به گزارش خبرنگار اندیشه خبرگزاری شبستان، در کانال تلگرامی بی نهایت (@bayenatt110) براساس بیانات و کتب مرحوم استاد علی صفایی حائری آمده است:
قيس بن مسهر و عبدالله بن يقطر... از رسولان امام(ع) براى مسلم هستند كه در قادسيه به وسيله حصين بن نمير دستگير و به كوفه روانه مى شوند و براى لعن بر حسين عليه السلام بر منبر فرستاده مىشوند و مردم را به يارى حسين(ع) و جدايى از حرام زادهاى مثل ابن زياد مى خوانند و از بالاى قصر پرتاب مى شوند و سر از بدن شكسته شان جدا مى شود.
طرماح بن عدى هم از طايفه طى است كه از كوفه بيرون آمده و آن لشكر عظيم نخيله را ديده و هنگامى كه به حسين(ع) مى رسد، به جاى نصرت به نصيحت مى پردازد و از حسين عليه السلام مى خواهد كه به كوه هاى طى روى بياورد و تا بيست هزار شمشيرزن را در ركاب خود ببيند كه تا جان در بدن دارند از او دفاع مى كنند.
حضرت(ع) مى فرمايد: كه من با حرّ عهدى دارم و نمى پذيرد و طرماح به خاطر رساندن آذوقه عيال، از حسين عليه السلام جدا مى شود تا خود براى نصرت او بازگردد و حسين عليه السلام مى فرمايد: «شتاب كن، چون ممكن است كه ما را نبينى و او مى رود.» و هنگامى كه باز مى گردد، ديگر در نينوا لالهاى نيست و آتشها خاكستر شده اند.
اين تسويف و تأخيرها به خاطر هر عذر و بهانه اى كه باشد، از ترجيح آن بهانه حكايت دارد.
چرا ما تكليفها را به عقب مىاندازيم؟
آيا امكان بيشتر و يا قدرت زيادتر و يا رفع موانع و يا رفعت همتى را انتظار داريم؟
مادامى كه حسين(ع)، به تبليغ و دگرگون كردن تلقى مردم از خويش و از حكومت محتاج است، مادامی كه او به مهره هاى كارساز و جايگزين آنها از مهره هاى موجود نياز دارد، چگونه تأخير مىكنيم و براى تأمين چند ماه آذوقه مىرويم و فرصتها را از دست مىدهيم در حالىكه زمان تنگ و هدف دور و موانع بسيار و راهزنها در كمين هستند.
ما براى فرار از تكاليف، تكاليف را سنگين مىشماريم و توان خود را نفى مىكنيم تا عذر تأخير و تسويف را فراهم كنيم.
ما مىگوييم: «لَو استَطَعنا لَخَرَجنا مَعَكم يُهلِكون انفُسَهُم؛ گر توانایی داشتیم با شما بیرون می شدیم. آنها خودشان را (به کفر و دروغشان ) هلاک می کنند ».(توبه:۴۲)
و خدا مى گويد: «لَو ارادوا الخُروج لا عدوا له عدةً؛ اگر آنان قصد بیرون شدن ( برای جهاد ) را داشتند ، حتما برای آن وسیله و هزینه ای آماده می کردند ».(توبه:۴۶)
ما مىگوييم: اگر مى توانستيم مىآمديم و خدا مى فرمايد: اگر مى خواستند آماده مى شدند.
آنچه خدا مى خواهد شتاب و سبقت است كه:
«سارعوا الى مَغفِرة مِن رَبِّكم؛ بشتابید، به سوی آمرزشی از جانب پروردگارتان »،(آل عمران: ۱۳۳)
و «اغتَنمواالفرص» و «اغتنموا المهل».( نهجالبلاغه، خطبه۷۶)
و آنچه شيطان مى خواهد وعده و وعيد و تسويف و تأخير است كه «يعدهم و يمنيهم و مايعدهم الشيطان الا غروراً؛ شیطان به آنها وعده می دهد و در آرزوها می افکند و جز وعده فریبنده به آنها نمی دهد. ».(نساء:۱۲۰)
ما اگر مى خواهيم كه حسرت نصرت معصوم و حسرت غنيمت همراهى او را نداشته باشيم و همچون طرماح به جاى خالى نرسيم، بايد تمرين كنيم و هيچ تكليفى را به خاطر بهانه اى به عقب نيندازيم و الان مى روم و رفتم را با عمل جايگزين كنيم كه تا به خود بجنبيم، ديگران رفتهاند و كارها را برده اند و ما را با لهو و لعب ها گذاشته اند.
وارثان عاشورا، ص۲۷۶و۲۷۷.
نظر شما