پاسخ های کهنه از پس سوالات جدید بر نمی آیند/مقابله ما با شبهات مهدوی نابرابر است

خبرگزاری شبستان: پاسخ های کهنه به سؤالات جدید، یکی از عوامل عدم پایبندی مخاطبان به برنامه های مذهبی و دینی است. از دیدگاه تمدن پژوهان بزرگ، یکی از عوامل میرایی و نیستی یک تمدن، ارائه پاسخ های کهنه به سؤالات جدید است.

به گزارش خبرنگار مهدویت خبرگزاری شبستان: تبیین شاخصه های تحقق تمدن نوین اسلامی در عصر غیبت و بررسی و چارچوب شناسی صحیح حرکت به سمت و سوی تمدن غایی اسلامی و مهدوی ذیل مناسبات دینی، فرصتی را فراهم آورد تا با حجت الاسلام والمسلمین دکتر امیرمحسن عرفان، استاد حوزه و دانشگاه و عضو هیئت علمی مرکز تخصصی مهدویت حوزه علمیه قم گفت وگویی ترتیب دهیم که قسمت ابتدایی آن را در ادامه می خوانید:

 

برای رسیدن به تمدن اسلامی و حرکت جامعه به سمت فرهنگ غنی مهدوی، چه اِلمان ها و شاحصه هایی را می بایست پیگیری و در جامعه پیاده کرد؟

در پاسخ به این سؤال باید گفت: برای انجام رسالت جامعه اسلامی و تحقق تمدن نوین اسلامی و حرکت به سمت حکومت الهی در عصر ظهور، در گام نخست، نیازمند یک نگرش آسیب شناسانه و نگاه ارزیابانه به فعالیت های فرهنگی در عصر غیبت هستیم که این رویکرد، جهشی کلان و اثرگذار را می طلبد.

با ارزیابی و آسیب شناسی فرهنگ و منش مهدوی در جامعه، ضرورت زمانه را پاسخ داده ایم. این امر به این علت است که کاوش در کاستی ها و نقصان ها و ارائه آموزه های دینی در جامعه، امری است که اِلمان های دینی را در جامعه تسریع کرده و گسترش خواهد داد. از سوی دیگر، این رویکرد، غبار محرومیت را از سیمای فرهنگ و بینش مهدوی در عرصه گسترده رسانه ای و باور فرهنگی جامعه می زداید. برای اینکه بتوانیم رسانه ها را در جهت مقابله با رویکردهای رسانه ای بین ادیانی و باورهای موعودگرایانه گوناگون، تجهیز و مقاوم نماییم، نیازمند تعمیق نگاه آسیب شناسانه به آموزه های دینی و مهدوی هستیم.

برای اینکه بتوانیم رویه ها را اصلاح و بهنجار نماییم، نیازمند نگاه ارزیابانه، دقیق و کارشناسانه در عمق بخشی به فرهنگ و بینش اسلامی و مهدوی هستیم. سوگمندانه می بایست اعتراف نماییم، در جامعه اسلامی ایران، از حیث رویکردی، فی الحال، رویکرد عُرفی گرا و ظاهرگرا را در عرصه مهدویت، پیگیری و مداومت می نماییم؛ رویکردهای احساسی و عاطفی و به عبارتی عدم تناسب عناصر بینشی و ارزشی با احساسات و عدم تمایز مسائل مهم از عناصر و موارد مسئله نما.

 

چه آسیب هایی برای جامعه اسلامی در مسیر تمدن سازی مانع تراشی می کند؟

نشانه گذاری افراطی و تطبیق گرایی و نمادگرایی افراطی و نمادسازی غیرموجه، از جمله آسیب های متداولی است که جامعه اسلامی را در حرکت به سمت بینش و تمدن مهدوی آزار می دهد. می بایست این موارد در ارزیابی های آسیب شناسانه محققان و جهادگران عرصه فرهنگ و بینش اسلامی و مهدوی گنجانده و این مسائل به درستی، حل و فصل شوند.

یکی دیگر از مواردی که در جهت عمق بخشی به فرهنگ مهدوی و همچنین حرکت صحیح جامعه به سمت تمدن نوین اسلامی، کارگشا و اثرگذار خواهد بود، بحث مدیریت در مواجهه با مهدویت ستیزی و رویارویی و مواجهه با جنگ نرم دشمن در برابر آموزه های دینی و اسلامی است. سوگمندانه می بایست بیان شود، در این عرصه نیز، از یک مدیریت صحیح و اصولی بی بهره هستیم و به عبارتی دیگر، مدیریت ما در این پروسه، یک مدیریت واکنشی است نه یک مدیریت فعال.

مدیریت واکنشی در حقیقت به این معنا است که در جامعه اسلامی، پیش بینی پاره ای از خطرات و معضلات فرهنگی انجام نمی گیرد و به همین دلیل، از این خطرات نیز پیشگیری به عمل نمی آید. متأسفانه مراکز فرهنگی ما در این عرصه، از آمادگی کافی برخوردار نیستند. می بایست شبهات بازیابی شوند و با بازپیرایی معارف دینی، پاسخگویی صریح به معضلات و شبهه افکنی داشته باشیم.

 

رویکرد مقابله با جنگ نرم و رویارویی با شبه افکنان آخرالزمان در عصر غیبت، می بایست با چه مختصاتی اجرا و پیگیری شود؟

ما قرارگاه رصد دائمی اختلاف افکنی و شبهه پراکنی نداریم. ما به شدت نیازمند یک مرکز بزرگ، برای رصد شبهات در فضاهای مجازی و رسانه ای هستیم. در این رویکرد می بایست با استفاده از تلاشگران و جهادگران عرصه مهدوی، پیوسته فضاهای رسانه ای و فرهنگی و اجتماعی، پیگیری و رصد شوند و با نقد و بررسی صحیح این شبهات و فرافکنی ها، متناسب و درخور، شبهات و نافهمی ها پاسخ داده شوند.

 

اگر این فرافکنی ها در قالب یک برنامه و یا تولید رسانه ای و فرهنگی است، می بایست با همان رویکرد با آن شبهه افکنی ها مقابله کرد. پاسخ تولید فیلم و یا انیمیشن ضد باورهای دینی و مذهبی، نوشتن نقد و یا مقاله علمی و یا سخنرانی نخواهد بود. این رویکرد، مقابله ای نابرابرانه است. می بایست جواب سخنرانی با سخنرانی، پاسخ فیلم و تولیدات رسانه ای، با تولید فیلم و برنامه های رسانه ای و پاسخ مقاله و نقد نیز، با مقاله و نقد صورت گیرد.

 

از سوی دیگر ما به شدت نیازمند رصد افکار عمومی در حوزه معارف دینی هستیم. اینکه بدانیم مخاطبان ما دارای چه سنخ دیدگاهی، نسبت به مقؤلات دینی و مهدوی هستند. ما در رصد افکار عمومی می بایست توجه داشته باشیم که افکار عمومی، دارای سه ویژگی مهم اند: اول اینکه آشکار اند، دوم اینکه، آگاهانه و هوشیار بوده و نکته دیگر اینکه، از وسعت کافی برخوردار هستند. با این تفاصیل، این مخاطب دارای چه دیدگاهی نسبت به آموزه های مهدوی است؟؛ احساس می شود که در حال حاضر یکی از عواملی که باعث شده است مخاطبان ما پایبندی زیادی نسبت به خیل کثیر تولیدات و برنامه های رسانه ای دینی و مذهبی نداشته باشند، به این علت است که ما اولاً: روشمند مطالب دینی را ارائه نمی دهیم و ثانیاً به سؤالات جدید، پاسخ های قدیمی و کهنه ارائه می کنیم.

 

پاسخ های کهنه به سؤالات جدید، یکی از عوامل عدم پایبندی مخاطبان به برنامه های مذهبی و دینی است. از دیدگاه و نظرگاه تمدن پژوهان بزرگ، یکی از عوامل میرایی و نیستی یک تمدن، ارائه پاسخ های کهنه به سؤالات جدید است. ما اگر نیازهای اطلاعاتی مخاطبان را در عرصه اندیشه ای دینی، بخصوص اندیشه های مهدوی بدانیم و آگاه باشیم که هویت شخصی مخاطبان، چه خواسته هایی را از ما مطالبه می نمایند و همچنین متغیرهای جمعیت شناختی را کشف نماییم و نقش این متغیرها را در مباحث دینی، لحاظ کنیم و در جهت تبدیل گرایش مخاطبین به نگرش و در مسیر تبدیل نگرش به رفتار گام برداریم، آن هنگام است که همگی این رویکردها، نیازمند رصد افکار عمومی هستند.

من احساس می نمایم حتی جنسیت مخاطبان نیز در طرح معارف دینی، می بایست لحاظ شود؛ دیده می شود در پاره ای از اوقات، تفسیری از یک آیه و ترجمه ای از یک روایت، می بایست متناسب با ظرفیت مخاطب صورت بپذیرد و سوگمندانه باید بیان کنیم، در عرصه مطالعات دینی، از دقت در این ظرفیت مهم محروم هستیم.

ادامه دارد... .

کد خبر 648900

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha