اصلی ترین وظایف منتظر/برکات حضرت حجت(عج) در عصر غیبت

خبرگزاری شبستان: انتظار مقوله ‏اى است که در پرتو غیبت معنا پیدا مى‏ نماید. تا غیبتى نباشد، انتظارى محقق نمى ‏گردد. انتظار حکومت حق در واقع از دو عنصر نفى و اثبات ترکیب یافته است. بیگانگى با وضع موجود و عشق و علاقه به وضع بهتر.

به گزارش خبرنگار مهدویت و غدیر خبرگزاری شبستان، حجت الاسلام والمسلمین قاسم ترخان، عضو هیئت علمی پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی در یادداشتی به تبیین و بررسی فلسفه غیبت و مسئله‏ انتظار و همچنین تشریح آثار و برکاتى که از وجود امام زمان (ارواحنا له الفداء) در زمان غیبت مترتب است پرداخته که در ادامه مشروح این متن از نظرتان می گذرد:

 

در ابتدا و در باب مسئله غیبت امام عصر(عج) و مقؤله انتظار می بایست بیان کرد که علت غیبت، سرّى است از اسرار الهی و ما را بدان راهى نیست؛ ولى به کمک روایات و عقل، می توان به بعضى از حکمت‏هاى آن دست یافت. این حکمت‏ها را مى‏ توان در دو بخش، طرح کرد: 

الف) آنچه که به حضرت مهدى (عج) مربوط مى‏ شود. 

ب) آنچه که مربوط به امور دیگر است.

 

بخش اوّل:

 در روایات آمده است که حضرت(عج) غایب شده است تا بیعت احدى در گردن آن حضرت(عج) نباشد. در ادامه گاهى نجات از خطر قتل نیز، به عنوان فلسفه‏ ى غیبت آن حضرت(عج) برشمرده شده است.

 بنا است آن حضرت(عج) دنیا را متحول ساخته و دست به اصلاح همه جانبه بزنند و تمدنى که بر اساس زور و زر و تزویر است، از ریشه برکنند و بر اساس ارزش‏هاى الاهى، تمدنى نو بنیان نهند. این امر امکان ندارد، مگر آن که مردم جهان، تجربه حکومت ها و تمدن های مختلف را دیده باشند و ناکامی آنها را در تحقق آرمان های بشریت، به چشم مشاهده کرده باشند؛ تا انتظار جهانی برای تشکیل حکومت حضرت(عج) تحقق پیدا نماید و زمینه پذیرش آن بزرگوار فراهم گردد.

 

بخش دوم:

 امتحان بندگان از جمله مسائلى است که در روایات، از آن، به عنوان فلسفه غیبت، یاد شده است. 

امام موسى بن جعفر(ع) فرموده است: «آن گاهی که پنجمین فرزند امام هفتم(ع) غایب شد، مواظب دین خود باشید، مبادا کسى شما را از دین خارج نماید. اى پسرک من! براى صاحب الامر(عج) بناچار غیبتى خواهد بود، به طوری که گروهى از مؤمنان از عقیده خود باز مى‏ گردند. خداوند به وسیله‏ غیبت آن حضرت(عج)، بندگانش را امتحان خواهد کرد.»

 

ب- انتظار فرج؛ عاملى است در جهت خودسازى؛

 انتظار، مقوله ‏اى است که در پرتو غیبت معنا پیدا مى‏ نماید. تا غیبتى نباشد، انتظارى محقق نمى ‏گردد. انتظار حکومت حق در واقع از دو عنصر نفى و اثبات ترکیب یافته است. بیگانگى با وضع موجود و عشق و علاقه به وضع بهتر؛ اگر این دو جنبه، در روح انسان به صورت ریشه ‏اى رسوخ نماید، سرچشمه دو اثر خواهند بود که عبارت اند از: ترک هر گونه همکارى و هماهنگى با عوامل ظلم و فساد از یک سو و جلب آمادگى ‏هاى جسمى و روحى براى شکل گرفتن آن حکومت واحد جهانى از سوى دیگر.

این دو مقؤله، عامل تحرک و آگاهى و بیدارى انسان ها هستند. از این رو است که انتظار فرج، عبادت قلمداد شده و منتظران همانند کسانى‏ هستند که در خیمه‏ حضرت مهدى (عج) یا زیر لوای ایشان هستند.

 انتظار انقلابى که در آن گناهکاران و ستمگران و... جایى ندارند، مستلزم آن است که منتظر خود را به گونه ‏اى بسازد که از این دسته نباشد. 

اگر این مسئله، ضمیمه شود به روایاتى که بیان مى ‏دارند امام زمان (عج) در دوران غیبت به طور مداوم، مراقب حال پیروان خویش است و همه هفته بر اعمال آنها نظر مى‏ افکند، مى ‏توان به این نتیجه رسید که اثر تربیتى اعتقاد به امام زنده(عج)، بیش از اعتقاد به امامى است که در آینده متولد مى‏ شود و حکومت واحد جهانى تشکیل مى ‏دهد.

انتظار علاوه بر این که موجب خودسازى فردى است، عامل خودسازى اجتماعى هم خواهد بود، زیرا برنامه‏ اى که انتظار آن را مى‏ کشیم، فردى نیست، لذا منتظر واقعى، در اصلاح دیگران هم مى‏ کوشد.

 

د- منتظران واقعى نه تنها با گسترش فساد مأیوس نمى ‏شوند، بلکه وصول به هدف را در برابر خویش مى‏ بینند، لذا در فساد حل نمى‏ شوند. 

گرچه عدم یأس و مستهلک نشدن در فساد با فرض تولد امام زمان (عج) در زمان مقرر ظهور، هم قابل تصور است، اما بدیهى است که با فرض زنده بودن ایشان و... این دو اثر هم گسترده‏ تر است و هم بادوام ‏تر.

 

برکات وجود حضرت مهدى (عج) در دوران غیبت 

1. امیدبخشى؛ اعتقاد به امام زنده‏ اى که هر لحظه امید به ظهور آن است، همچون زنده بودن فرمانده در میدان جنگ است که موجب دلگرمى و امید به پیروزى در سربازان خواهد بود. 

2. اثر تربیتى و خودسازى؛ همان طورکه بیان شد، توجه به نظارتى که از طرف امام (عج) هر هفته نسبت به پیروانش اعمال مى‏ گردد، مى‏ تواند تأثیر ویژه‏ اى، روى افراد بگذارد؛ زیرا از برخى آیات مانند: «وَ قُلِ اعْمَلُوا فَسَیَرَى اللّهُ عَمَلَکُمْ وَ رَسُولُهُ وَ الْمُؤْمِنُونَ»، «بگو عمل کنید؛ خداوند و فرستاده او و مؤمنان اعمال شما را مى‏ بینند.» و روایات فراوانى که در مورد ارائه اعمال نیکان و فاجران (و گنهکاران)، در هر روز یا هر دوشنبه یا پنجشنبه، به پیامبر گرامى اسلام(ص) و امامان معصوم(‏ع) وجود دارد؛ ضرورت محاسبه و مراقبه‏ اعمال، امرى است کاملاً روشن و مسلم.

 

مؤمنان منتظر، خود و اعمال خود را حاضر در محضر آن وجود شریف مى ‏دانند و از خوف این که مبادا خاطر آن عزیز(عج) را مکدر نمایند و موجب ناراحتى و یا محرومیت از عنایت ویژه‏ى ایشان شوند، مواظب اعمال و رفتار خویش بوده و براى قرب بیشتر و جلب توجه خاص آن حضرت(عج)، در راه تعالى و آمادگى بیشتر تلاش مى‏ نمایند.

 

3. پاسدارى آیین خدا؛ امیرمؤمنان، على (ع)، در کلامى نورانى و کوتاه، لزوم وجود رهبران الاهى در هر عصر و زمان را بیان فرموده اند؛ ایشان فرموده اند: «اللهم بلى لاتخلوا الارض من قائم للّه بحجة اما ظاهراً مشهوراً او خائفاً مغموراً لئلا تبطل حجج اللَّه و بیناته؛ آرى، هیچ گاه زمین، از قیام کننده یا حجّت و دلیل، خالى نخواهد ماند؛ خواه این حجت ظاهر و آشکار باشد، یا مخفى و پنهان تا دلایل و اسناد روشن الاهى، ضایع نگردد و به فراموشى نگراید.»

 با گذشت زمان و آمیختن سلیقه‏ ها و افکار شخصى به مسائل مذهبى و گرایش‏هاى مختلف به سوى برنامه‏هاى ظاهر فریب و مکتب‏ هاى انحرافى و دراز شدن دست مفسده جویان به سوى مفاهیم آسمانى، اصالت پاره ‏اى از این قوانین از دست خواهند رفت. 

این آب زلال که از آسمان وحى نازل شده، با عبور از مغزهاى این و آن، تدریجاً تیره و تار گشته، صفاى نخستین خود را از دست داده. این نور پرفروغ با عبور از شیشه‏ هاى ظلمانى افکار تاریک، کمرنگ و کمرنگ ‏تر مى‏ گردد. خلاصه با آرایش‏ها و پیرایش ‏هاى کوته بینانه افراد و افزودن شاخ و برگ‏هاى تازه به آن، چنان مى‏ شود که گاهى بازشناسى مسائل اصلى از فرعی، دچار اشکال مى ‏گردد.

 

با این حال، آیا ضرورى نیست که در میان جمع مسلمانان کسى باشد که مفاهیم فناناپذیر تعالیم اسلامى را در شکل اصلى‏اش حفظ و براى آیندگان نگهدارى نماید؟ لکن آیا مجدداً وحى آسمانى بر کسى نازل خواهد شد؟ مسلماً خیر! باب وحى، با مسئله خاتمیت پیامبراکرم(ص) براى همیشه بسته شد. پس چگونه باید آیین اصیل حفظ گردد و جلوى تحریفات و تغییرات و خرافات گرفته شود و این آیین براى نسل‏ هاى آینده محفوظ بماند؟ آیا جز این است که باید این رشته، به وسیله‏ یک پیشواى معصوم(ع) ادامه یابد؛ خواه این پیشوا آشکار و مشهور باشد، یا پنهان و ناشناس (لئلا تبطل ححج اللَّه و بیناته)؟

سینه‏ امام عصر(ع) و روح بلندش، صندوق آسیب ‏ناپذیر حفظ اسناد آیین الاهى است که همه‏ اصالت‏هاى نخستین و ویژگى‏هاى آسمانى این تعلمیات را در خود نگاه دارى مى‏نماید تا «دلایل الاهى و نشانه‏هاى روشن پروردگار باطل نگردد و به خاموشى نگراید».

 

4. تربیت یک گروه ضربتى؛ امام زمان (عج) در زمان غیبت همچون خورشید پشت ابر است و پشت ابر بودن خورشید، به این معنا نیست که موجودات از آن بهره نمى‏ برند و یا خورشید، بهره‏ اى ندارد. از برکات امام زمان (عج) در زمان غیبت این است که گروهى مى‏ توانند از ابرها، بالا رفته، مستقیماً از شعاع آفتاب استفاده نمایند و در پرتو این ارتباط، تدریجاً ساخته شوند.

 

5. نفوذ روحانى، (تربیت تکوینى از طریق ولایت تکوینى)؛ امام زمان (عج) شخصیتى هستند بى همتا که سبب مى ‏گردند، دل هاى آماده، در هر جا که باشند، تحت تأثیر جذبه‏ مخصوص اشعه نیرومند و پردامنه‏ شخصیتی ایشان، قرار گرفته و از این طریق آن امام معصوم(ع) مى ‏توانند به تربیت نفوس بپردازند، هر چند خود نفوس، از این امر آگاه نباشند.

امام عصر (عج)؛ از نظر باطن بر اعمال مردم ولایت دارند و آنچه به باطن و حقیقت موضوع هدایت؛ (دل‏ها و اعمال مردم) مربوط است، بر امام (عج) مکشوف است. لذا اعمال نیک و بد در نزد او حاضر و راه سعادت و شقاوت تحت نظر ایشان است. پس مقام امامت توأم با هدایت است و این هدایت، به معناى ارایه طریق نیست، بلکه رساندن به مقصود مراد است؛ زیرا ارایه طریق، نمایاندن راه و خواندن مردم به سوی خدا، کار همه‏ پیامبران(ع) و مؤمنان است.

 

6. هدف آفرینش؛ جهان آفرینش، همانند باغ باطراوتى است که انسان‏ها، درختان و بوته‏هاى این باغ هستند و آنها هستند که در مسیر تکامل قرار دارند. درختان و شاخه‏هاى پربار و منحرفین، علف‏هاى هرز این باغ هستند و هدف از آبیارى چنین باغى آن است که، درختان میوه سیراب گردند؛ نه علف‏هاى هرز؛ «أَنَّ الْأَرْضَ يَرِثُهَا عِبَادِىَ الصَّلِحُون».

اگر روزى فرا برسد که تمام درختان باغ خشک شوند و گروه صالحان از روى زمین برچیده شوند، دلیلى بر آبیارى این باغ و ادامه فیض وجود نخواهد داشت. امام معصوم (ع) چون انسان کامل است، سمبل گروه صالحان است و هدف اصلى آفرینش و از این جهت مورد خطاب قرار مى‏گیرد که: «لولاک لما خلقت الافلاک» و یا بیان مى‏شود که «لو بقیت الارض بغیر الامام لساخت» و یا «بیمنه رزق الورى و بوجوده تثبت الارض و السماء»؛ یعنى از برکت وجود حجت الاهى این است که مردم روزى مى‏ برند و به خاطر هستى اوست که زمین و آسمان بر پا است.

 

7. واسطه فیض بودن؛ در عرفان گفته مى ‏شود که حق در مقام ظهورات ذاتى، وحدت قاهره و در ظهورات متکثره‏ فعلى، تعینات خاصه را اظهار مى‏ دارد، ولى آن وحدت، بدون کثرت و این کثرت، بدون وحدت حقیقى است؛ لذا نیاز به تجلى سومى است که بتواند مقام جمع و تفصیل را ارایه نماید و برزخ بین عالم ربوبیت و عبودیت و جامع حق و خلق باشد. از سویى می بایست به عالم طبیعت مربوط باشد و از سویى دیگر به عالم واحدیت؛ یعنى واسطه ‏اى باشد بین این دو عالم.

 

انسان کامل که مصداق بارزش امام معصوم (ع) است، از این دو نسبت برخوردار است و به خاطر همین واسطه‏ فیض به ما سوى (کثرات محضه)، مظهر ربوبیتِ حق شده است. و اگر گفته شده که «بهم یرزقون اللَّه عباده و بهم ینزل القطر من السماء و بهم تخرج برکات الارض»؛ سخنى گزاف نخواهد بود. با توجه به همین مقام است که امام باقر (ع) مى ‏فرمایند: «نحن الاسماء الحسنى»؛ یعنى ما تمام اسمای حُسناى الهی هستیم.

 

از این رو، برپایى نظام آفرینش و اعطاى فیض و هدایت و تربیت و خودسازى انسان‏ها و... فرع بر وجود امام زنده‏ اى است که از وجود او، ما سوى اللَّه، فیض ببرند و عطش خود را سیراب نمایند.

 

کد خبر 663264

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha