«نگهبان تاریکی» را به بنی‌بشری معرفی نمی‌کنم

خبرگزاری شبستان: یک نویسنده با بیان اینکه مخاطب رمان مردم هستند نه صاحب‌نظران ادبیات، گفت: در پایان بسیاری از داستان‌های «نگهبان تاریکی» با خود گفتم که چی؟

به گزارش خبرنگار شبستان، دکتر مجتبی رحماندوست، نویسنده و شاعر عصر دیروز در سومین نشست از سلسله گفت وگوهایی در حوزه رویکردها در داستان دفاع مقدس با بررسی کتاب نگهبان تاریکی گفت: بخشی از ادبیات جنگ در خلال جنگ تولید شد. شعار دادن در قصه هایی که در خلال جنگ تولید شد، متداول بود. اگر بخواهیم قصه های آن زمان را نقد کنیم، نمی توانیم شعار دادن را نقطه ضعف بدانیم زیرا در آن زمان نقطه قوت محسوب می شده است.

 

دکتر رحماندوست اظهار داشت: جنگی در کشورمان اتفاق افتاد که تا بی نهایت می توانیم از سرمایه آن استفاده کنیم و داستان آن جنگ را به بچه ها و جهانیان بگوییم. خود جنگ و چکیده آن می شود قصه جنگ که باید آن را باز کنیم در قالب داستان. باید با زبان و ادبیاتی حرف بزنیم که نسل بعد جنگ با راحتی و رغبت پای نوشته بنشینند و اثر را بخوانند.

 

وی خاطرنشان کرد: تمام داستان های کتاب نگهبان تاریکی را دو بار خواندم و حتی یکی از داستان ها را سه بار خواندم. اولین باری است که چنین کاری می کنم. از این اثر راضی نیستم. در آخر بسیاری از داستا‌ن‌ها نوشتم که چی؟ مخاطب کتاب‌های داستان و رمان مردم هستند نه صاحب‌نظران و متخصصان ادبیات و نه منتقدان. مخاطب بسیاری از داستان‌های نگهبان تاریکی قصه‌نویس‌ها هستند نه مردم. 20 سال قبل دو نویسنده را می شناختم که ارتقا یافتند و قصه‌های خوبی می نوشتند. بعد از مدتی شروع به نوشتن کتاب‌های پست مدرن کردند و الان شک دارم که حتی چاپ اول کتاب‌هایشان تمام شده باشد.

 

دکتر رحماندوست با اشاره به اینکه نگهبان تاریکی مخاطب ما را می‌کاهد، گفت: اگر داستان‌های این کتاب آن‌قدر فلسفی‌اند که من نمی‌فهمم دیگر داستان نیستند و اگر همین ظاهر است و فلسفه‌ای در کار نیست که باز هم نمی‌توان گفت داستان هستند.امروزه اگر نویسنده اوراق صفحات کتابش را شماره نزند و این اوراق پخش شود و سپس آنها را بدون ترتیب کنار هم بگذاری، می‌شود کتاب مدرن. داستان‌های مدرن ما این‌گونه شده است. من نگهبان تاریکی را به هیچ بنی بشری معرفی نمی‌کنم چون مدیون او می‌شوم.

 

این نویسنده با بیان اینکه عنصر جاذبه در بین عناصر داستانی بسیار مهم است، تصریح کرد: داستانی که قوت تمام عناصر را داشته باشد اما عنصر جاذبه را نداشته باشد، داستان نیست. داستانی که جاذبه نداشته باشد، دیگر داستان نیست بلکه می‌شود کتاب درسی. قرار است رمان و داستان سریع خوانده شود به عنوان مثال "بامداد خمار" از جنس کتاب‌هایی است که اگر دو صفحه آن را بخوانی دیگر نمی‌توانی کتاب را زمین بگذاری. کتاب " دا " مثال دیگری است زیرا این کتاب با زور دستگاه دولتی فراگیر نشد، واقعا مردم آن را خواندند. به نظر من داستان هایی که خواننده باید به زور جلو رود، فاقد هویت و ساختارهای شخصیتی است.

 

وی با اشاره به یکی از داستان‌های کتاب نگهبان تاریکی با عنوان "یکی خوابیده زیر درخت کنار "، افزود: داستانی که کلی‌گویی کند و ریز وارد جرییات نشود، داستان نیست. اینکه آنقدر به جزییات پرداخته شود که کل گم شود، خوب نیست. در این داستان توصیف جزییات افراطی است، اگر بگوییم مخاطب کتاب نگهبان تاریکی مردم نیستند، این کتاب قابل دفاع است.

 

 

کد خبر 642595

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha