به گزارش خبرگزاری شبستان به نقل از میراث مکتوب ،دربارۀ شاهنامه و معمار زبان فارسی حکیم ابوالقاسم فردوسی تا به امروز صدها پژوهشگر و نویسنده ایرانی و خارجی هزاران مطلب، مقاله و کتاب نوشته اند .اما تابه امروز هیچ پژوهنده ای شاهنامه را از نگاه تصویر و نگاره مطالعه نکرده است. حال این بار دکتر ماه وان با به کار گرفتن از تجربیات پژوهشگران دانشگاه کمبریج و لیدن و استفاده از نگاره ها و مینیاتورهای شاهنامه بایسنغر، طهماسبی، داور و...الخ و مکتبهای صفوی، تبریز، اصفهان، هرات، کشمیر و ...الخ پنجره ای تازه به روی این شاهکار بی بدیل ادب فارسی گشوده است.
اثر حاضر تأثیر عناصر برونمتنی بر شکلگیری نگارههای شاهنامه را بررسی میکند. ابتدا باید دربارۀ تفاوت تصویرگری با نقّاشی (به مفهوم عام) توضیح داد تا منظور از عناصر برونمتنی روشن شود.
در این کتاب، مؤلف تأثیر برونمتن بر شاهنامهنگاری را با چند رویکرد بررسی کرده و برای بالا بردن دقّت و عینیسازی نتایج، یافتههای تصویری را با روش آماری بررسی کردهاست و بنیان تحلیلهای آماری را با بهرهگیری از نرمافزار SAS استوار ساخته (پیوست شمارۀ 1). در بررسی آماری نگارهها، دو شاخصۀ تاریخی و جغرافیایی (زمان و مکان) را لحاظ کرده است؛ زیرا نگاره در بافت زمانی و مکانیِ مشخّصِ خود معنا و هویّت پیدا میکند. مشخصّات نگارهها را در جدولی با این مشخّصهها ذکر کردهاست: شمارۀ نسخه، محلّ نگهداری، زمان، مکان، مکتب، نگارگر، کاتب و حامی است. منبع اصلی برای دستیابی به نگارهها و اطّلاعات پیرامون آن، تارنمای پروژۀ شاهنامه است. نگارنده همچنین از نزدیک با این پروژه در دانشگاه کمبریج همکاری داشته و با روش و چگونگی کار آن آشنا شده است.
مباحث کتاب به شرح زیر است:
بخش 1: چشماندازی به نگارگری
بخش نخست خوانندگان را به گذشتۀ تاریخی میبرد تا سابقۀ دیرین کتابآرایی در فرهنگ ایران را بازگو کند. هنر نگارگری در دل ادبیّات بالیده و در دامن متن ادبی به رشد و اعتلا رسیدهاست. به همین دلیل بسیاری از نانوشتههای ادبی در نگارهها و بسیاری از نانگاشتههای هنری در ادبیّات، همیشه پردهنشین بودهاست. بررسی توأمان این دو، پرده از رخسارۀ این مجهولات کنار زده و ما را به فهم و درک کاملتری از هر دو مقولۀ ادبیّات و نگارگری رهنمون میشود.
بخش 2: ساختار قدرت؛ ساختار تصویر
در بخش دوم «ساختار قدرت؛ ساختار تصویر» را بررسی میکنیم. نمونههای تأثیر نهاد قدرت بر شاهنامهنگاری در عصر تیموری را در سه مبحث زیر دنبال کردهایم:
فصل 1: تأثیر ساختار قدرت بر شاهنامۀ بایسنغری
فصل 2: تأثیر ساختار قدرت بر شاهنامۀ ابراهیمسلطان
فصل 3: شاهنامۀ جوکی و هنر قدرتگریز
در میان آثار ادبی شهنشاهنامهها و در آثار هنری نگارههای شاهنامه، نشان میدهند که چگونه شاهان بیگانه با توسّل به شاهنامه خود را به پادشاهان ایرانی منتسب میکردند. هنر کتابآرایی عموماً بهعنوان هنری درباری شناخته میشود؛ زیرا نظام حكومتی ایران نوعی هنرپروری متمركز در دربار را پدید آورد که در این نظام، شاهان و شاهزادگان مهمترین سفارشدهندگان آثار هنری و نافذترین حامیان آن بودند. حمایت دربار از مصوّرسازی فقط در جهت ترویج آثار ادبی نبود، بلکه سعی داشت تا از طریق نگارههای شاهنامه، یادمانی هنری از قدرت حکومت خویش برجای بگذارد. این است که گاهی محقّق برخی امیال و تمایلات پنهان شاهی را در ورای این نگارهها مستتر میبیند. پرسشهای عمدۀ این بخش عبارت است از: چگونه خواستها و تمایلات نهاد قدرت، در نگارههای شاهنامه بازنمایی میشود؟ بازتولید تصویری شاهنامه توسّط شاهزادگان هنرپرور، چه معانی تازهای را برای متن پیش میکشد؟ پاسخ به این پرسشها روشن میکند که شاهان، بهویژه در حکومتهای بیگانه، برای مشروعیّت بخشیدن به قدرت خویش به مصوّرسازی
شاهنامه دستور میدادند، بهگونهای که این نگارهها میتواند به نوعی نسبنامۀ شاهی آنان بهشمار آید. شاهانی که با ادبیّات الفت داشتند شاعران را به سرودن شهنشاهنامهها امرمی کردند و پادشاهانی که سری به هنر داشتند، مصوّرسازی شاهنامه و همسانانگاری با شاهان شاهنامه را وجهۀ همّت قرار میدادند. این هر دو گرایش بدان سبب بود که آنان برای انتساب به شاهان ایرانی به تبارنامهای نیاز داشتند. حکومتهای بیگانه رؤیای مشروعیّت امپراتوری ایران را از طریق هنر محقّق میساختند. حکومتهای انیرانی نیاز بیشتری به تثبیت و تأیید حکومت خود داشتند و به فراست دریافته بودند که لیاقت و درایت فرهنگی میتواند به لیاقت و درایت سیاسی بدل شود؛ در نتیجه هنر را جایگزین آرمان نظامی میدانستند.
بخش 3: برونمتن و شاهنامهنگاری
واپسین بخش به «برونمتن و شاهنامهنگاری» اختصاص دارد. تأثیر برونمتن بر شاهنامهنگاری ازآنرو اهمیّت دارد که انتقال متن شاهنامه از زمانهای به زمانۀ دیگر تنها در صورت انطباق با مؤلّفههای زمانی و مکانی جدید ممکن است و همین انطباق است که سبب زنده نگهداشتن شاهنامه و تجانس و مؤانست هرچه بیشتر مردم با این اثر میشود. این گشتار به شاهنامه، متناسب با شرایط هر عصر کاربرد و معنایی جدید میبخشد، بهگونهای که بیشترین ارتباط و تأثیر را در زندگی مخاطبان داشتهباشد؛ زیرا مخاطبان هر عصر، قهرمانان نگارههای شاهنامه را در پوشش و چهره، همانند خود و متعلّق به روزگار خویش میبینند و همین امر ارتباط مردم با شاهنامه را بیشتر میکند و کتاب را به زندگی عملی آنان وارد میکند.
در بخشی از مقدمۀ دکتر محمد جعفر یاحقی بر این اثر آمده است: « نگارگری با آن کیفیّات کهنسال و دیرینهخوی خویش، هنری پُرخرج و در دورههایی کاملاً اشرافی قلمداد میشدهاست. هرچند که گرایشی از آن که همواره در خدمت داستانهای عامیانه و قصّهگوییهای راویان و پردهخوانان و صحنهگردانان بوده، نمیتوانستهاست بدین صفت متّصف باشد. تصاویر کتابها و متون ادبی بهخصوص آنهایی که بر دست هنرمندان توانا و دلآگاه پدید میآمده، علاوه بر وظیفۀ اصلی خود یعنی انتقال محتویّات و نمایش صحنههای کتاب، درواقع عرصۀ خودنمایی آرمانها، دلبستگیها و جلوههای مختلف زندگی عصر هنرمند و گاه نمایشگر فرهنگ طبقه و گروه خاصّی بوده که اثر به سفارش او پدید میآمدهاست. میزان استفاده از نگاره در یک اثر بهمیزان شهرت و اعتبار قومی و احیاناً میزان ضرورت بهرهبرداری از منویّات آن بستگی داشتهاست. بخشی از اقبال خوانندگان متوسّط یا حتّی متخصّص هر اثرِ مصوّر به تصاویر آن باز بسته بوده و بیشترین درکی هم که از کتاب داشتهاند، از رهگذر همین نگارهها عاید میشدهاست. بنابراین بیجا نیست اگر گفته شود در برخی زمینهها متن و تصویر بهطور مشترک بدنۀ مفهومی کتاب را تشکیل میدادهاند.»
کتاب شاهنامه نگاری گذر از متن به تصویر اثر فاطمه ماه وان با مقدمه دکتر محمد جعفر یاحقی و مقدمه انگلیسی دکتر گابریل وندنبرگ را انتشارات معین چاپ و در 378صفحه روانه بازار نشر کرده است.
مقدمۀ فارسی و انگلیسی این کتاب را اینجا بخوانید.
نظر شما