خبرگزاری شبستان - گیلان، هفتم تیر یادآور جنایت تروریستی منافقین خائن و کرودلی است که چشمانشان را بر حقیقت ناب انقلاب اسلامی و حقانیت سید الشهدای انقلاب اسلامی بستند و با به شهادت آیت الله بهشتی و ۷۲ یار وفادار و صدیق حضرت امام خمینی (ره)، عمق خشم و کینه خود را از نهضت اسلامی ملت ایران به نمایش گذاشته و خباثت و پلیدی اندیشه خود را به اثبات رساندند.
با انفجار دفتر حزب جمهوری اسلامی در سال ۶۰، بغض کینه و عداوت ریشه دار دشمنان قسم خورده ملت ترکید و آسمان نیلگون میهن اسلامی رنگ خون گرفت.
اقدام تروریستی و ضد انسانی هفتم تیر، نقاب نفاق از چهره کریه و خودفروخته منافقین برداشت. شهادت آیت الله بهشتی و ۷۲ یار راستین او گرچه تلخ و دلفخراش بود اما سند حقانیت نظام جمهوری اسلامی ایران و مظلومیت شهدای ترور انقلاب اسلامی است.در میان این افراد، 4 شهید به نامهای حسن عضدی، جواد سرافراز، سیف الله عبدالکریمی و محمد صادق اسلامی از خطه شمال ایران، گیلان بودند که به مقام رفیع شهادت نائل شدند.
شهید دکتر حسن عضدی
دکتر حسن عضدی فرزند محمدعلی، دوم شهریور سال ۱۳۲۵ ه.ش در یک خانواده متدین از طبقه متوسط در شهر رشت دیده به جهان گشودو تحصیلات ابتدائی و متوسطه را در همان شهرستان به پایان رساند. از همان کودکی به اسلام عشق میورزید و در مساجد به گفتن اذان میپرداخت. شیفته معارف اسلامی بود و با وجود مشکلات فراوان کتابهای مرحوم دکتر شریعتی و همچنین استاد شهید آیتالله مطهری را به دست میآورد و مطالعه میکرد.
پس از اخذ دیپلم، داوطلبانه، برای آشنائی هر چه بیشتر با زندگی طبقه مستضعف جامعه خود، تحت پوشش سپاهی دانش به محرومترین و دورترین روستاهای کشور مسافرت کرد و ضمن بارور کردن معلومات اجتماعی خود و ارشاد روستائیان درباره واقعیتهای نظام طاغوتی، خدمت سربازی را به پایان رسانید.
سپس برای ادامه تحصیلات عازم تهران شد و در دانشکده علوم ارتباطات اجتماعی به تحصیلاتش ادامه داد و موفق به اخذ لیسانس در دو رشته روزنامه نگاری و روابط عمومی و تبلیغات شد. پس از آن به علت علاقه به مسائل سیاسی وارد دانشکده علوم سیاسی شده و به تحصیلات در سطح فوق لیسانس ادامه داد.
سپس راهی آمریکا شد و در رشته مدیریت بازرگانی با تخصص مدیریت بین اللملی از دانشگاه دالاس فوق لیسانس گرفت و به خاطر به دست آوردن درجه ممتاز، به عضویت افتخاری انجمن مدیران درآمد سپس تحصیلات عالیه خود را تا مرحله اخذ دکترا در رشته اقتصادی سیاسی در دانشکده تگزاس در دالاس ادامه داد. با آغاز انقلاب اسلامی ایران به وطن مراجعت کرد و فعالیتهای سیاسی خود را تحت رهبری امام خمینی(ره)در ایران ادامه داد و برای نشر عقاید اسلامی به تدریس عقاید اسلامی در دانشگاه گیلان پرداخت.
پس از پیروزی انقلاب به عنوان یکی از نمایندگان استان گیلان در مجلس خبرگان انتخاب شد و در آن مجلس نیز به عضویت هیئت رئیسه برگزیده شد. با آغاز فعالیت های حزب جمهوری اسلامی ایران، با تلاش مجدانه، شاخه حزب جمهوری اسلامی را در گیلان پایه گذاری نمود و به عضویت ستاد انقلاب اسلامی استان درآمد.
دکتر عضدی به تقاضای دانشجویان مدرسه عالی ترجمه، سرپرستی آن مدرسه عالی را بر عهده گرفت و هم زمان در دانشکده انقلاب اسلامی و دانشگاه ملی به طور رایگان به تدریس پرداخت. او یکی از بنیانگذاران جامعه دانشگاهیان ایران و یکی از اعضای فعال شورای وحدت حوزه و دانشگاه بود. آخرین سمت شهید دکتر حسن عضدی علاوه بر مسئولیتهای فوق، معاونت وزارت فرهنگ و آموزش عالی و رئیس سازمان امور دانشجویان و سازمان سنجش آموزش کشور بود. وی نه تنها از زیر بار این همه مسئولیت شاخه خالی نکرد، بلکه علاوه بر آن همان نقش را در اجتماع خود نیز به عهده گرفت به طوریکه پس از شهادت، ماترک او از مال دنیا فقط مقادیری قابل توجه کتاب در زمینه معارف اسلامی و کتابهای علمی و بازماندگان این شهید یک زن و دو فرزند بودند.
شهید جواد سرافراز
شهید سرافراز در 15 مهر ماه 1332 در تهران به دنیا آمد. پدرش حجت الاسلام حاج شیخ ابوالفضل سرافــــــراز از مروجین مکتب اهل بیت بود که شهید اولین فرزند ذکور و دومین فرزند خانواده بود. وی تحصیلات ابتدائی را در دبستان ولـــی عصر قم گذراند و در دبیرستان های شهریار و نیکان قلهک به اخذ دیپلم ریاضی نائل شد و سپس به خدمت نظام رفت. پس از دوره نظـــــام، جهت ادامه تحصیل به انگلستان عزیمت کرد. شهید سرافراز از همان نوجوانی روحیه و ایمانی قوی و انقلابی داشت، در شهر لیدز بنا به دعوت و در خواست جمعی از دانشجویان ایرانی مقیم هند به آن کشور عزیمت کرد و در بنگلور مشغول ادامه تحصیل در رشته جامعه شناسی شد.
وی در مبارزه دانشجویی علیه رژیم فاسد شاه چهره ای ممتاز بود که انجمن اسلامی دانشجویان ایرانی بنگلور حاصل تلاش های وی بود. وی اوایل بهمن 57 عازم ایران شد و در فعالیت های انقلابی شرکت کرد. وی عضو شورای مرکزی و رئیس دفتر و مدیر آموش و سرپرست منطقه 11 حزب جمهوری اسلامی بـود و نمایندگی مردم گیلان در حزب را بر عهده داشت. این فرزند رشید و برومند اسلام و انقلاب با بیش از هفتاد نفر فرزندان کم نظیر اسلام که از بهترین یــاران امام بودند، در بمب گذاری دفتر مرکزی حزب جمهوری اسلامی‚ لباس شهادت را بر تن کرد و به ملاقات الله رفت.
شهید سیف الله عبدالکریمی
شهید سیف الله عبدالکریمی در سال 1321 در یک خانواده کشاورز در قریه کومله متولد شد. وی بعد از پایان دوره ابتدائی به علت اشتیاق به علوم دینی زادگاهش را به قصد قم ترک کرد و در محضر اساتیدی چون آیت الله محمدی گیلانی، آیت الله منتظری، انصاری شیرازی و شهید بزرگوار مطهری و دکتر مفتح به شاگردی پرداخت.
در سال 1342 در دانشکده الهیات دانشگاه تهران پذیرفته شد وی به زبان های عربی و انگلیسی تسلط داشت. در رشته فوق لیسانس فلسفه و حکمت شاگرد ممتاز دانشگاه شناخته شد و در سال 1350 به استخدام آموزش و پرورش در آمد و در شهرستان لاهیجان مشغول خدمت شد. در مدرسه عالی گیلان(لاهیجان) درس های معارف اسلامی و تاریخ تمدن ایران را تدریس می نمود.
وی با تبعیت از امام به مبارزه با رژیم طاغوت پرداخت و مرتبا توسط ساواک شکنجه می شد. پس از پیروزی انقلاب مسئول کمیته انقلاب اسلامی لنگرود بود و مجدداً جهت تدریس به دانشگاه مشهد رفت و در گروه مبانی و تشیع و ادیان مذاهب دانشگاه الهیات و معارف اسلامی مشهد مشغول شد و با خواست مردم و دعوت مردم شهرستان لنگرود به عنوان نماینده آنها به مجلس راه یافت.
او بارها در سخنرانی هایش عنوان می نمود که روی خون به 70 هزار شهید نشسته ام، انتظار ندارم که چهار سال دوره نمایندگی مجلس را تمام کرده و برگردم من شهادت را احساس می کنم و امیدوارم به این آرزو برسم و سرانجام در فاجعه جانگداز دفتر حزب جمهوری اسلامی به همراه 72 تن از یاران با وفای خود به شهادت رسید.
شهید محمد صادق اسلامی
شهید محمدصادق اسلامی گیلانی فرزند محمد باقر، در دوم فروردین ماه سال1311 در خانوادهای مذهبی و متدین در تهران متولد شد. از کودکی مجبور به کار شد و با تحمل مشقات زیاد تحصیلات خود را تا پایان دوره متوسطه با موفقیت سپری کرد. ضمن تحصیل در علوم طلبگی تا حدود سطح به فراگیری رشته علوم انسانی در دانشکده دکتر شریعتی نیز مشغول شد.
وی از نوجوانی وارد صنف نهضت اسلامی شد و در نوزده سالگی به اتفاق شهید حاج صادق امانی، گروه شیعیان را تأسیس کرد و در کادر رهبری این گروه به مبارزه مشغول شد. در سال 1336 وارد سازمان آب شد و در سال 1340 با مهندس روحانی، مدیر عامل وقت سازمان آب(که از معدومین پس از انقلاب بود) به علت انحرافات مذهبی، اخلاقی و اختلاس مالی نامبرده، درگیر و پس از اعلام جرم علیه وی اخراج و از کادر دولتی برکنار شد. وی همگام با مبارزات مردم مسلمان علیه رژیم ملعون پهلوی در هیأت های موتلفه اسلامی در کنار شهید امانی به فعالیت گستردهای پرداخت.
شهید اسلامی پس از اعدام انقلابی حسنعلی منصور نخست وزیر رژیم ملعون پهلوی، به مدت دو سال در زندان های رژیم منحوس تحت شکنجه قرار داشت، پس از آزادی از زندان در کنار اساتیدی چون شهید مطهری و شهید بهشتی در تداوم بخشیدن به مبارزه علیه رژیم طاغوتی پهلوی نقش به سزایی ایفا کرد.
پس از پیروزی شکوهمند انقلاب اسلامی با تأسیس حزب جمهوری اسلامی به عضویت آن درآمد و تا هنگام شهادت از اعضای کادر مرکزی حزب و نیز مسئول واحد اصناف حزب جمهوری اسلامی بود. پس از روی کار آمدن دولت مکتبی آقای رجائی نیز به عنوان معاون فرهنگی و پارلمانی وزارت بازرگانی به خدمت خود ادامه داد.
سرانجام این خورشید تابان حوزه در شامگاه خونین هفتم تیرماه سال 1360 همراه شهید مظلوم آیت الله بهشتی و72 تن از یاران صدیقش در انفجار بمب سالن حزب جمهوری اسلامی به نور ابدی و سرچشمه لایزال هستی پیوست. پیکر مطهر این شهید عزیز در گلزار بهشت زهرا(س) قطعه 72 تن آرام گرفت.
نظر شما