زینب اهوارکی، همسر شهید مدافع حرم جاویدالاثر «جواد الله کرمی» در گفت و گو با خبرنگار مهدویت خبرگزاری شبستان در رابطه با سیره و روش زندگی این شهید و ارتباط ایشان با امام زمان علیه السلام، اظهار کرد: من فکر میکنم همه شهدای مدافع حرم و از جمله همسر من این ویژگی را داشتند که میدانستند الان در چه موقعیت و جایگاهی قرار دارند، هدفشان چیست و باید به کجا برسند؟ به همین دلیل راه را گم نمیکردند. آنها میدانستند که الان باید به عنوان یک «منتظر» زمینهساز ظهور باشند و با رشد معنوی، خود را ترقی دهند تا بتوانند به وظایف خود عمل کرده و مقدمات ظهور را فراهم کنند.
وی افزود: هیاهوهای سیاسی و اجتماعی امروز، باعث نمیشد تا آنها راه و هدف خود را گم کنند. کمکاریهای دوستان و مسئولان، آنها را دلسرد نمیکرد تا تصور کنند که اکنون وظیفهای ندارند یا توجیهاتی بیاورند و از هدف اصلیشان دور شوند. کمبودها و ضعفهایی که از جامعه یا دوستان میدیدند آنها را به سستی نمیکشید بلکه به این اندیشه وا میداشت که اکنون تکلیف آنها بیشتر از قبل شده و باید قصور دیگران را نیز جبران کنند. کسی که در حال جنگیدن است وقتی میبیند همسنگرش در خواب است یا مبتلا به غفلت شده، تلاش خود را مضاعف میکند تا دشمن نتواند بر آنها مسلط شود و شهدا به واقع همین گونه بودند.
اهوارکی تصریح کرد: آنها میدانستند که در زمان حاضر در چه جایگاه و موقعیتی قرار دارند و واقف بودند که اکنون در جبهه اسلام و یاران امام زمان(عج)هستند. آنها کاملاً ایمان و یقین داشتند که حضرت حجت(عج) شاهد و ناظر همه کارها و اعمال آنها است.
به ما آموخت که همیشه کارهایمان را با دعا برای سلامتی امام زمان(عج) شروع کنیم
همسر شهید مدافع حرم در ادامه با اشاره به جزییات رفتاری شهید اللهکرمی گفت: اگر بخواهم جزییتر سخن بگویم باید تأکید کنم که مسلماً ذکر و یاد امام مهدی(عج) در رفتارهای ایشان تاثیر فوق العادهای داشت. به عنوان مثال من گاهی میدیدم که ایشان نیتشان را از پرداخت صدقه، سلامتی امام زمان(عج) عنوان میکرد و معتقد بود که این نیت، موارد دیگر را نیز دربر میگیرد و بالاترین مسئلتها است. بنابراین، دعای فرج و دعا برای سلامتی امام عصر(عج) همیشه ورد زبان ایشان بود.
اهوارکی بیان کرد: امکان نداشت بدون دعای فرج، شروع به خواندن دعا، قرآن (حتی سورهای از قرآن) یا زیارت عاشورا کند؛ اگر هم فراموش میکرد، تلاوت را قطع میکرد و بعد از دعای فرج، ادامه میداد. گویا احساس میکرد که بدون دعای فرج اعمال اش مقبول نیست و باید آن مقدمه و آن دعا برای سلامتی حضرت حجت(ع) همیشه وجود داشته باشد. این مسئله برای ما هم عادت شده و حتی بچهها نیز از ایشان یاد گرفتهاند که همیشه اعمال و دعاهایمان را با دعا برای سلامتی امام عصر(عج) آغاز کنیم.
وی ادامه داد: بسیار دیده بودم که ایشان در شرایط مختلف و موقعیتهای متفاوت، نشسته یا ایستاده، در حال تماشای تلویزیون یا حین راه رفتن، گویی ناخودآگاه چیزی از ذهن و دلشان میگذشت و دست بر سر میگذاشت و به امام زمان(عج) سلام میداد. نمیدانم در آن شرایط چه چیزی به دل ایشان خطور میکرد ولی این برای من همیشه جای تعجب بود که چطور همیشه و در هر حال ارتباطشان برقرار است. اینگونه نبود که فقط در موقعیتهای خاص به یاد حضرت(عج) بیفتند یا دیگران به ایشان یادآوری کنند، بلکه در هر شرایطی در زندگی روزمره گویا این ارتباط حفظ میشد.
یاد من که افتادی برای امام زمان(عج) دعا کن
اهوارکی در ادامه تاکید کرد: در رأس همه حاجات و همه دعاهای این شهید، دعا برای تعجیل فرج بود. هر وقت قرار بود کسی به زیارت برود یا در همین التماس دعا گفتنهای مرسوم، ایشان میگفت: «برای امام زمان(عج) خیلی دعا کنید». اگر قرار بود دوستی به زیارت برود نشانهای میداد تا در آن حرم به یاد ایشان بیفتد و بعد تأکید میکرد: «وقتی یاد من افتادی برای امام زمان(عج) دعا کن.» مخصوصاً برای زائران کربلا این نشانی دادنها فراوان بود. هیچ وقت نشنیدم که برای خودش دعایی بخواهد. حتی در پیامکهای تبریک سال نو که قبل از آخرین اعزام برای دوستان اش فرستاد تاکید و سفارش برای فرج و ظهور حضرت حجت(عج) فراوان است.
وی ادامه داد: خاطرم هست که یک بار مصاحبه با حاجیان بیتالله الحرام را از تلویزیون میدیدیم که آنها دعاها و حاجات خود را بیان میکردند. آقاجواد دلخور شد و گفت: از میان این همه حاجی، فقط یک نفر برای ظهور امام زمان(عج) دعا کرده بود و دیگران به فکر حاجتهای دنیایی خود بودند! مگر نه اینکه رفع همۀ حوائج در فرج است؟ و مگر در کنار بیتالله الحرام میشود حاجتی غیر از ظهور داشته باشیم؟!
همسر شهید جاویدالاثر جواد اللهکرمی در ادامه سخنان خود با اشاره به رفت و آمدهای مکرر ایشان به سوریه گفت: این رفت و آمدهای مکرر که چندین سال ادامه داشت، تمرینی برای ما بود. هر بار که ایشان میرفت آن دلتنگیها و سختیها یک نوع تمرین برای ما بود. با خود میگفتیم که امروز عزیز ما چند روزی به سفر رفته اما عزیزی داریم که چندین قرن در غیبت هستند. وقتی آقاجواد خبر بازگشت خود را میداد آن ذوق و شوق دیدار دوباره که در خانواده جاری و ساری میشد، برای ما تداعیکننده «انتظار» بود. من تصور میکردم اگر یک روز خبر ظهور را بشنوم ــ که انشاءالله که چندان دور نباشد ــ آن شوق و شادمانی که در دل ما ایجاد میشود، چگونه است و چطور شوری خواهد بود؟
شهدا با امام زمان(عج) رجعت میکنند
وی ابراز کرد: به خاطر دارم یک بار به قدری از بازگشت ایشان از سوریه شور و شوق داشتم که برخی دوستان میگفتند شما اگر خبر ظهور را بشنوید چه میکنید؟ چندی پیش در بین گفتوگوها با پسرم علیاکبر که الان شش ساله است، سخن از ظهور امام مهدی(عج) به میان آمد. به ایشان گفتم: وقتی امام زمان(عج) ظهور کند شهدا نیز با ایشان برمیگردند. علیاکبر با تعجب پرسید: «یعنی بابا هم برمیگرده؟» گفتم: «بله. انشاءالله بابا هم برمیگرده. شهدا همه برمیگردند و امام(عج) را یاری میکنند.» علیاکبر خیلی خوشحال شد و از آن روز خیلی بیشتر از قبل برای ظهور امام عصر(عج) دعا میکند. گاهی که خیلی دلتنگ میشود میگوید: «پس امام زمان(عج) کی ظهور می کنه؟» و الان این جزء دعاهای اصلی علیاکبر شده است. یعنی با این انتظار کشیدنها، هم برای ظهور امام عصر(عج) دعا میکند و هم منتظر دیدار دوباره پدر است و این خیلی برای من شیرین است که این انتظار برای ما دوجانبه شده است.
اهوارکی در پاسخ به این سؤال که اگر همسر شما نظامی نبود آیا باز هم به این مأموریتها میرفت؟، گفت: قطعاً این اتفاق میافتاد. چون ایشان شغل خود را در سپاه پاسداران با همین وسواس انتخاب کرده بود، نه اینکه از سر ناچاری به آن شغل تن داده باشد. بنابراین، شغل خود را بسیار دوست داشت و برای آن سنگتمام میگذاشت. سایر شهدا نیز همینطور اهل بصیرت هستند. آنها معتقد بودند که با عمل به تکلیف، باید زمینهساز ظهور شوند. آنها میدانستند که هرچند ما در زمان امام حسین(ع) و شرایط کربلا نیستیم اما وظیفه ما این است که اسلام را یاری کنیم و با حضور در جبهههای مختلف، مقدمات ظهور را فراهم کنیم. بعد از شهادت ایشان نیز یکی از دوستان، صحنۀ عاشورا را در خواب دیده بود و اینکه شهدای وطنمان نیز در میدان جنگ در حال یاری و کمک به امام حسین(ع) بودند. آن بندۀ خدا در بین شهدا، آقاجواد را دیده بود که جلو آمده و به او گفته بود: «ما در حال یاری کردن امام حسین(ع) هستیم، خیلی کار داریم. شما هم باید برای ظهور آماده شوید. چندان دور نیست. خودتان را برای ظهور آماده کنید تا بتوانید امام(ع) را یاری کنید.»
همسر شهید مدافع حرم جاویدالاثر «جواد اللهکرمی» تصریح کرد: بنابراین، دوری زمانی و مکانی از امام حسین(ع) و کربلا، باعث نشد که شهدا تکلیف خود را فراموش کنند. آنها مصداق واقعی این آیۀ سورۀ احزاب بودند: «مِنَ المُؤمِنينَ رِجالٌ صَدَقوا ما عاهَدُوا اللهَ عَلَيهِ فَمِنهُم مَن قَضى نَحبَهُ وَمِنهُم مَن يَنتَظِرُوَما بَدَّلوا تَبديلاً؛ در میان مؤمنان، مردانی هستند که بر سر عهدی که با خدا بستند صادقانه ایستادهاند. بعضی به پیمان خود وفا کردند (و شهیدشدند) و برخی دیگر، هنوز در انتظارند و هرگز تغییر و تبدیلی در عهد و پیمان خود نمیدهند.»
وی در پایان خاطرنشان کرد: شهدا، هم برای ظهور امام مهدی(عج) منتظر بودند و هم برای رسیدن به آن هدف اصلی. در این مسیر نیز، روند رو به رشد داشتهاند. چنان که پیشرفت آقاجواد نیز ملموس بود. میدیدم که روی خودش کار میکنند تا روز به روز از فرصت دوروزۀ دنیا استفاده ببرد و در دین و معنویات پیشرفت کند. نمونهاش، حساسیتها و مراقبتها نسبت به نماز اول وقت، اخلاق خوش، رفتار خاضعانه با پدر و مادر و اخلاص در کارها بود. چرا که یک منتظر باید از اول همه، خود را اصلاح کند تا کمکم در شمار مصلحان درآید.
نظر شما