از « تحریر» مصر تا « راچیلد » اسراییل

برای رهبران اسراییلی، بیداری جهان عرب و خلع مبارک حاکی از سقوط یک ساختار حمایتی کلیدی است که تاکنون موقعیت منطقه ای رژیم صهیونیستی را حفظ کرده بود.

به گزارش خبرگزاری شبستان، پس از چندین دهه زورگویی استراتژیک اسراییل در منطقه خاورمیانه اکنون شرایط تغییر کرده است. برای رهبران اسراییلی، بیداری عرب و سقوط مبارک حاکی از میان برداشته شدن یک ساختار حمایتی کلیدی است که حافظ موقعیت منطقه ای رژیم صهیونیستی بوده است.

برای رژیم صهیونیستی که نمی خواهد یا نمی تواند از سیطره اشغالگرانه بر فلسطین و دیگر نقاط منطقه دست بردارد سیستم مدیریت منازعاتی بهترین راه برای رسیدن به هدف بود.

رژیم غیردموکراتیک مصر محور اصلی این سیستم برای صهیونیست ها بود و در حقیقت تنها یک نظام دیکتاتوری مثل مصر می توانست این نقش را بدون توجه به عقاید عمومی و منافع ملی خود ایفا کند.

هر کشوری باید دارای یک استراتژی برای مدیریت روابط خارجی خود به ویژه در مرزهای نزدیک باشد اما اسراییل در این مورد یا چالش های فروانی مواجه است.

صهیونیسم به عنوان یک جنبش غیرمعمول با آمیزه ای از ادعاهای تاریخی و مذهبی که اشتیاق و میل شدیدی به شناخته شدن به عنوان یک کشور مستقل را دارد لکه ننگی به عنوان اجراکننده یک طرح استعمارگرانه در منطقه بر پیشانی خود دارد.

این احساس که اسراییل رویکرد توسعه طلبانه را با در پیش گرفتن سیاست طرد و اخراج در مورد جمعیتی بومی فلسطینی به کار گرفته در اذهان عمومی حک شده و از بداقبالی اسراییل این جمعیت دارای پیوندهای قومی و مذهبی با یک جمعیت عظیم و گسترده در سراسر منطقه است بنابراین رژیم صهیونیستی تمام تلاش خود را برای برقراری پیوند با قدرتهای بزرگ برای ایجاد یک ائتلاف منطقه ای به کار بست و خود را تبدیل به یک متحد خوب جنگ سرد برای آمریکا کرد تا از موج عظیم مردمی حاصل از پیوند فلسطینی ها با مردم منطقه در امان باشد.

طرح اولویت های ژئواستراتژیک اسراییل تنها محدود به مساله فلسطینی نمی شود اما منشاء همه آنها مساله فلسطین است . به عنوان مثال در این زمینهمی توان به  جنگهای اسراییل شامل جنگ 1982 لبنان و تصرف طولانی مدت جنوب این کشور از سوی اسراییل اشاره کرد.

حتی معاهده صلح اسراییل با مصر که در سال 1979 میلادی به امضا رسید شامل ساختاری برای صلح گسترده تر  مشتمل بر دولت مستقل فلسطینی و عقب نشینی نیروهای نظامی اسراییل و به رسمیت شناختن حقوق رسمی فلسطینی ها بود.

یا وقتی اسراییل به دنبال ایفای یک نقش باز در ایجاد یک ائتلاف منطقه ای علیه ایران بود تنها زمانی می توانست این کار را انجام دهد که پیشرفتی در مساله فلسطین حاصل شود .حتی وقتی روابط اسراییل و ترکیه که یکی از متحدان استراتژیک اسراییل بود رو به وخامت گذاشته می شد ردپای آن را در مساله فلسطین پیدا کرد که علت اصلی آن کشته شدن 9 فعال صلح ترکیه ای برای شکستن محاصره غزه بود.

به طور ساده می توان گفت که اسراییل نمی تواند بدون داشتن یک استراتژی فلسطینی دارای یک استراتژیک برای اداره موقعیت منطقه ای خود باشد کمااینکه اکنون با بیداری عرب دیگر به هیچ وجه توانایی داشتن چنین استراتژی را ندارد.

پیش از بیداری اسلامی در جهان عرب اسراییل و دیکتاتورهای عرب برای همکاری های گسترده تر با هم متحد شدند. رژیم های دیکتاتوری عرب ادعا کردند که به مساله فلسطین وفادار هستند در حالی که با اسراییل هم در مسائل منطقه ای در زیر چتر آمریکا همکاری می کنند.

برخی از این همکاری ها عبارت بود از دشمنی علیه ایران، حمایت از تصرف نوار غزه به خاطر تنبیه حماس نه مردم فلسطین! که مبارک یکی از اعضای فعال آن بود و همچنین سکوت در برابر بمباران لبنان از سوی اسراییل در سال 2006 میلادی.

اما تشکیل این ائتلاف نه تنها به نفع مردم فلسطین نبود بلکه شرایط و اوضاع فلسطینی ها را به مراتب بدتر از قبل کرد و حتی باعث دورتر شدن اسراییل از هدف خود که همان برتری بر منطقه خاورمیانه بود ، شد.

رویکردهای اسراییل در منطقه و اینکه این رژیم تاکنون تلاش کرده تا خود را تنها رژیم دموکراتیک در منطقه خاورمیانه معرفی کند و از حاکمان عرب تنها به عنوان پلی برای رسیدن به منافع خود استفاده کند برای مردم عرب تلخ و ناخوشایند بود و به همین خاطر وقتی بیداری جهان عرب رقم زده شد آنها در خیابانها نه تنها به دنبال رسیدن به حقوق خود بودند بلکه بر حل مساله فلسطین نیز تاکید بسیار داشتند.

همین امر پس از بیداری جهان عرب موجب نارضایتی بیش از پیش مردم اسراییل از سیاست های خارجی صهیونیست ها شد ضمن اینکه چالشهای مربوط به نیازهای اجتماعی-اقتصادی مردم در داخل نیز موجب همصدایی مردم اسراییل با مردم جهان عرب در میدان راچیلد شد. که اکثر آنها اسراییلی را می پذیرند که آزادی فلسطینی ها را به رسمیت بشناسد.

وقتی از این زاویه نگاه می کنیم متوجه می شویم که چرا اسراییل تا این حد در برابر تحولات منطقه ای از خود سرسختی نشان می داد و اینکه حتی چرا در برخی موارد مانند متحدان غربی خود دارای رفتارهای دوگانه به ویژه در مورد مصر بود که در ابتدا حمایت مصرانه از مبارک در دستور کار صهیونیست ها قرار داشت اما هنگامی که مبارک به دست مردم خلع شد اسراییل به دنبال یافتن یک روایت و یک استراتژی جدید برای خود در منطقه افتاد.

رژیم صهیونیستی که موقعیت خود را در خطر می دید متوسل به برخی اقدامات ضددموکراتیک در داخل شد که از آن جمله می توان به تصویب قانون کنیست مبتنی بر جلوگیری از آزادی بیان و همچنین پنهان کردن بسیاری از مسائل درباره مسائل سوریه و دیگر کشورهای عربی از افکار عمومی اشاره کرد.

در حقیقت در چند ماه گذشته استراتژی اسراییل در قبال بیداری جهان عرب حول چند محور می چرخد که هیچ یک از آنها حاکی از ادعاهای آنها مبنی بر داشتن هدف ایجاد دموکراسی در داخل و خارج مرزهای اشغالی نیست.

اسراییل برای تغییر موقعیت کنونی به دستور کار استفاده از نیروهای ضدانقلاب برای برچیدن انقلابهای عربی متوسل شده است و در این راه از برخی رژیم های دیکتاتوری خلیج و همچنین عربستان سعودی کمک گرفته است و در حال پیاده کردن این بازی به ویژه در مصر با هدف قرار دادن شورای نیروهای مسلح هستند نیروهای مسلح تمایل زیادی به ادامه همکاری با واشنگتن و کمک های مالی از سوی این کشور دارند و همین برگ برنده ای برای اسراییل محسوب می شود.

یکی از استراتژی های اسراییل در این زمینه ایجاد پیاده کردن یک سری از سیاست های اقتصادی نئولیبرال در منطقه است که می تواند برای حفظ موقعیت اسراییل و تضمین طرح های آینده آن مفید باشد.

این سیاست های اقتصادی می تواند به راحتی امکان دموکراسی اقتصادی کشورهای عربی را از آنها بگیرد و بهترین راه برای اسراییل به منظور بازگرداندن شرایط دوره مبارک بدون مبارک است.

همین سیاست های اقتصادی نئولیبرال است که در داخل اسراییل هم به کار گرفته شده و موجبات نارضایتی مردم را فراهم آورده است تا جایی که بسیاری از تظاهرکنندگان اسراییلی خود معترضند که از بیداری جهان عرب الهام گرفته اند تا علیه سیاست های صهیونیستی رژیم خود به پا خیزند.

این الهام گیری در حالی است که اسراییل تمام تلاش خود را برای دور نگه داشتن رژیم خود از هیاهوی جهان عرب به کار برده و اقدامات بسیاری را برای بازگرداندن شرایط منطقه ای به حالت قبل انجام داده است اما عدم موفقیت صهیونیست ها در این زمینه این نوید را می دهد که روزی شکوه میدان تحریر مصر به میدان راچیلد تل آویو بیاید و مردم اسراییل که تاکنون در زیر پرچم صهیونیسم ایستاده بودند روزی همصدا با دیگر مردم فلسطین و منطقه برچیده شدن صهیونسیم را جشن بگیرند.

پایان پیام/
 

کد خبر 63828

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha