روایت عشق و خیانت در برنامه «ماه عسل»

خبرگزاری شبستان: برنامه ماه عسل در چهارمین روز از ماه مبارک رمضان با اجرای احسان علیخانی بر روی صحنه رفت.

به گزارش خبرنگار اجتماعی خبرگزاری شبستان، برنامه ماه عسل در چهارمین روز از ماه مبارک رمضان با اجرای احسان علیخانی بر روی صحنه رفت. برنامه ماه عسل سوژه  قسمت سوم که به یک آسیب اجتماعی پرداخته بود را خود را دنبال کرد.

 

 در قسمت سوم کلیپی کوتاه از پسربچه ای در برنامه ماه عسل پخش شد که از پدر و مادر خود در خواست کرده بود با هم آشتی کنند. پدر و مادر پارسا مهمان برنامه ماه عسل بودند و ماجرای طلاق خود را روایت کردند.

 

نسترن مادر پارسا رو به روی احسان علیخانی می نشیند و روایت ازدواجش را با پدر پارسا اینگونه بیان می کند:  پنجم آذر ماه سال ۱۳۸۹ با محمد ازدواج می کنم و سال گذشته (1395) از محمد جدا می شوم. من و محمد عاشق یکدیگر بودیم و پدرم مخالف ازدواج ما بود. می خواستم من سیندرلا شوم و شوهرم شاهزاده سوار بر اسب!

 

وی ادامه می دهد: پدرم به دلیل پایین بودن سنم، شغل نداشتن محمد با این ازدواج مخالف بود. برنامه ریزی فرار را هم کرده بودیم و به خانه خواهر شوهرم رفتم که پدرم گفت؛ برگردد هرچه تو بگویی را انجام می دهیم. با هم ازدواج کردیم و به مرورخیانت های محمد باعث شد تا این عشق به نفرت تبدیل شود.

 

محمد، پدر پارسا وارد صحنه می شود و خود را عامل پاشیدن زندگیش می داند و  می گوید: بسیاری از تقصیرها بر گردن من بود و شیطنت های زیادی کردم.

 

وی ادامه داد: رفتارهای بد همسرم تاثیرهای بسیاری داشت. حرف هایی که به من می زد، غرورم را می شکاند.فکرم درست کار نمی کرد. کار داشتم اما زندگیم را تامین نمی کرد.

 

در ادامه نسترن مادر پارسا هم پیرو صحبت های همسر سابقش می گوید: توقع من خانه مجلل و خرید های روزانه نبود. گاهی برای زندگی تلاش می کرد گاهی نه. آنچه که مرا آزار می داد خیانت هایی بود که محمد مرتکب می شد. و به او می گفتم از خانه من بیرون برو. به او می گفتم من همانم که به خاطرم همه کار کردی، اگر نمی توانیم اشتباهات یکدیگر را بگوییم حداقل بنویسم.اوج دعواها از 20 سالگی شروع و تا 25 سالگی ادامه داشت.

 

محمد پس از صحبت های همسر سابقش می گوید: با همه این اتفاق ها باز هم می گویم اشتباه کردم و تقصیر دارم. این برای من بسیار مهم است.

 

نسترن هم می گوید: خیلی گفتم نکن. به خاطر من نه، به خاطر بچه ات و محمد واکنش نشان می دهد و با صراحت می گوید: خیلی در حقش بی رحمی کردم و رو به همسر سابقش می گوید که  بابت همه چیز معذرت می خواهم.

 

مجری برنامه احسان علیخانی در واکنش به این رفتار خطاب به محمد می گوید: شما به این رو بچرخید. چراکه دیگر محرم نیستید. فردا نامه اش برای من می آید.

 

محمد درباره ی اشتباه های خود بیان می کند: هنگامی که به همسرم خیانت کردم اشتباه کردم.  بار دوم که این کار را کردم دیگر نمی شد ادامه داد. بسیاری از حرمت ها طی چند سال شکسته شده بود. آخرین باری که خیانت کردم همسرم مرا دید و آن لحظه خورد شدم.

 

نسترن در ادامه بیان می کند:  خانه دوستم بودم. محمد به من پیام داد که عزیزم خیلی دوستت دارم و در حقت خیلی بدی کردم. مراقب خودت و پارسا باش. بهش پیام دادم که مراقب پارسا هستم و عزیزتر از جانم است. پیام دیگر فرستادم اما جواب نداد.شب با دوستم و همسرش برای شام بیرون رفتیم. خواهر محمد زنگ زد و گفت که محمد خودکشی کرده است.

 

محمد نیز دراین باره گفت: ناامید بودم. همه چیزم را از دست داده ام. خودم را جای نسترن قرار دادم و دیدم که قابل بخشش نیست.

 

احسان علیخانی خطاب به محمد و نسترن می گوید: می خواهید چه کنید؟نسترن پاسخ می  دهد: محمد عاقل شده است و باید با فکر و عقل تصمیم بگیرد.

 

احسان علیخانی تاکید می کند: در حال حاضر برای بازگشت به زندگی چه می خواهید. این حرف اشتباهی است که به خاطر بچه برگردید. به هر حال شما هر کدام آرزوها و نیازهایی دارید.

 

نسترن پاسخ می دهد:  به خاطر خودم و خودش باید برای زندگیمان فکری کنیم. اگر خودم و خود محمد را پیدا کنیم می توانیم پارسا را هم پیدا کنیم.

 

محمد در واکنش به صحبت های نسترن می گوید: من فقط می خواهم که نسترن آرامش داشته باشد.

 

نسترن نیز پاسخ می دهد: زمانی آرامش به خانه می آید که زن بداند همسرش همانند یک مرد واقعی به فکر زندگی است. باید زن احساس امنیت کند.

 

وی با صراحت بیان می کند: باید احساس زن بودن و احساس سرباری نداشته باشد. باید فکر کنیم و بعد تصمیم بگیریم. اگر زود تصمیم بگیریم باز هم زندگی قبلی تکرار می شود.

 

همچنین پارسای کوچولو همراه با دو گل سرخ به کنار پدر و مادر خود می آید و شاخه های گل را به آنان می دهد.

 

کد خبر 632649

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha