خبرگزاری شبستان – مشهد؛کتاب همیشه جزء جدا نشدنی از زندگانی انسان است، هر چند در این وانفسای پیشرفت تکنولوژی و ظهور انواع بسیاری از شبکه های اجتماعی که انسانها با عضویت در هر کدام آنها نه تنها از کتاب فاصله گرفتند بلکه ساعت ها از وقت با ارزش خود را هدر می دهند اما باز هم کتاب و مطالعه جایگاه بی بدیل خود را در میان اقشار مختلف جامعه که اکنون اندک هم شده اند دارد و با وجود اینکه اینک جایگاهش افول کرده اما هیچ گاه سقوط نخواهد کرد چرا که کتاب یار مهربان و دانایی خوش بیان است، کتاب وسیله ای برای روشنگری افراد یک جامعه، مظهر تعلیم و تربیت، پنجره ای به سمت روشنی ها و سند فرهیختگی یک جامعه است.
اهمیت کتاب و مطالعه همیشه و در طول تاریخ عیان بوده به طوریکه تمامی فرهیختگان، ادیبان، بزرگان، پیامبران و ائمه معصومین به این امر واقف بوده اند و مردمان را به مطالعه و کتابخوانی توصیه کرده اند به طوریکه انیشتین می گوید « افکار و اندیشه های انسان به گونه ای است که امکان دارد فقط با خواندن یک کتاب پایه اندیشه ها و افکارشان را بر مبنای جدید یا در مسیر خاصی قرار دهد و چه بسا ممکن است کتابی مسیر سرنوشت میلیون ها انسان را در راه مخصوصی قرار دهد » و حتی اهمیت کتاب به حدی است که در دین اسلام هم پیامبر(صلی الله علیه و آله) رسالتش را با خواندن آغاز می کند و خدواند معجزه آخرین فرستاده اش را یک کتاب قرار می دهد و اسلام پرچمدار کتاب و کتابخوانی در زمین می شود.
کتاب همیشه و در طول تاریخ مورد هجمه، آزار و آسیب فراوان از سوی عده ای بی خرد قرار گرفته است، حاکمانی که فقط سودای قدرت و کشورگشایی داشتند و بعد از فتح یک شهر یا کشور کتابخانه ها را آتش می زدند تا به خیال خام و پوچ خودشان فرهنگ یک مرزوبوم را از بین ببرند ولی همیشه بوده اند انسانهای ارزشمندی که با گذشتن از جان خویش کتاب را از هجوم بی خردان در امان نگاه داشتند و باز هم بودند انسانهای بزرگی که با نوشتن کتاب هایی فاخر برای زنده نگه داشتن و اشاعه این میراث ارزشمند تلاش بسیار کردند.
البته شاید همه بدانیم کتاب چیست اما این گنجینه ارزشمند تعاریف متعدد دارد و یکی از تعاریف معتبری که برای کتاب ارائه شده مربوط به سازمان یونسکو می باشد که عنوان می کند کتاب نوعی اثر چاپی صحافی شده است که باید بیشتر از ۴۹ صفحه داشته باشد و مانند نشریات، تحت یک عنوان ثابت و به صورت دورهای منتشر نشود البته تعریف دیگری هم از کتاب وجود دارد که آن را مجموعه ای از لوحهای چوبی یا عاجی یا مجموعه ای از ورقهای کاغذ، پوست آهو یا مادهای مانند آن، اعم از دست نویس یا چاپی که با هم به نخ کشیده یا صحافی شده باشند معرفی کرده است.
به هر حال فارغ از هرگونه تعارفی که برای این گنجینه با ارزش می شود و باز هم فارغ از هر اتفاقی که از گذشته تا حال برای آن رخ داده است باید به این موضوع اهمیت داد که اکنون کتاب و مطالعه رو به افول رفته و چراغ نورانی این معجزه بلا منازع در حال سو سو زدن است و اگر ما انسانها توجهی به این مسئله نکنیم دیری نمی انجامد که از کتاب فقط خاطره ها باقی خواهد ماند، تعطیلی کتابخانه ها، کتابفروشی ها و یا هر مکانی که مرتبط با کتاب است آسیبی به شدت جدی محسوب می شود که باید برای مقابله با آن چاره اندیشید، وقتی فست فودها و رستوران ها بیش از کتابخانه ها و کتابفروشی ها شلوغ است بدان معنی می باشد که مردم بیشتر از آنکه نگران فکر، ذهن، فرهنگ، بالا رفتن سطح معلوماتشان و آشنایی با موضوعات پیرامونشان باشند نگران وعده غذایی خود هستند.
متاسفانه در این هیاهوی بی توجهی به کتاب هستند کتابفروشی هایی که به علت استقبال نا مناسب مردم از کتاب مجبور به تغییر کاربری کتاب فروشی خود شده اند به طوریکه دو کتاب فروشی بزرگ در دو نقطه مهم مشهد اکنون به محلی برای فروش سفال، صنایع دستی و اشیاء تزئینی تبدیل شده است.
یکی از این کتابفروشی هایی که اکنون دیگر به آن باید سفال فروشی گفت در یکی از اصلی ترین و پر ترددترین میدان های شهر قرار دارد، قبل از اینکه این کتابفروشی ها تغییر کاربری بدهند وقتی وارد آنجا می شدی در ابتدای فضای ورودی بوی عطری خوش به مشام می رسید، محصولات فرهنگی بر روی ویترین ها خودنمایی می کرد و سالن بزرگی که به وسیله میزهای بسیاری راهرو بندی شده بود و بر روی این میزها کتاب های متععدی برای هر نوع رده سنی وجود داشت، فضای زیبایی بود کتابها با نظم، ترتیب و طبقه بندی چیده شده بود، مردم هم می آمدند البته بیشتر کتابها را نگاه می کردند تا اینکه خریداری نمایند.
اما متاسفانه استقبال بسیار اندک از این کتابفروشی ها و عدم حمایت های لازم توسط مراجع مربوطه باعث تغییر کاربری این مکانها شد و در حال حاضر تبدیل به محلی برای فروش سفال و اشیاء تزئینی شده به طوریکه با ورود به این مکان دیگر خبری از رسیدن بوی خوش عطر به مشام، دیدن محصولات فرهنگی و کتاب های زیبا نیست بلکه فقط بوی خاکی را می توان استشمام کرد که از وجود سفال ها به مشام می رسد، دیگر طبقه بندی و خودنمایی کتابها وجود ندارد بلکه کتابها جای خود را با وسعتی بیشتر به اشیاء تزئینی داده اند.
اکنون که این مکان ها تغییر کاربری داده اند و از محلی برای تغذیه روح انسان به مکانی برای ارضاء برخی نیازهای کم اهمیت تبدیل شده رونق بسیاری یافته به طوریکه متصدیان را واداشته تا مکان مورد نظر را وسعت دهند تا جوابگوی هجوم مشتریان و علاقمندان باشند، هر چند وجود چنین فروشگاهها و مکانهایی لازم باشد اما اینکه به خاطر کمبود استقبال از کتاب یک مکان فرهنگی تغییر کابری می دهد قطعا جای تعجب دارد و چه بسا که فاجعه بار است برای کشوری که تمدن غنی و اسطوره هایی چون فردوسی و سعدی دارد که بی شک کتابهای پربار آنها تا ابدیت خواهند درخشید.
به آنجا که رفتم متصدیان و فروشنده ها حاضر به صحبت با من نمی شوند و حتی اجازه گرفتن چند عکس هم به من نمی دهند، هر چه اصرار کردم فایده ای نداشت و من را به بیرون از محل راهنمایی کردند، به ناچار به یکی از کتابفروشی های کوچک در همان حوالی رفتم، خودم را معرفی کردم و از متصدی مغازه کتابفروشی خواستم چند دقیقه ای را پیرامون اوضاع کتاب و کتابخوانی با هم صحبت کنیم که با روی باز پذیرفت.
احمد شریفی پیرمردی با موهای سفید و متصدی یک کتابفروشی به خبرنگار خبرگزاری شبستان در مشهد گفت:۴۰ سال است در حیطه کتاب فعالیت می کنم و هیچ وقت بازار کتاب و کتابخوانی را اینقدر خلوت و ساکت ندیده ام، متاسفانه از زمانی که این شبکه های اجتماعی به زندگی روزمره انسانها وارد شد دیگر کتاب و کتابخوانی به شدت از رونق افتاد، دیگر آدمها حوصله خواندن کتاب را ندارند و فقط سرگرم تلگرام و بقیه شبکه های اجتماعی هستند، الان آدمها حتی اقوام و بزرگترها را هم فراموش کردند چه برسد به کتاب.
وی گفت:متاسفانه حمایت کمی از کتاب توسط نهادهای مربوطه می شود البته در گذشته هر از چند گاهی که نمایشگاهی برگزار می شد ناشران و کتابفروش های محصولات خود را عرضه می کردند و فروش تقریبا خوبی هم داشت اما دیگه نمایشگاه هم از رونق افتاده و هر زمان که در شهری به خصوص تهران یا مشهد نمایشگاه برگزار می شود علی رغم حضور فراوان مردم اما فروش کتاب کم است چون اکثر مردم فقط برای تماشا کردن و وقت گذراندن به نمایشگاه می آیند.
حرفایش که تمام شد خداحافظی کردم و دوباره به همان کتابفروشی که سفال فروشی شده برگشتم و مجدد خواستم تا اجازه گرفتن چند عکس را بدهند یا صحبتی را داشته باشند اما باز هم قبول نکردند، گاهی واقعا جای تعجب دارد که چرا با وجود این همه کتاب های زیبا دیگر کسی به سراغ آنها نمی رود، البته گاهی مواقع کتابی منتشر می شود که چندین دفعه تجدید چاپ می شود اما فقط گاهی، شاید کمبود کتابهای خوب و جذاب یکی از علل کاهش سطح مطالعه باشد، حتی سرانه مطالعه روزنامه هم کاهش پیدا کرده و مردم اکنون حتی خبرهای خود را هم از شبکه های اجتماعی پیگیری می کنند.
نظر شما