به گزارش خبرنگار شبستان، علیرضا مسرتی، نویسنده کتاب دین امروز چهارم مهر در مراسم رونمایی از کتاب دین که در باشگاه خبرنگاران جوان برگزار شد، گفت: کتاب دین اشاراتی از دفاع مقدس است. بنده کمی وقایع نگاری و خاطره نویسی کردم اما کار بزرگ را شهدا انجام داند که حماسه آفریدند. مسایل ناگفته از جنگ خیلی زیاد است اگر می خواستم مفصل تر اشاره کنم، این کتاب بیش از پنج جلد می شد.
مسرتی با اشاره به استان خوزستان مرکز جنگ بود، عنوان کرد: هیچ کدام از مرزها به اهمیت خوزستان نبود، دشمن برنامه ریزی کرده بود که این استان نفت خیز را اشغال کند تا به واسطه آن بقیه کشور را تحت نفوذ خود قرار دهد. به روزهای اول جنگ کم پرداخته است، یکی از جنبه های این حوزه درگیری مردم با جنگ است، دشمن تا دروازه های اهواز پیش آمد، برخی مردم در خرمشهر حتی به حرف رزمندگان گوش ندادند و شهر را تخلیه نکردند، آنها حاضر نبودند شهر خود را ترک کنند.
وی یادآور شد: علیرضا جولا از برادران آزاده بود که به اسارت درآمد. ایشان گفت "یک روز پسر 12 ساله ای آمد به ما گفت مسابقه تیراندازی انجام دهید. ما این کار را کردیم. او از همه ما برد، گفتیم اهل کجایی؟ گفت خرمشهر. سلاحش از خودش بزرگ تر بود. گفت به اتفاق مادر و خواهرم در خرمشهر گیر افتادیم. مادر وسایل را فراهم کرد که خودش و خواهرم را بکشد و بعد به من گفت برو و این کار را هم کرد.
این نویسنده با اشاره به اینکه مردم اهواز روزهای سختی را گذراندند، بیان کرد: این مردم وقتی صبح چشم باز می کردند باید می دیدند سقف بالای سرشان است یا نه، مرده اند یا زنده. یک بار یک انبار مهمات در اهواز منفجر شد و همه شهر می لرزید. تا یک سال بعد از جنگ چیزی به نام تیپ و لشکر وجود نداشت. اینکه می شنوید عملیات، تیپ و لشکر مربوط به یک سال بعد از جنگ است.
مسرتی خاطرنشان کرد: از آقای مومنی شریف تقاضا می کنم سوژه و پروژه تعریف کنند و به اهل و متخصصان واگذار کنند. قبل از اینکه مسایل جنگ فراموش شود باید آنها را ثبت کنیم. وقتی ارتش عراق وارد خوزستان شد کسی نبود جلویش بایستد. ارتش ما آن زمان تحت امر بنی صدر بود و بنی صدر دستور داده بود که بچه های ارتش یک فشنگ هم به بچه های سپاه و بسیج ندهند. شهید حسین علم الهدی از یکی از فرماندهان ارتش توانسته بود چندین مین بگیرد و آنها را جلوی ماشین و تانک های دشمن بگذارد.
مسرتی با بیان اینکه مظلومیت در روزهای اول جنگ زیاد بود، عنوان کرد: دشمن داشت وارد اهواز می شد و ما بچه های مسجد کوکتل مولوتف می ساختیم و با آنها به تانک های دشمن می زدیم. 35 روز که در خرمشهر مقاومت شد نقشه های از پیش تعیین شده صدام و بعثی ها بهم ریخت. شهید فریدنیا در مهندسی جنگ بود. به فرمان ایشان زیر پای دشمن آب رها کردند تا تانک ها پیشروی نکنند؛ این گونه نقشه ها، نقشه های دشمنان را بهم می ریخت. شهدا اولین ایفاکننده نقش بودند. اگر حضرت امام حسین اوج عشق و فداکاری را در کل هستی به نمایش گذاشتند، شهدا در تبعیت ایشان اوج کار را کردند. شهدا نه تنها راه امام حسین را پیش گرفتند و رفتند بلکه در ظواهر قضیه از امام حسین (ع) تبعیت کردند.
نظر شما