به گزارش خبرگزاری شبستان به نقل از پایگاه خبری سوره مهر، «گیلداد» از حسن قلی پور، داستانی که در دل روستای گیلده و در دوران قیام جنگلیان به وقوع میپیوندد؛ گویی بلایی آسمانی ده را در برگرفته است و اتفاقات ناگوار پی در پی به وقوع میپیوندد.
زورگوییهای خان و خان زادهها و ستمی که بر رعیت روا میدارند عرصه را بر مردم تنگ کرده است؛ نگرانی و ناامیدی فضای روستا را در برگرفته است و بهار روی خود را به اهالی نشان نمیدهد. گیلداد به مرگ ناگهانی پدرش و حبس او در آخرین روزهای پیش از مرگش میاندیشد…
در بخشی از این رمان میخوانیم:« «...دلش سخت برای بمانی میتپید. نگران خاموش شدن چراغی بود که باد در سر داشت. دوست داشت همه چیز به همان روزهای خوش کودکی و نوجوانیاش برگردد. روزهایی که گذر نامرئی آسمانها را بهتر از گذر زمینی میشناخت. روزهایی که هر وقت دلش میگرفت، روی تپهی گِلی کنار شالیزارشان مینشست و ملودی «رعنا» را با نی لبک کوچک چوبی و دست سازش مینواخت. بعد منتظر میماند تا نغمهها بال دربیاورند و تا قلب بمانی پر بکشند. آن وقت بود که دیگر بمانی هم آرام و قرار نداشت. بهانهها بود تا او بتواند با دامن بلندِ چین دار و روسری زردرنگ-که دو سرش را همیشه از شانهها عبور میداد-سوار بر مادیان سفیدش از گذر زمینهای کدخدا بگذرد و با تبسّمی شیرین، خیال عاشقش را تا مدّتها با خودش ببرد...
رمان «گیلداد» نوشته «حسن قلی پور» که به ماجرای قیام «میرزاکوچک خان جنگلی» میپردازد از سوی سوره مهر منتشر شد.
نظر شما