به گزارش خبرگزاری شبستان، به نقل از میراث مکتوب ،این کتاب با هدف بازخوانی و بازنگری جنبۀ تاریخی شاهنامه و گشودن معانی برخی رمزها، به روشن ساختن تاریخ و زمان بندی رویدادهای تاریخ باستانی کشورمان پرداخته است. این پردازش به «تاریخ و فرهنگ ملی» موجب روشن ساختن ویژگی های مردم بس فراز و نشیب دیده و آشکار کردن هویت ملی شان بوده است. هویتی که در پاسداری از این آب و خاک، همواره برنده ترین ابزار و خار چشم ستیزه گران با این ملت شناخته شده است.
شاهنامه روایتگر تاریخ ملی ایرانیان و گزارندۀ جهان بینی و یزدان شناسی، ارزش های اجتماعی و آیین های گرانپایه و، در یک کلمه، بازتاب فرهنگ پدید آمده در میان ایرانیان از روزگار آغازین و گاه باستان و رسانندۀ پایانی و پایندگی آن در گذر هزاره هاست. شاهنامه، پیش از آن که زنده کنندۀ پارسی باشد، زنده کنندۀ «عجم» یعنی هویت ملی و هستی سرزمین مردمانی است که در پیوند با نژاد و قومیتشان ارانشهر، شهر ایران و ایران زمین نامیده می شود. دربارۀ شاهنامه اگر چیزی جز این گفته شود، کم مهری به کسی خواهد بود که برای بزرگی ایرانیان سی سال رنج و تلاش را بر خود هموار ساخت. پارسی گویان پیش از فردوسی به دست صدها شاعر پیشگام غنی گشته و اشعار بسیار پر معنا و آهنگین آنان راه را برای آیندگان هموار ساخته بود. نثر پارسی که پیش از شاهنامه فردوسی نوشته شده اند همگی از شیواترین و زیباترین نمنه های ادب فارسی به شمرا می آیند. پس آنچه فردوسی بزرگ بدان سرانجام می بخشد زنده کردن تاریخ و فرهنگ ایرانیان به یاری زبان فارسی دری است که زبان فرهیختگان خراسانی بود. وانگهی او خود هدفش را زنده ساختن تاریخ و فرهنگ مردم می دانسته و در پایان شاهنامه نیز همین را گفته است. فردوسی در توصیف شاهنامه آن را سراسر «سخن» می داند. از دیدگاه او شاهنامه پراگندن تخم سخن است و می داند که با کار شکوهمند خود کشور را پر سخن و نام بزرگانی را که در پیدایی چنین سرزمین تابانی کوشیده اند زنده و جاویدان ساخته است. در واقع، از این دیدگاه است که آفرینش فردوی نه تنها عظیم ترین و بی مانندترین اثر در تاریخ ادبیات ایرانیان بلکه از دیدگاه هنری نیز زیباترین شیوۀ شعر پردازی شناخته می شود.
شاهنامه فردوسی بسیاری از زوایای تاریک تاریخ و فرهنگ و باورها و دستاوردهای ایرانیان را در گذر شش هزار سال پیش از خود روشن می کند؛ دورانی بلند که در گذر از آن بسیاری از آزمون ها و دریافت های ایرانیان از جهان پیدا و ناپیدا به صورت تمثیل در آمده یا رنگ افسانه به خود گرفته است. بنابراین یکی از تفاوت های بنیادین شاهنامه با دیگر آثار ادبی - تاریخی، روشن بودن هدف ولای فردوسی در بازگردانیدن هستی تاریخ ملتی است که در زمانۀ او گرفتار آشفتگی بوده است.
چنبش فرهنگی دو سدۀ گذشته، بازشدن فضای فکری برخاسته از دگرگونی های اجتماعی و آشنایی برخی از ایران دوستان با پژوهش های فرنگیان در تاریخ و فرهنگ و ادبیات - به ویژه با شاهنامه ی فردوسی - سبب آن می شود تا شماری از نویسندگان به ارزیابی گفتارها و آشکار کردن برخی از داستان های شاهنامه روی آورند. برخی دیگر نیز به شرح زندگی فردوسی و گردآوری مقالاتی دربارۀ آن می پردازند. و هر یک فراخور بینش و درک خویش از شاهنامه بر گوشه های تاریکی از این منبع لایزال پرتو می افکنند. اما همه ی این نویسندگان چهره های باستاین شاهنامه را افسانه می پنداشتند و چون بخش بیشتر این کتاب را غیر تاریخی می دانستند، از بررسی جامع مهم ترین پیام شاهنامه خودداری ورزیده اند. اینان زمان رخدادهایی را که در شاهنامه آمده روشن نساخته اند و اگر گاهی به این جنبه از شاهنامه توجهی نشان داده اند، چشم دل را بر همه سوی تاریخ دیرپای این ملت نگشوده اند و با وجود احساساتی که با آن نشان داده اند، گاه دچار لغزش و دریافت های نارسا و حتی نادرست شده اند. چنین بود تا، چندی پیش، از این دیدگاه دو کار برجسته و در عین حال دو رویکرد جدا از یکدیگر فراهم آمد که نشان می دهد آنچه دربارۀ این دوران از تاریخ ایرانیان در شاهنامه آمده تا چه اندازه درست و گرانبهاست. نوشته های تاریخی ارمنیان و انیرانیان، و سکه ها و مهرها نیز تاییدی بر اعتبار و درستی گزارش تاریخ شاهنامه است و ارج این اثر سترگ را از دیدگاه «تاریخ نگاری» دو چندان می کند. نوشته هایی که نویسنده را وا می دارد تا به بازخوانی و بازنگری جنبۀ تاریخی شاهنامه روی آورد و با گشودن معانی برخی از رمزها، به روشن ساختن تاریخ و زمان بندی رویدادهای تاریخ باستانی کشورمان بپردازد. به این ترتیب انگیزه ی مولف برای پرداختن به «تاریخ و فرهنگ ملی» خود، روشن ساختن ویژگی های مردم بس نشیب و فراز دیده و آشکار کردن هویت ملی شان بوده است؛ هویتی که در پاسداری از این آب و خاک، همواره برنده ترین ابزار و خار چشم ستیزه گران با این ملت، شناخته شده است.
پاره نخست: چرخۀ آغازین و دوران باستان
گفتار یکم: دو شیوۀ برخورد با «تاریخ ملی» ایرانیان
گفتار دوم: منابع و آگاهی نامه های در دست
گفتار سوم: پارسی گویان پیش از فردوسی
گفتار چهارم: خاستگاه آریاییان و ایرانیان، دوران قدیم و آغازین
گفتار پنجم: آریاییان و ایرانیان، معنای چند واژۀ رازوار
گفتار ششم: اژدها و کوه آتشفشان
آگفتار هفتم: آغاز چرخۀ باستان و دوران جمشیدی
گفتار هشتم: دوران ضحاک / ضحاکیان، برخورد با مردم آن سوی زاگرس
گفتار نهم: آغاز دوران فریدونی، نخستین خیزش
گفتار دهم: دوران فریدونی، مهر، جشن مهرگان، سه بهر شدن جهان
گفتار یازدهم: پایان دوران فریدونی، ایرج مظهر درون خرسندی
گفتار دوازدهم: منوچهر، چهره ای ناشناخته، آغاز دوران پهلوانی
گفتار سیزدهم: دوران منوچهری، شکل گرفتن ملیت در میان مردم درون فلات
گفتار چهاردهم" دوران منوچهر، پیدایی آیین های نو دیگر
گفتار پانزدهم: پادشاهی نوذر
گفتار شانزدهم: پادشاهی زو (زاب)
گفتار هفدهم: از پایان کار زو تا شاهی کیقباد
گفتار هجدهم: فرعونان مصری و شاهان باستانی ایران
پاره دوم: تاریخ پادشاهی کیانیان
گفتار نوزدهم: پادشاهی کیقباد
گفتار بیستم: پادشاهی کیکاوس
گفتار بیست و یکم: سیاوش، نمودگار انسان کامل
گفتار بیست و دوم: آنچه در آستانۀ پای نهاد کیخسرو به ایرانشهر رخ می دهد
گفتار بیست و سوم: پای نهادن کیخسرو به ارانشهر
گفتار بیست و چهارم: شهریاری کیخسرو، داستان فرود
گفتار بیست و پنجم: «ترکان» در شاهنامه و «تورانیان»
گفتار بیست و ششم: پیوند جهان پهلوان و شاه پهلوان
گفتار بیست و هفتم: داستان بیژن و منیژه
گفتار بیست و هشتم: جنگ بزرگ کیخسرو با افراسیاب
گفتار بیست و نهم: پایان زندگی گیتیانۀ کیخسرو
گفتار سی ام: بدرود گفتن کیخسرو با ایرانیان
گفتار سی و یکم: کیخسرو در نوشتارهای دینی و آثار تاریخ نگاران و دانشوران
گفتار سی و دم: تاریخ روزگار سیاوش و کیخسرو
«تاریخ و فرهنگ باستانی ایرانیان و شاهنامه فردوسی» اثر« آصف خلدانی» را انتشارات ققنوس472 صفحه چاپ کرده است.
نظر شما