به گزارش خبرگزاری شبستان، حجت الاسلام والمسلمین خدامراد سلیمیان، عضو هیئت علمی پژوهشگاه علوم و فرهنگ اسلامی در کتاب «نقش مردم در انقلاب جهانی حضرت مهدی علیه السلام» مینویسد:
حضور پيوسته مؤمنان در صحنه و نقد و ارزيابي دائمي آنان به هم، به ويژه از ارکان و عاملان حکومت، از مهمترين نقشهاي مردم در حکومت ديني است. همانگونه که رهبر و نمايندگان او وظيفه دارند بر اخلاق و رفتار جامعه نظارت کنند و نگهبان سلامت فرهنگي جامعه باشند، جامعه نيز موظف است بر جريان امور حکومت، نظارت کند و از دادن پيشنهاد و انتقاد دلسوزانه دريغ نورزد.
مطمئنترين، سالمترين و مؤثرترين عامل برای نظارت قدرت بر حاکمان، حضور پويا و آگاهانه همراه با احساس مسئوليت مردم در صحنه و مراقبت دائمي آنان از جريان حاکميت و مديريت جامعه و نقد و ارزيابي هميشگي و پيگيرانه آنان از اعمال و رفتار مديران و مسئولان حکومت است و در اين جهت فرقي ميان رهبران معصوم و غيرمعصوم نيست.
از اينرو، امیرالمومنین امام علي عليه السلام که خود از زمامداران جهان اسلام است، از مردم ميخواهد که از برخورد چاپلوسانه و رياکارانه با او برحذر باشند و از انتقاد مشفقانه و ارشاد نيکانديشانه دريغ نورزند. تأکيد کساني چون پيامبر صلی الله عليه و آله و امام علي عليه السلام که مصون از لغزش و خطا بودهاند، بر انتقاد از رهبري و حکمراني، ضمن اينکه نوعي حرمت نهادن به شخصيت مردم و مايه شکوفايي انديشهها و تقويت روحيه خودباوري است، الگويي روشن از شيوه زمامداري ديني و نقش مردم را در حکومت مينمايد.
اميرمؤمنان علي عليه السلام در نامه خود به مالک اشتر ميفرمايد:
و لا تقولنَّ أنّي مؤمرٌ أمر فأطاع، فإنّ ذلک إدغالٌ في القلب و منهکۀ للدين و تقربٌ من الغير...؛ هرگز با خود مگو من فرمانروا و مسلط هستم که بايد دستور دهنده باشم و ديگران فرمانبرداری کنند. به يقين چنين پنداري، مايه تباهی قلب و سستي دين خواهد شد و تو را با [ناخشنودی همگانی و] حوادث بنيان برانداز روبهرو خواهد ساخت.
مسئله «النصيحة لأئمّة المسلمين» از سازوکارهای نظارت مردمي است که عامل نيرومندي در جهت تقويت صلاح حکمرانان و مانع خطا و اشتباه در اجراي سياستهاي گرفته شده به شمار ميرود. اين سازوکار يکايک افراد جامعه را دربر ميگيرد. رسول گرامي اسلام صلی الله عليه و آله وسلم فرموده است:
ثلاثه لايغلّ عليهنّ قلب إمرء مسلم: إخلاص العمل لله و النصيحه لأئمّه المسلمين و اللزوم بجماعتهم؛ سه چيز است که دل هيچ مسلماني به گريز از آن خرسند نمي شود: اخلاص رفتار براي خدا، نصيحت و خيرخواهي به امام مسلمانان و همدلی و همراهي با جماعت مسلمانان.
«نصيحتپذيري» در بسياري از احاديث از صفات مؤمنان شمرده شده است. در اينگونه احاديث، هم واژه نصيحت آمده که حاکي از خيرخواهي و ملاحظه شخص مؤمن است و هم به خودداری انسانها از پذيرش نقد خود از سوي ديگران اشاره دارد.
عدالت و پرهيزگاری شرط رهبري و التزام عملي به موازين اسلامي لازمه زمامداري در نظام اسلامي است، اما تذکرات سودمند مردمي و نظارت عمومي میتواند جلوی بروز مشکلات ناشي از اشتباهات برخی کارگزاران را بگيرد.
از روايت هايی به دست می آيد که نه فقط مردم در حکومت جهانی حضرت مهدی عليه السلام نقش ايفا می کنند که همگان از برپايي اين حکومت خرسند و خشنود خواهند شد که اين نشانة رضامندی آنان از اين حکومت است.
ابو سعيد خدري از پيغمبر اكرم صلی الله عليه و آله وسلم نقل كرده كه فرمود:
أُبَشِّرُكُمْ بِالْمَهْدِيِّ يُبْعَثُ فِي أُمَّتِي عَلَي اخْتِلَافٍ مِنَ النَّاسِ وَزِلْزَالٍ يَمْلَأُ الْأَرْضَ عَدْلًا وَ قِسْطاً كَمَا مُلِئَتْ جَوْراً وَ ظُلْماً يَرْضَي عَنْهُ سَاكِنُ السَّمَاءِ وَ سَاكِنُ الْأَرْضِ؛ شما را مژده ميدهم به مهدي كه هنگام اختلاف مردم و تزلزل زمانه برانگيخته شود و زمين را از عدل و داد پر كند چونان كه از ظلم و ستم پر شده باشد و ساكنان آسمان و زمين از وي خشنود باشند.
بنابراين، مردم در دوران حکومت مهدی موعود عليه السلام با همة هستی و توان خويش از رهبر و حاکم پيروی کرده و در همه کارهای ممکن نقش ايفا خواهند کرد. در هر آنجا که مولای خود صلاح بداند و دستور دهد خالصانه حضور خواهند يافت و بر خلاف پندار کسانی که ممکن است تصور کنند مردم نقش ندارند میتوان گفت همة نقش ها از آن مردم است که ذيل رهبری انسان معصوم نابسامانیها را سامان داده، زمينه رشد و کمال همگانی را فراهم می کنند و هر کس به اندازة توان و ظرفيت خود بخشی از مشکلات را رفع کرده و در واقع حکومت جهانی مردم با محوريت امام معصوم(ع) بر زمين خواهد بود.
جمع بندی و نتيجهگيری
"مردم در زمينه سازی و برپايی نظام مهدوی عليه السلام ـ كه مبتني بر محوريت و حضور رهبري صالح و انساني معصوم و كامل است ـ هم براي رسيدن به سعادت خودشان و هم زمينهسازی سعادتِ ديگران، مشاركت متعهدانه و فعّال دارند.
در نظام سياسي مهدوي به دليل ولايت عالمانه و كامل امام عليه السلام و عدم برداشت ها و قرائت هاي گوناگون، مردم با هم در رسيدن به زندگي مطلوب اسلام اختلاف نخواهند داشت. حکومت مهدوی با همراهی و مشارکت مردم در نبرد با ظالمان شکل گرفته و مردم در فرايند تشکيل و مديريت جامعه اسلامی تحت رهبری آن حضرت نقش آفرينی خواهند کرد."
می توان نتيجه گرفت: نقش مردم در سه مرحله محل بحث و اظهار نظر است.
ـ در سامان بحث نخست، به نقش مردم در فراهم کردن زمينه ها برای انقلاب جهانی موعود منجی سخن به ميان آمد. در آن مقال با تأکيد بر اين آموزة مهم و سنت جاريه که مردم به ارادة الهی نقش اساسی در تغيير و تحول خويشتن دارند گفته شد چون موعود منجی واپسين پاسخ خداوند به مديريت تغيير جامعه جهانی خواهد بود پس مردم نقطة آغاز اين تحول بزرگ هستند. و تا مردم در حد قابل قبول از جهت کميت و کيفيت اراده و خواست چنين تغييری را نداشته باشند زمينة شکلگيری آن تحول بزرگ و جهانی فراهم نخواهد شد. و سنت خداوند است که در آياتی چند بدان اشاره شده است.
بنابراين بر خلاف باور برخي ـ که پديدة ظهور امام عصر عجل الله تعالي فرجه الشريف و تشکيل دولت حق وي را فقط وابسته به خواست و اراده الهي مي دانند و می پندارند مردم هيچ نقشي در ظهور ندارند ـ ظهور امام مهدی عليه السلام با نوع تمايل و خواست جمعي انسانها ارتباط مستقيم و پيوندي مستحکم دارد. بی ترديد تحقق ظهور به اراده الهي وابسته است، اما خواست حکيمانه پروردگار متعال به نوع رويکرد مردم و خواست همگانی و فراهمشدن زمينههاي تحقق ظهور مشروط است. و خداوند با توجه به اين خواست و مصلحت کلي بشر، سرنوشت آنان را تدبير ميکند و حتميت ميبخشد.
ظهور مهدي موعود عليه السلام به عنوان پديدهاي طبيعي مربوط به همين انسانها و جامعه جهاني، به نوع رفتار جامعه بشري وابسته است؛ به همين دليل انتظار فرارسيدن آن، از رويکردها و کارکردهاي کلي و تلاشهاي زمينهساز پيروان آن حضرت عليه السلام براي رفع موانع، جدا نيست. بديهی است که چنين پديدهاي به سببها و مقدمههاي عادي مانند زمينه های مساعد، همراهان نيرومند و ياران ويژه نياز دارد.
به بيان ديگر يکی از شرايط، احساس عطش و نياز به منجی ای که نابسامانی های زندگی انسان ها را سامان دهد، است. چه اينکه تا مردم نخواهند اتفاقی نخواهد افتاد. البته اين نه بدان معنا است که اگر تا قيامت مردم نخواستند ظهور رخ نمی دهد و وعدة الهی تحقق نخواهد يافت که به طور قطع سرانجام مردم در پايان تاريخ به خويشتن خود، باز خواهند گشت و پس از يک دوران طولانی با سرخوردگی از قوانين بشری در غوطه وری در يک زندگی مادی محض و به ستوه آمدن از متوليان ستم گر جامعة جهانی از پرودگار طلب می کنند که تا موعود منجی را بفرستد و البته هر کس به زبانی گرچه گوناگون او را طلب می کنند و چون آمد بخش بزرگی از جامعة جهانی گمشده خويش را پيدا خواهند کرد.
ناگفته نماند در باره نقش مردم در زمينه سازی، کليّت بحث به روشنی پذيرفتنی است، اما ورود در مباحث جزئی و به ويژه تطبيق هايی که گاهی امروزه به آن دامن زده می شود، ضمن اين که با مباحثی چون عدم تعيين وقت ظهور همخوانی ندارد، به طور اساسی به مصلحت معارف مهدوی نيست.
ـ اما در مرحله دوم از اين رخ داد بزرگ سه مرحله ای که همانا اقدام های نخستين موعود برای برپايي حکومت عدل جهانی و رساندن جامعه به آرمان های بلند الهی، يعنی مبارزه با ستم گران است؛ در روايات فراوانی از اين مرحله که کارزار با ستم گران و از ميان بردن آنان است با عنوان قيام ياد شده است. که البته با توجه به مرحلة پيش گفته اين قيام اگرچه با محوريت امام معصوم خواهد بود، اما مردم همچنان در آن دارای نقشی اساسی هستند. در اين مرحله می توان مردم را به سه گروه کلی تقسيم کرد:
کسانی که با همة توان و ظرفيت های خود در خدمت موعودهستند و او را برای رسيدن به اهدافش در سامان بخشی به نابسامانی ها، ياری می کنند. کسانی که پس از سپری کردن يک دورة بسيار سخت و طاقت سوز در آستانة ظهور خود را برای ياری موعود ساخته و پرداخته اند. اينان خود به دو دسته تقسيم می شوند:
1. ياران خاص و بسيار نزديک به موعود که در رواياتی از آنها با شمار سيصد و سيزده نفر ياد می شود. که اينها برگزيدگان جامعه در عصر اتفاق ظهور هستند.
2. ياران عام که از آنها با عنوان انصار و ياوران ياد می شود. در روايت شمار اينها متفاوت ياد شده که کمترين شمار از اينها ده هزار نفر ياد شده است. اگر چه اين شمار نسبت به کل جامعه عصر ظهور اندک است، اما نشان دهندة حضور گروهی ديگر برای ياری موعود است. که به عنوان بازوان عملياتی در اين قيام جهانی پس از ياران خاص نقش ايفا می کنند.
عموم مردم که با توجه به آنچه در مرحلة زمينه سازی ياد شد، آن ها با آغوش باز موعود را می پذيرند، که خود او را طلب کرده اند و پس از طی مراحلی با تمام وجود در خدمت و فرمانبرداری منجی در می آيند. اين گروه پس از سپری شدن زمانی اندک آنگاه که حضرت با جهانيان اتمام حجت می کند به ثبات فکری و اعتقادی می رسند و موعود منجی را می پذيرند. رفته رفته دست به دست هم داده جامعة تک پارچة جهانی را شکل خواهند داد.
مهم ترين نقش اين گروه که بيشترين شمار جامعة جهانی را به خود اختصاص می دهند در اين مرحله فراهم ساختن زمينه های ممکن برای شکل گيری آن تحول بزرگ به دست موعود منجی است. اين گروه با پذيرش موعود، زمينه های طغيان و آشوب بيشتر را از ستم گران سلب می-کنند.
مخالفان و دشمنان که نسبت به عموم مردم کرة زمين جمعيت اندکی را به خود اختصاص می دهند. اين گروه اگرچه نقش اثباتی در قيام جهانی موعود ندارند، اما بخشی از مردم هستند که نقش سلبی آن ها دارای اهميت است. اگرچه ظهور حقانيت موعود منجی رفته رفته گروه های فراوانی از مخالفان را به خود جذب می کند، اما دست آخر گروه هايی از مردم که به دليل کفر و طغيان حاضر به پذيرش موعود نخواهند شد در برابر حضرت قرار می گيرند. با اينها که اميدی به هدايتشان نيست به شدّت از طرف امام مهدی عليه السلام برخورد خواهد شد و به طور کامل از روی زمين نابود خواهند شد.
ـ و سر انجام نقش مردم در دوران حکومت عدل جهانی، که وعدة همة پيامبران الهی و آرمان آزادیخواهان عالم است. اين نقش در اين دوران نيز اساسی و جدّی است. با اين توضيح که مردمی که در دو مرحلة پيش گفته ـ زمينه سازی و قيام ـ با خواست و ارادة خويش خود را برای اين حاکميت فراگير مهيا کرده اند با همة هستی و توان خويش از رهبر و حاکم پيروی کرده در همة کارهای ممکن نقش ايفا خواهند کرد. اينها در حالی که همة نگاه هايشان به ولی امر و رهبر است در سامان بخشی جامعة عدل جهانی خود را مسئول می دانند. در هر آنجا که مولای خود صلاح بداند و دستور دهد خالصانه حضور خواهند يافت و بر خلاف پندار کسانی که ممکن است تصور کنند مردم نقش ندارند می توان گفت همة نقش ها از آن مردم است که ذيل رهبری انسان معصوم نابسامانیها را سامان داده، زمينه رشد و کمال همگانی را فراهم می کنند و هر کس به اندازة توان و ظرفيت خود بخشی از مشکلات را رفع کرده و در واقع حکومت جهانی مردم با محوريت امام معصوم بر زمين خواهد بود. که خداوند فرمود:
«وَعَدَ اللَّهُ الَّذينَ آمَنُوا مِنْكُمْ وَ عَمِلُوا الصَّالِحاتِ لَيَسْتَخْلِفَنَّهُمْ فِي الْأَرْضِ؛ خدا به كسانى از شما كه ايمان آورده و كارهاى شايسته كردهاند، وعده داده است كه حتماً آنان را در اين سرزمين جانشين [خود] قرار دهد.»
و در آن دوران هيچ کس خود را بيرون از حاکميت نمی داند تا بنشيند ديگری کارهای او را سامان دهد.
نظر شما