفیزاده از آق قویون (گوسفند سیاه) و قره قویون (گوسفند سیاه) می گوید.
نمایش با آمدن این دوگوسفند از دو طرف جایگاه تئاتر که یک میدان در وسط روستا را نشان میدهد، آغاز میشود، آنها وقتی به یکدیگر میرسند شروع به رجزخوانی کرده و به نبرد میپردازند، گروه نوازنده نیز به میدان اصلی شهر نزدیک میشود و با آواز خود فضای نمایش را مخاطبپذیرتر میکنند.
در کنار محل اجرای معرکه تعدادی هیزم خاموش شده وجود دارد که نشان از ضعف زمستان و دلگرمی و آمدن بهار است و توجه مخاطبان به آن جلب میشود.
آق قویون و قره قویون همچنان بر سر و صورت یکدیگر میزنند و هر کدام سعی دارند تا حریف خود را به زمین بزنند.
گروه نوازنده با نواهای زیبا که همراه با دست زدنهای تماشاچیان است به نمایش چهرهای زیبا و باورپذیر میبخشد.
سرانجام آق قویون (گوسفند سفید) موفق میشود که قره قویون (گوسفند سیاه) را به بالای سر ببرد و او را به زمین بزند، قره قویون بلند میشود و فرار میکند، روستائیان نیز تا مسافتی به دنبالش میروند و او را با سنگ و کلوخ همراهی میکنند.
نظر شما