هنوز نگاه مان به مهدویت عاطفی و محدود است/جهان چگونه آماده ظهور می شود؟

خبرگزاری شبستان: اگر حسِ فطری نجات و نجات خواهی در انسان ها احیاء شود و ظلم و آشوبستان حال حاضر جهان و شکست مبانی فکری عقل سکولار را درک کنند و عواقب مکاتب مادی گرایانه غرب را با تمام وجود دریابند، آنگاه درصدد یافتن راه نجات برمی آیند.

به گزارش خبرنگار مهدویت خبرگزاری شبستان: بررسی مختصات نیل به آرمان های تمدن نوین اسلامی و واکاوی و تشریحِ چگونگی پیاده سازی فرهنگ و اندیشه اسلامی و مهدوی در چارچوب های نظام مند اجتماعی و فرهنگی جامعه، زمینه ای را فراهم آورد تا با حجت الاسلام والمسلمین دکتر امیرمحسن عرفان، عضو هیئت علمی مرکز تخصصی مهدویت حوزه علمیه قم گفت وگویی ترتیب دهیم که در ادامه قسمت ابتدایی آن را می خوانید:

 

مختصات و اصول اساسی اسلام برای رسیدن به اهداف عالیه تمدنی به ویژه تمدن مهدوی چگونه ترسیم شده اند؟ اصولاً جامعه منتظر چه نقشی در فرایند تمدنی اسلام بر عهده دارد؟

 

در پیوند بین آموزه های مهدویت و بحث تمدن پژوهی، چند نکته مورد توجه است که باید در مسیر تمدن سازی، به آنها توجه و اهتمام داشت. نکته اول آنکه اگر بین آموزه مهدویت و تمدن پژوهی، مناسبات و پیوندی هست به این علت است که کارکرد اعتقادی به منجی موعود(عج)، در معنابخشی به زندگی جمعی و اجتماعی وجود دارد. به عبارت دیگر اگر ما در باب اینکه نقش مهدویت در احیاء فرهنگ و تمدن چیست؟ سخن می گوییم در واقع سخن از کارکردی است که از برون مایه، منجی موعود(عج)، در معنابخشی به زندگی جمعی خواهیم داشت. طبیعی است پشتوانه تاریخی این مبحث نزد متفکرین اسلامی، پیشینه تاریخی و مستمرِ تقابل بین جبهه حق و باطل است.

 

بدین معنا که در گستره تاریخ، هابیل ها و قابیل ها و فرعون ها و موسی(ع) ها و ابراهیم(ع) ها و نمرودها، با یکدیگر در حال نزاع و رویارویی هستند. بنابراین، باور جریان مهدویت در همین رویکردهای  تقابلی بین حق و باطل تعریف می شود. در حال حاضر بزرگترین بحران موجود در جهان کنونی، بحران هویت و بحران معنایی است؛ این بحران به این معنا است که، هم اینک بشر امروزی، آگاه نیست که در کدام پیچش تاریخی در حال گام برداشتن است. اگر من به ظهور منجی و موعود(عج) باور داشته باشم، در حقیقت، زندگی جمعی و تاریخی ام معنا و مفهوم خواهد یافت.

 

ما اگر از جامعه منتظر، سخن می گوییم و انتظار را به مثابه زمینه سازی برای ظهور معنا می نماییم، در حقیقت به بزرگترین چالش بشری جواب می دهیم. بزرگترین کارکرد و رویکرد تمدنی آموزه های مهدویت، معطوف است به سنخ معنابخشی، به زندگی جمعی مسلمانان، در گستره تمدنی جهانی؛ جالب است پیرامون فرجام تاریخ و ابعاد تکاملی در تاریخ، فیلسوفان نظریه پرداز غربی، مانند: «هگل»، «کانت» و«مارکس» نظریات مختلفی داده اند؛ اما در دین مبین اسلام و در باب مسائل آخرالزمانی، آنچه از منظر این دین آسمانی مورد قبول است، ظهور حضرت بقیه الله اعظم (ارواحنا له الفداء) در آخرالزمان است.

 

این ظهور چه تحولاتی را در پهنه جهان به ویژه عرصه تمدنی آن رقم خواهد زد؟ آیا رقبایی نیز دارد؟

امام مهدی(عج) مؤسس بزرگترین و جامع ترین حکومت فراگیر دینی، در گستره جهانی هستند. همین باورداشت و نگاه تمدنی به آموزه مهدویت و کنش بین تمدنی اسلام و غرب، خود را در آرمان خواهی منجی موعود(عج)، به منصه ظهور خواهد گذاشت.

 

این مطلب به این معنا است که رقبای دینی اسلام و آموزه های مهدوی در این عرصه، ادله ها و مطالبی را بیان می نمایند و این نظریات در دیدگاه آخرالزمانی اسلام، در چارچوب و قالب مهدویت، بیان می شود. به طور صحیح باید گفت: یکی از مسائلی که باعث تلنگر است که سنخ نگاه ما به مقؤله آموزه های منجی موعود(عج) دوچندان شود، به همین امر باز می گردد که رقبای دینی اسلام مانند یهودیت و مسیحیت به شدت دارای دیدگاه تمدنی و راهبردی نسبت به موضوع موعودنگری و منجی باوری در آخرالزمان هستند. سوگمندانه در ایران اسلامی هنوز این امر نهادینه سازی نشده است. هنوز سنخ نگاه ما به آموزه های مهدوی، دارای یک دیدگاه سطحی و قلیل و عاطفی است. رقبای دینی ما با تولید انبوه انیمیشن و فیلم و نمایش و کتاب، به طور جِد به مسائل آموزشی و پژوهشی آخرالزمانی می پردازند.

 

می بایست گفت هنوز در ایران اسلامی، رشته و یا گرایشی به نام مهدویت، در مراکز آموزش عالی و دانشگاهی ما تعریف نشده است. با این حال شما هم اکنون در غرب می بینید که، کرسی های مهدی شناسی با حضور کارشناسان و اندیشمندان مهدویت شناس، در دانشگاه های اسرائیل و دانشگاه کلمبیای ایالات متحده، وجود دارند. هم اینک رقبای دینی اسلام، عمده فعالیت خود را در قالب اسلام هراسی و اسلام فوبیا(phobia)، قرار داده اند. با توجه به این نکته می بایست گفت: آن مسئله ای که در نگاه تمدنی به آموزه های مهدویت، برای ما مهم است، تصویرسازی صحیح از مفهوم مهدویت است.

 

تصویرسازی صحیح از مفهوم مهدویت به چه معنا است و چگونه ممکن می شود؟

معنای این تعبیر این است که من ساختار ایدئولوژیکی اندیشه مهدویت را بازپیرایی کنم و درصدد مواجهه با رویکرد مهدی ستیزی و موعودستیزی بربیایم. دشمنان اسلام با تردیدآفرینی و جنگ نرم و اشاعه شبهه و تردید، می خواهند به مقابله با دیدگاه و باور اسلام درآیند و مسئله مهدویت نیز از این مقؤله مستثنی نخواهد بود. حرکت در این میدان از طریق جنگ نرم و در جهت مواجهه با مهدی باوری و تکیه بر سنت ها اما با نوگرایی و به صورت ظریف و آرام مبتنی بر باورها و اعتقادات مهدوی، در جامعه هدف، تأثیرگذار خواهد بود. تمرکز دشمن، بر تأثیر آسیب های گرایش به مهدویت است. در نگاه تمدنی به باور مهدوی، باید این آسیب ها را از پیش روی مهدویت برداریم تا دشمنان نتوانند از آن بهره برداری سوء کنند.

دشمن درصدد قداست زدایی از آموزه های مهدوی است. لذا ما باید در نگاه تمدنی، با رصد صحیح پروسه مهدویت ستیزی  و جنگ نرم دشمن، درصدد ارائه پاسخ به شبهات و تفرقه افکنی های آنها باشیم.

 

 

جهان پُرچالش و مملو از معضل کنونی، چگونه در مسیر رسیدن و اتصال به حکومت جهانی مهدوی قرار می گیرد؟ به تعبیری نشر و پردازش اصول متقن مهدویت در دنیای پرآشوب کنونی چگونه ممکن است؟

 

در روایت شریفی از نبی مکرم اسلام(ص) آمده که ایشان فرمودند: «ابشركم بالمهدى یبعث فى امتى على اختلاف من الناس زلزال فیملاء الارض عدلاً و قسطاً كما ملئت ظلماً و جوراً؛ مهدی موعود(عج) در آخرالزمان، دنیا را پر از عدل و داد خواهد کرد در حالی  که مملو از جور و ستم و بیداد شده است.» سؤالی که در این باب می بایست پاسخ داده شود این است که، مگر در حال حاضر، دنیا مملو از ظلم و جور نیست؟ پس چرا حضرت ولیعصر(عج) در این زمان ظهور نمی کنند؟! در پاسخ به این سؤال باید به این نکته توجه داشته باشیم که دنیای امروزی از حیث ثبوت مملو از ظلم و جور است، اما این معنا برای بشر امروزی اثبات نشده است. به عبارت دیگر، بشر امروز موجودی است مبتلا به بیماری صعب العلاج، فراگیر و پیچیده ای که خودش از آن مطلع نیست!! در واقع بشر امروز، دنیای بدون امام(ع) را هنوز درک و فهم نکرده است.

 

یعنی هنوز این معنا برای او تبیین نشده که «تا او نیاید، گره از کار بشر وا نشود». به عبارت دیگر، نجات باوری در فطرت انسان ها نهفته است، ولی آنچه که اتفاق افتاده این است که، نسخه های کاذب نجات، در حال تکرار در تاریخ بشریت هستند. ما آنچه را که در سنخ نگاه تمدنی به اندیشه نجات گرایانه مهدویت می باید مد نظر قرار دهیم این است که، این دنیای پرتلاطم و پر آشوب و پر فتنه را، به مثابه یک آشوبستان به همه مردم جهان نشان دهیم. وقتی که اوج تجارت های فراگیر و شیطانی اعضای بدن انسان و همچنین خود انسان و نیز تجارت های فاسد دارو و اسلحه و مواد مخدر را به بشریت نشان دادیم و دریافتند میلیون ها انسان در حال حاضر در جهان، قربانی این تجارت های کثیف می شوند و وقتی مردم دنیا بفهمند سازمان به ظاهر بین المللی و مدعی دفاع از حقوق بشر که باید حامی مردم و جوامع محروم و مجری عدالت باشد، به تنها کاری که نمی پردازد، اجرای عدالت و رفع محرومیت است و زمانی که بتوانیم به جهانیان نشان دهیم که در حال حاضر، سلطه جهانی، رسانه ای و اقتصادی غرب، دنیا را فراگرفته و این رویکرد باعث شده میلیون ها انسان در فقر و گرسنگی به سر برند و نیز به دنیا ثابت کنیم که، قوانین مبتنی بر عقلانیت سکولار حاکم بر جهان، هیچ برنامه و راهکاری برای رفع این بی عدالتی ها ندارند و اگر مشکلات و بحران های اقتصادی را در جهان واکاوی و سلطه سازمان ها و نهادهای اقتصادی را بر این بحران ها برملا  کنیم و به مردم دنیا بفهمانیم که پول واحد جهانی تنها اهرم سلطه و بهره برداری صرفِ یک کشور و منطقه از کل جهان است؛ آن زمان طبیعی است که، معنای حقیقی و واقعی ظلم و جور برملا و آشکار خواهد شد و مردم خواهند فهمید که باید به دنبال راه نجات و منجی حقیقی باشند.

 

 

مردم چه وقت و چگونه عطش فطری خود به منجی حقیقی را درک خواهند کرد؟ این درک نیازمند چه ملزومات و زمینه سازی هایی است؟

 

مردم جهان، وقتی فریادگر نجات خواهی خواهند بود که به ظلم و تاریکی و فسادی که آنها را احاطه کرده است، اشراف پیدا کنند. تا زمانی که این تاریکی ها تبیین نشود، انسان ها فریاد نجات خواهی را سر نخواهند داد. البته در تبلیغ تمدنی و برون نگر و جهانی مهدویت، ما هرگز به دنبال این مطلب نیستیم که مردم در سراسر جهان، فریاد «یامهدی(عج)» سر دهند. در واقع قصد و نیت ما این است که، کسی که خداوند را قبول ندارد در پی نجات و رهایی باشد. آن کسی که به مرام و مسلک یهود است، به دنبال منجی خود باشد و کسی که به مسلک مسیحیت است به دنبال ظهور مسیحای خود باشد و شخصی که به مسلک زرتشتی است، به دنبال ظهور سوشیانت(Saoshyant)خود باشد و من مسلمان و شیعه نیز، مهدی موعود(عج) را فریاد زنم.

 

اگر حسِ فطری نجات و نجات خواهی، در انسان های دنیا احیاء شود و ظلم و آشوبستان حال حاضر جهان را دریابند و شکست مبانی فکری عقل سکولار را درک کنند و همچنین، عواقب مکاتب مادی گرایانه غرب را با تمام وجود حس کنند، آن زمان است که راه نجات را می جویند و به دنبال طریق رهایی خواهند رفت.

 

زمانی که همه مردم جهان، فریاد نجات و نجات خواهی را سر دهند، آن هنگام، بهترین موقعیت خواهد بود برای ارائه آموزه های برون نگر مهدوی، آن هنگام است که می توان اندیشه های اسلامی و آموزه های نجات گرایانه مهدویت را، به مثابه نسخ نجات بخش انسانی، به بشریت ارائه کرد.

ادامه دارد...

کد خبر 638266

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha