خبرگزاری شبستان_ صومعهسرا: امام صادق (علیهالسلام) میفرمایند: «کسی که به قصد زیارت امام حسین (علیهالسلام) از منزلش خارج شود، خداوند بابت هر قدمی که برای زیارت حضرت اباعبدالله (علیهالسلام) بر میدارد، یک حسنه بر او نوشته و یک سیئه از او دور میکند و وقتی به حرم میرسد او را جزو صالحین برگزیده قرار میدهد و وقتی مناسک او تمام شد خداوند نام او را جز فائزین مینویسد و وقتی میخواهد بازگردد یک فرشته الهی در مقابل او قرار میگیرد و میگوید رسول خدا (صلیالله علیه ئآله وسلم) به شما هم میرساند و پیغام میدهد که عمل خود را از سر گیر که گذشتهات بخشیده شده است».
اربعین حسینی برای عاشقان حضرتش از جایگاه ویژهای برخوردار است و حضور کم نظیر و حتی بینظیر زائران از سراسر گیتی صحنهای به نمایش میگذارد که حتی روز عاشورا حسینی نیز چنین عظمت و جلالی را تصور نتوان کرد.
هر ساله با نزدیک شدن به اربعین حسینی سیل جمعیتی از عاشقان اهل بیت عصمت و طهارت آماده شرکت در راهپیمایی عظیم جهانی میشوند تا ارادت خود را به سید و سالار شهیدان اباعبدالله الحسین (علیهالسلام) نشان دهند.
امسال هم چند روز مانده بود به اربعین حسینی تصمیم گرفتم تا در کاورانی ثبت نام کنم و با آنها راهی کربلای معلی شوم که در این راستا سازمان بسیج رسانه گیلان برای نخستین بار اقدام به اعزام کاروان خبرنگاران و عکاسان گیلان به این اردوی زیارتی و خبری کرده بود.
روز دوازدهم آبان ساعت 15:30 دقیقه از حسینیه شهدای گمنام رشت مقصد را برای رفتن به سمت عتبات عالیات ترک کردیم، همه همکاران از اینکه قسمتمان شده تا در این سفر در کنار هم باشیم و به زیارت اباعبدالله الحسین (علیهالسلام) همراه با میلیونها زائر دیگر راهی کربلا شویم، خوشحال بودیم.
موقع ثبت نام به ما گفته بودند که قرار است فقط نجف اشرف و کربلای معلی برویم اما وقتی وارد اتوبوس شدیم و یک ساعتی از حرکت آن گذشت، جعفری، مسئول سازمان بسیج رسانه گیلان گفت: که بعد از رسیدن به مرز مهران، در وهله نخست به سمت سامرا و کاظمین حرکت خواهیم کرد که با این سخن وی، خوشحالیمان دو چندان شد.
شب اول برای شام و استراحت چند ساعتی در حسینیه ابوالفضلیهای همدان ایستادیم، این حسینیه پنج سال است که ساخته شده و بیش از 120 خدمه خانم در آنجا به فعالیت میپرداختند، از نکات قابل توجه این حسینیه پذیرایی روزانه از بیش از 800 زائر و وجود یک دفترچه یادداشت مخصوص زائران بود تا درددلهایشان را در آنجا ثبت کنند.
بعد از استراحت در این حسینیه، راهی مرز مهران شدیم، حدود ساعت 10 صبح به مرز رسیدیم، از آنجایی که اتوبوس کاروان بسیج رسانه به صورت کاپیتاژ شده بود، پس باید منتظر میماندیم تا بیاید و ما راه را ادامه دهیم، متاسفانه حدود 5 ساعت طول کشید تا اتوبوس بیاید و ما حرکت کنیم، به دلیل توقف بیش از حد ما در مرز، بخشی از برنامهریزیها به هم خورده بود و مانده بودیم به سامرا و کاظمین برویم یا نجف، که با رای گیری تصمیم براین شد به شهر سامرا و سپس به نجف برویم.
حدود 8 ساعت در راه بودیم تا به شهر سامرا رسیدیم و بعد از حضور در حرمین عسگرین و قرائت زیارتنامه و نماز، دوباره راه را به سمت نجف پیش گرفتیم و دیگر به کاظمین نرفتیم، حدودا پس از 8 ساعت به کوفه رسیدیم و نماز ظهر را در مسجد علی ابن ابی طالب (علیهالسلام) اقامه کردیم و از آنجا به سمت شهر نجف پیش رفتیم.
با آنکه یک هفته به اربعین حسینی زمان باقی بود ولی ازدحام جعیتی که با پای پیاده از شهرهای مختلف به سمت حرم امن الهی قدم میگذاشتند، خارج از حد تصور بود، انتظار رسیدن به شهر نجف، آرامگاه مولیالموحدین حضرت علی (علیهالسلام) زائرانش را بیتاب کرده بود و بیقراری در بین آنها موج میزد، هرلحظه که نزدیک میشدیم دلهره و شوق و شعف بیشتر میشد.
شهر نجف مملو از عاشقان حسینی بود که برای عرض ارادت به سمت حرم مطهر علی ابن ابی طالب (علیهالسلام) میرفتند و سپس راه خود را برای پیاده روی و رسیدن در روز اربعین به کربلای معلی پیش میگرفتند.
شب اول در تاریکی شب با این زمزمه که «نه بشر توانمش خواند و نه خدا توانمش گفت/ متحیرم چه نامم شه ملک لافتی را» روانه حرم با صفای علی بن ابی طالب (علیه السلام) شدیم، صحن نجف در طول شبانه روز مملو از عزادارانی بود که در گوشه گوشه صحن به صورت گروهی گرد هم جمع میشدند و به عزاداری و سینه زنی میپرداختند، یکی از این گروهها، گروه قافله عاشقی گیلان بود که با اجرای فوق العاده عزاداری، بیش از 400، 500 نفر را دور خود جمع کردند و به سینه زنی، نوحه خوانی و شعرخوانی پرداختند، نکته قابل توجه این است که هر ساله گیلانیانی که به این سفر معنوی مشرف میشوند تمام سعیشان بر این است تا در بزرگترین تجمع گیلانیان در صحن نجف اشرف شرکت کنند تا بهره کافی از حضورشان در این مکان امن را ببرند.
شب برای استراحت به موکب لنگرودیها که به نام شهید مرتضی حسینپور نامگذاری شده بود رفتیم، اما چون جمعیت زیادی در آنجا اسکان داشتند و بیشتر همکارانمان زودتر از ما به آنجا رفته بودند، دیگر جای استراحت برای من و همکارم نبود که مجبور شدیم دوباره به حرم حضرت علی (علیهالسلام) برویم و شب را مهمان صحن حضرت زهرا (سلامالله علیها) باشیم، تا نماز صبح در آنجا استراحت کردیم و سپس به موکب برگشتیم و پس از جا به جا کردن ساکها آمده رفتن به مسیر پیاده روی اربعین شدیم.
حدود ساعت 10 صبح بود که کاروان بسیج رسانه موکب را ترک کرد و مسیر را به صورت پیاده ادامه داد که در مسیر در حال گذشتن از قبرستان وادی السلام بودیم که به صورت ناخداگاه ماکت شهید ذوالفقاری را دیدیم و من و همکارم به صورت دوان دوان به سمت قبر این شهید بزرگوار رفتیم و پس از فاتحه دوباره به جمع کاروان پیوستیم.
حدودا عمود 124 نجف بودیم که کاروان بسیج رسانه تصمیم گرفت تا نیمی از راه را یعنی تا عمود 555 مسیر کربلا را با اتوبوس بیایند و ما بقی راه را به صورت پیاده، که من به مخالفت پرداختم، هر جوری شده بود موفق شدم که رضایت رئیس کاروان را بگیرم و با دوستم مسیر پیاده روی را در پیش بگیرم، حدود 410 عمود نجف و 120 عمود مسیر کربلا را گذراندیم که اتوبوس بسیج رسانه به ما رسید و یکی دیگر از همکارانم به ما پیوست، مسیر را به صورت پیاده در پیش گرفتیم و شب نخست را در موکب امام رضا (علیه السلام) به استراحت پرداختیم.
به محض اینکه از نجف به سمت کربلا حرکت کردیم در مسیر ۸۰ کیلومتری بین دو شهر مقدس، موکبهای (هیئتها) به صورت ممتد در اطراف مسیر حرکت تبیعه شده بود که صاحبان آن عاشقانه از زائران حسینی استقبال میکردند.
شیعیان عراقی احترام خاص برای زائران حسینی قائل هستند و از تمام توان و امکانات خود برای خدمت رسانی به عاشقان اباعبدالله الحسین (علیه السلام) استفاده میکنند و با آب، قهوه، چای عراقی و ایرانی و غذا و محل استراحت از زائران پذیرایی میکنند.
در مسیر راه بستههای فرهنگی که برای کودکان عراقی تهیه کرده بودم را وقتی به آنها هدیه میدادم خیلی خوشحال میشدند، حتی وقتی به خانه یکی از مردمان خونگرم عراق رفتیم و به فرزندان آنها و صاحب خانه هدیهای دادیم، با محبت از ما پذیرایی کردند و آنها هم به رسم یادگاری هدیهای به ما دادند.
پس از یک روز دیگر پیاده روی کامل حدود ساعت 10 صبح روز چهارشنبه بود که به شهر مقدس کربلا رسیدیم و در عمود 1393 در موکب شهرداری رشت منتظر کاروان بسیج رسانه شدیم، حدود ساعت 13 بود که کل کاروان به هم پیوستیم و بعد از استراحت کوتاه مسیر را به سمت موکب نورالزهرا (سلامالله علیها) گیلانیان پیش گرفتیم.
خيل عظيم زائر امام حسين (علیهالسلام) به حدی بود که حتي لنز دوربينها و قدرت قلمها، توانايی انعکاس آن را نداشته و نخواهند داشت و زائران دستهدسته و گروه گروه در حال راهپيمایی براي رسيدن به جانان بودند و مهمترين نکتهای که بايد به آن اشاره شود شور و شوق وصف نشدنی رسيدن به مقصد بود که به تبع آن خستگي هيچ معنی و مفهومی در اين وادی نخواهد داشت.
صفا و صميمت و عشق و محبت به خوبي در ميان زائران آشنا و ناشناس موج ميزد به طوري که با بهترين حالت با هم رفتار کرده و هميشه حق تقدم را به ديگري واگذار کردند و خبري از تندخوئي و نامهرباني نبود، هدف همه و همه يک چيز بيش نبود و آن هم رسيدن به کعبه مقصود بود، همان کربلا.
برای رسیدن به موکب نورالزهرا (سلامالله علیها) وقتی از روی پلها عبور میکردیم تا به موکب برسیم، پل دوم، پلی است که گنبد حرم حضرت عباس (علیهالسلام) از آنجا کاملا مشهود است و عاشقان این حضرت رو به گنبد ساقی عطشان کربلا میایستادند و با عرض سلام و ارادت، رخصت زیارت اباعبدالله الحسین (علیهالسلام) را با چشمانی گریان و چهرهای محزون میگرفتند.
شوق دیدار، ضربان قلب تن خاکی را تحتالشعاع قرار داده و صدای تپش قلب را روی موج ارادت تنظیم کرده بود و دل با خود میگفت واقعا اینجا کربلا است و یکبار دیگر من طلبیده شدم...!
اما در خیال ما نمیگنجید که وصال چون اویی... ولی گویی بر سرنوشتمان این گونه نوشته بودند که در هزار و سیصد و هفتاد و ششمین اربعین حسینی در «کربلا» یا «طف» یا «غاضریه» یا «نینوا» یا «عقر» یا «نواویس» و یا «حائز» که همگی اسم یک منطقه از مناطق کشور عراق است حضور داشته باشیم و طبق گفته امام صادق (علیهالسلام) به حرم امن الهی پا بگذاریم، چرا که آن حضرت میفرماید «خداوند کربلا را حرم امن خویش انتخاب کرد و مکان قبرحسین (علیهالسلام) از هنگامی که در آن دفن شد، باغی از باغهای بهشتی گردید، آن جا همانند مسجدالحرام و مسجدالنبی است و مسافر میتواند نماز خود را تمام بخواند».
پس از کمی استراحت در موکب، همکاران گروه گروه و چند نفره راه را به سمت حرم امام حسین(علیهالسلام) در پیش گرفتند، بسیاری از همسفران بار اولشان بود که به این سفر معنوی میآمدند، همه با شوق و ذوقی به سمت حرم میرفتند، من به دلیل کسالتی که داشتم شب اول نتوانستم بروم به همین دلیل پس از استراحت، صبح فردا تصمیم به رفتن به بین الحرمین گرفتم.
دست دل را گرفتم و تنها به سمت حرم روانه شدم، در باورم نمیگنجید مقابل حرم مطهر امام حسین (علیهالسلام) بایستم، همان حرمی که بارها و بارها در دعاهایمان، زیارتش را خواستهایم، هر گامی که بر میداشتم حرم مطهر دوست داشتنیتر و رئوفتر از پیش به استقبالم میآمد، پاها دیگر توان جلو رفتن نداشت، اینجا همان مکانی بود که باید با خود زمزمه میکردی: «السلام علیالحسین و علی علی بن الحسین و علی اولاد الحسین و علی اصحاب الحسین».
اما متاسفانه به دلیل خیل جمعیت نتوانستم وارد بین الحرمین شوم، بینالحرمین و اطراف حرمین خیلی شلوغ بود، تجمع عزاداران و عاشقان حسینی به قدری بود که حتی راه رفتن عادی مشکل بود و فقط از راه دور توانستم زیارت نامه را قرائت کنم و به حرمین سلام دهم، اما همینکه یک اربعینی دیگر طلبیده شده بودم، جای شکر داشت و از طرفی دل خوش بودم که شامگاه اربعین به همراه تجمع بزرگ گیلانیان با گروه قافله عاشقی به حرمین و بین الحرمین خواهم رفت.
شب اربعین حسینی نخستین یادواره شهدای رسانه گیلان با محوریت شهید شاخص رسانه گیلان شهید سید اسماعیل سیرتنیا در جنب موکب نورالزهرا با سخنرانی حجت السلام سمیعی و مداحی کربلایی محمد امینی برگزار شد، جمعیت زیادی در این مراسم حضور داشتند.
صبح اربعین هم در طبقه پنجم و ششم موکب نورالزهرا برنامه با شکوه زیارت اربعین با سخنرانی آیت الله رمضانی، نماینده مجلس خبرگان رهبری و با مداحی کربلایی محمد امینی برگزار شد، بیش از 800نفر خانم و آقا با بستن سربند لبیک یابن الزهرا در این مراسم با شکوه حضور داشتند و از برنامه مفصلی که برگزار شد بهره مند شدند.
بعد از اتمام مراسم منتظر این بودم که شب شود تا در مراسم بزرگ قافله عاشقی که هیت عزاداری گیلانیان و حرکت به سمت حرمین است شرکت کنم که متاسفانه روز اربعین آخرین روز حضورمان در کربلا بود و با کمال تاسف متوجه شدیم چند تن از همکاران مخالفت شدید با ادامه حضورمان در کربلا دارند و مصرّ هستند تا همان روز (جمعه ) به ایران برگردیم، که ساعت 15 راه را برای برگشت در پیش گرفتیم، ولی این جمله در عمل کار آسانی نبود و حداقل انگیزهای برای انجام این کار نداشتم و با چشمانی اشکبار و حسرت بینالحرمین و حرم امام حسین (علیهالسلام) و حضرت عباس (علیهالسلام) راه را با همکاران ادامه دادم.
روز اربعین حسینی آنهم در کربلا حال و هوای خاصی داشت از دور و نزدیکترین نقاط دنیا عاشقان اباعبداللهالحسین (ع) خود را به کربلا رسانده بودند، گویی شهر نیز به عظمت این روز پی برده و تمام قد خود را در اختیار زائران حسینی قرار داده بود، فقط صدای بلند طبل و نوحه و سنج موکبهایی شنیده میشد که هرکدام از زاویهای به حادثه کربلا نگاه کرده و به بزرگداشت آن همت گماشته بودند.
در هر حال در حالی خاک پاک کربلا را ترک کردیم که از همان بدو خداحافظی آرزوی زیارت مجدد این حرم امن الهی را با خود به سوغات آوردیم، مطمئن هستم که اگر هرکدام از علاقمندان امام حسین (علیهالسلام) اربعین به کربلا برود و فضای اربعین را از نزدیک لمس کند، دیگر غیرِ اربعین برای او دشوار است به کربلا برود و شاهد این باشد که مردم خیلی آرام و بدون هیاهو دور حرم امام حسین (علیهاللسام) زیارت میکنند.
گزارش از مائده فلاحتکار ضیابری
نظر شما