به گزارش خبرنگار گروه اندیشه خبرگزاری شبستان: یکی از مسایلی که به ویژه در طول سال های اخیر از سوی شبهه افکنان مطرح شده است نبود شادی و سرور در دین مبین اسلام است. در واقع عمده ضد =تبلیغ ها بر این مساله متمرکز شده که دین اسلام جایگاهی برای شادی قایل نشده است. مروجان این تفکر عمدتا مجالس عزاداری اهل بیت(ع) را با مسایل روز و اجتماعی گره می زنند تا بالاخره بتوانند یک ارتباط میان این دو پیدا کنند و در نهایت بگویند که دین اسلام دین غم است.
این در حالی است که ادر طول ایام سال مناسبت های شادی و فرح در اسلام فراوان است مثل ایام ماه ربیع الاول و نیز ماه شعبان المعظم؛ از این رو، بر آن شدیم در راستای بررسی این مساله با حجت الاسلام محسن یوسفی کیا، عضو هیئت علمی موسسه بهداشت معنوی گفت وگو کنیم که در ادامه مشروح آن را می خوانید:
دین مبین اسلام نسیت به مساله شادی و تفریح چه دیدگاهی دارد و چه جایگاهی را برای این مهم قایل شده است؟
تفریح و شادی از جمله نیازهایی است که عقلا و متشرعین در مورد اینکه نیاز ضروری انسان است، متفق القول هستند، دلیل این امر عمدتا به این موضوع باز می گردد که انسان در عرصه های مختلف زندگی علاوه بر اینکه جسم اش با خستگی مواجه می شود، کسالت و خستگی در بُعد روحی نیز دارد در نتیجه با توجه به اینکه جسم و روح با هم در ارتباط هستند انسان نیاز به تغییر پیدا می کند آن هم تغییری که توامان در جسم و روح او اثر گذارد.
گاهی استراحت، گاهی استحمام، گاهی تفرج در طبیعت سبب می شود تا این کسالت به حداقل برسد. طبیعی است که وقتی اعتقاد داریم دین برنامه جامع برای زندگی است نمی تواند نسبت به مساله به این مهمی بی تفاوت باشد و قاعدتا الگویی دارد.
اما آنچه که در این عرصه ها باید به آن توجه شود این است که وقتی از شادی صحبت می شود منظور شادی های صوری، ظاهری و بی هویتی نیست که هیچ پشتوانه ای نداشته باشد. گاهی افراد دور هم جمع می شوند و بی دلیل می خندند. این چنین مواردی پسندیده نیست و در روایات ما مورد نکوهش واقع شده است. گاهی شخصی لطیفه ای تعریف می کند یا کار جالبی انجام می دهد و ما به این کار او می خندیم، این تفاوت دارد. به هر حال خندیدن باید علتی داشته باشد. اینکه برخی بی مورد بی خندند اصلا از نظر معارف دینی قابل قبول نیست.
خنده باید مبنایی داشته باشد. اما عاقلانه اش این است که باید اتفاق بامزه ای بیفتد که به واسطه آن اتفاقات افراد بخندند. نکته مهمی که هست و باید به آن توجه کنیم، نشاط و شادی و امثال آن است. زمانی هست که یک نشاط درونی است و ممکن است چندان هم بروز و ظهور بیرونی نداشته باشد. گاهی هم نشاط بیرونی است که در قالب خنده ظاهر می شود.
نشاط درونی را همه تجربه کرده اند، وقتی که به کسی کمک کرده یا کسی را شاد می کنند به واسطه خوشحالی او خودشان هم سرور درونی پیدا می کنند. این شادی از درون است و به نظر می آید که آن نشاط متعالی همین جاست. البته من نشاط بیرونی را نفی نمی کنم چون در دین هم آمده که نباید از سرور درونی غافل شد.
ایجاد سرور در مومنین جایگاه مهمی دارد. یک وقت فردی گره از کار مومنی باز می کند، گاهی با سخن خود مومنی را خوشحال می کند. تمام این موارد مورد تایید دین و درونی است.
در روابط ما به نگاه کردن به دریا و فضای سبز سفارش شده است که باعث می شود که فرد احساس خوشحالی کند. مساله دیگر این است که زاویه دید افراد نسبت به شادی متفاوت است. اگر بخواهیم الگوی درستی را تعریف کنیم باید در دو ساحت روح و جسم شادی برای ما مفید باشد. در دین ما نسبت به امر شادی تاکید اما در مورد آن حدودی مشخص شده است و لودگی در دین جایگاهی ندارد.
به عبارت بهتر، نباید مرز شادی به جایی برسد که با تمسخر دیگران آمیخته شود، شادی ای که بخواهد مرزهای الهی را درنوردد مذمت شده و مورد پذیرش نیست، حدود و الگوی شادی در دین رعایت مرزهای الهی است.
با توجه به در دست داشتن الگوی شادی شرعی و الهی چه چیز باعث می شود برخی به شادی های کاذب و ناپایدار روی بیاورند؟
شادی های کاذب مقطعی هستند و عمدتاً پیامدهای نامناسب دارند و عموما هم با آن هدفمندی زندگی هم راستا نیستند. انسانی که برای خودش هدفی تعیین کرده و می داند که برای رسیدن به این اهداف باید سختی ها و ناملایماتی را سپری کند هرگز سراغ شادی های کاذب نمی رود.
متاسفانه، انسان امروزی بسیار کم طاقت شده، زندگی ها فست فودی شده است. همان طور که می خواهیم غذا زود آماده شود می خواهیم به اهداف مان هم زود برسیم. از این جهت تحمل نداریم و حوصله نمی کنیم. وقتی که با مشکلات مواجه می شویم توان حل کردن آنها را نداریم. خوشی های مقطعی را در نظر می گیریم و برخی متاسفانه در این بحران ها به بن بست هایا نحرافی کشیده می شوند.
البته نمی خواهم بگویم که همه انسان ها در یک سطح معرفتی هستند.
برخی شبهه افکنی می کنند و می گویند دین اسلام دین غم است و به ویژه به شیعه خرده می گیرند که از هر فرصتی استفاده می کند که فضای غم و اندود را در جامعه ایجاد کند و عمدتا اشاره آنها به مجالس روضه است، پاسخ دین و آموزه های مذهبی به این تشکیک ها چیست؟
اساساً چنین نیست و شادی در ذات دین اسلام است و البته در شیعه نمود بیشتری دارد که اعیاد و ولادت های ائمه معصومین(ع) نمونه های آن هستند.
اما... درباره مجالس ذکر مصیبت اهل بیت(ع) باید گفت اگرچه در این مجالس مصیبت بیان می شود اما در ذات خود پویایی و حیات دارد شاید این اشکال ماست که فقط بخش تراژدی مجالس عزا را برجسته می کنیم در حالی که بُعد معرفتی این مجالس بسیار بالاست؛ لذا باید تصورات غلط را از بین ببریم.
هدف اصلی مراسم عزاداریِ اهل بیت(ع) این نیست که ما یک گوشه کز کنیم و اشک بریزیم و نهایتا با کرختی از این فضا خارج شویم. ما نیاز به اصلاح نگاه هایمان داریم، چه کسی گفته که مجالس عزا به معنای غم است و هویت اش غم و اندوه است، این اشتباه بزرگی است، چراکه این مجالس حرکت ایجاد می کند و ما را به سمت تعالی و ارزش ها هدایت می کند. از این رو، باید با دیدگاهِ معقول و همه جانبه به این مسائل نگاه کنیم.
نظر شما