خبرگزاری شبستان – سرویس قرآن و معارف: "مطلب دیگری که در رابطه با قدسیکردن امور لازم است عرض شود؛ موضوع اعتقاد به ولایت انسانهای کامل و واسطههای فیض الهی است. در روایات داریم که رسول خدا(ص) و ائمه(ع) تأکید دارند؛ هرکس ولایت ما را ندارد در مسیر دینداری به نتیجهای که باید برسد نمیرسد، تا آنجا که روایات تاکید می کند فلسفهی ارسال همهی رسولان به خاطر ولایت پیامبر خدا(ص) و حضرت علی(ع) میباشد. رسول اکرم(ص) میفرمایند: ملکی نزد من آمد و پرسید: «یَا مُحَمَّدُ سَلْ مَنْ أَرْسَلْنَا قَبْلَكَ مِنْ رُسُلِنَا عَلَى مَا بُعِثُوا قَالَ قُلْتُ عَلَى مَا بُعِثُوا، قَالَ عَلَى وَلَایَتِكَ وَ وَلَایَةِ عَلِیِّ بْنِ أَبِی طَالِبٍ(ع)/ اى محمّد بپرس پیامبرانى را كه پیش از تو برانگیخته شدند به چهچیز مبعوث شدند؟ من گفتم: بر چه چیز برانگیخته شدند؟ گفت: بر ولایت تو و ولایت علىبنابىطالب(ع) مبعوث شدند."
"خطر مادیشدن دین" کتابی است از محقق و پژوهشگر دینی، اصغر طاهرزاده . وی در این کتاب می کوشد به خطرات و آفات مادی شدن دین بپردازد آنجا که به تعبیر این محقق، با مادیشدن دین و قراردادی پنداشتن احکام الهی، دیگر جایی برای نظر به ملکوت عالم باقی نمیماند تا علم انسانها علم حقیقی شود. بلکه با شعار عصریکردنِ دین، به فقها نیز توصیه میشود باید علم آنها مطابق علم زمانه یعنی علوم تجربی باشد و از این طریق میخواهند شریعت عصری شود و این خطای بزرگ دوران ما است در مادیکردن دین. آنچه در ادامه می آید بخش دوم سلسله مطالبی با عنوان خطر مادی شدن دین است.
محرومیت از قلب ایمانی به چه معناست؟
وقتی روشن شد دین فقط با بینشی قدسی میماند پس با هماهنگشدن با روزمرّگیها در حجاب میرود و برعکس، با اجرای احکام دین به عنوان احکام نازل شده از عالم قدس، جامعه به عالم قدس میپیوندد، به عالَم قدسی که عین بقاء و ثبات است. اگر پیوندهای فردی و اجتماعی با حقایق قدسی بریده شد، شخص ممکن است آداب دینی داشته باشد ولی سیر باطنی ندارد و قلبی ایمانی در صحنهی اعمال و رفتار او ظهور نخواهد کرد. در آن حال عالَم او عالَم دینی نیست، دین وسیلهی برآوردهشدن مقاصد غیر الهی میشود و به دنبال آن، جامعه دچار بحران میگردد. نمونهی آن را در طرحهای اجرائی که در فضای الگوگیری از توسعهی غربی انجام میگیرد میبینید به طوری که خود آن طرحها منشأ بحران میشوند و مجبوریم برنامهای بریزیم تا بحرانهای حاصل از آن طرحها را خنثی کنیم و باز برنامهای دیگر برای خنثی کردن بحران های جدید و این میشود زندگی در بحران و نه زندگی در آغوش نعمتهای خدا.
نگاهی به ولایت انسان کامل
مطلب دیگری که در رابطه با قدسیکردن امور لازم است عرض شود؛ موضوع اعتقاد به ولایت انسانهای کامل و واسطههای فیض الهی است. در روایات داریم که رسول خدا(ص) و ائمه(ع) تأکید دارند؛ هرکس ولایت ما را ندارد در مسیر دینداری به نتیجهای که باید برسد نمیرسد، تا آنجا که روایات تاکید می کند فلسفهی ارسال همهی رسولان به خاطر ولایت پیامبر خدا(ص) و حضرت علی(ع) میباشد. رسول اکرم(ص) میفرمایند: ملکی نزد من آمد و پرسید: «یَا مُحَمَّدُ سَلْ مَنْ أَرْسَلْنَا قَبْلَكَ مِنْ رُسُلِنَا عَلَى مَا بُعِثُوا قَالَ قُلْتُ عَلَى مَا بُعِثُوا، قَالَ عَلَى وَلَایَتِكَ وَ وَلَایَةِ عَلِیِّ بْنِ أَبِی طَالِبٍ(ع)/ اى محمّد بپرس پیامبرانى را كه پیش از تو برانگیخته شدند به چهچیز مبعوث شدند؟ من گفتم: بر چه چیز برانگیخته شدند؟ گفت: بر ولایت تو و ولایت علىبنابىطالب(ع) مبعوث شدند."
موضوع از این قرار است که پیامبر اکرم(ص) میفرمایند: «اَوَّلُ مَا خَلَقَ اللّهُ نُوری» اولین چیزی که خدا خلق کرد نور من بود. یعنی نور رسول خدا(ص) یک واقعیت حقیقی فوق زمین و زمان است و نیز میفرمایند: «کُنْتُ نَبِیاً وَ ادَمَ بَینَ الْماءِ وَ الطّین» من پیامبر بودم در حالی که حضرت آدم(ع) هنوز بین آب و گل بود و خلق نشده بود. و نیز حضرت علی(ع) میفرمایند: ک"ُنْتُ وَصِیاً وَ اَدَمُ بَینَ الْمَاءِ وَ الطّین/ من وصی بودم و هنوز آدم در بین آب و گل بود." این نوع وجود برای پیامبر خدا(ص) و علی(ع) و سایر ائمه(ع) به این معنی است که آنها در مرتبه بالاتر از عالم ماده و عالم خلق، در عرش الهی حاضر بوده و حاضر هستند و از این جهت یک نوع ولایت بر هستی دارند و وظیفهی انسانهاست که با پذیرش ولایت تشریعی آنها، جان خود را به نور عرشی اهلالبیت(ع) متصل گردانند و اعتقاد به وَلایت ائمه(ع) به آن معنی است که جان خود را متوجه حقایق عالیهای بکنیم که اهل البیت(ع) مظاهر تامّ آن حقایقاند و نزدیکی به آن مظاهرِ مطهّره وسیله اتصال به آن حقایق عالیه است و هرکس منکر آن حقایق باشد، یعنی منکر وَلایت اهل البیت(ع) باشد در یک دینداری قالبی و بیروح فرو میافتد و به هیچ چیز نمیرسد، عملا از عالم قدس روی برگردانده و در دین خود در حد آداب و رسومات مشغول و متوقف است. خلافت انتصابی بدون توجه به مسئلهی وَلایت، تصورش این بود که امور دنیایی مردم باید متصدی داشته باشد نه اینکه انسانها باید با ارتباط با عالم قدس سروسامان بگیرند. لذا با محدود کردن مسلمانان در یک نظام اجتماعی به ظاهر اسلامی و انکار وِلایت ائمهی معصوم(ع)، مسلمانان را از ارتباط با عالم قدس محروم کردند.
بحث ولایت در راستای سیر باطنی که شیعه بر آن تأکید دارد یک بحث عمیق و دقیق علمی است که باید مورد شناخت قرار بگیرد. هدف دین آن است که انسان از طریق آداب دینی به مقام وحدت حقیقیهی تامّهی انسانی، یعنی مقام موحد محض دست یابد. توحید در مقام انسانی یعنی مقام انسان کامل که همان مقام اهل البیت(ع) باشد و ارتباط باچنین مقامی شرط سیر باطنی همه جانبهی انسانها است و نمیتوان بدون چنین ارتباطی به نتیجه رسید. ابنعباس نقل میکند که به رسول خدا(ص) عرض کردم به من توصیهای بفرمائید، حضرت فرمودند: «عَلَیْكَ بِحُبِّ عَلِیبنِ أَبِی طَالِبٍ- فَقُلْتُ یَا رَسُولَ اللَّهِ أَوْصِنِی؛ قَالَ عَلَیْكَ بِمَوَدَّةِ عَلِیبنِ أَبِی طَالِبٍ، وَ الَّذِی بعَثَنِیبالْحَقِّ نَبِیّاً إِنَّ اللَّهَ لَا یَقْبَلُ مِنْ عَبْدٍ حَسَنَةً حَتَّى یَسْأَلَهُ عَنْ حُبِّ عَلِیبنِ أَبِی طَالِبٍ وَ هُوَ تَعَالَى أَعْلَمُ فَإِنْ جَاءَهُ بِوَلَایَتِهِ قَبِلَ عَمَلَهُ عَلَى مَا كَانَ فِیهِ وَ إِنْ لَمْ یَأْتِهِ بِوَلَایَتِهِ لَمْ یَسْأَلْهُ عَنْ شَیْ ءٍ وَ أَمَرَ بِهِ إِلَى النَّارِ یَا ابْنَ عَبَّاسٍ وَ الَّذِیبعَثَنِیبالْحَقِّ نَبِیّاً إِنَّ النَّارَ لَأَشَدُّ غَضَباً عَلَى مُبْغِضِ عَلِیٍّ مِنْهَا عَلَى مَنْ زَعَمَ أَنَّ لِلَّهِ وَلَدا / علىبنابىطالب را دوست بدار. عرض كردم: یا رسول اللّه! دیگر چه سفارشى دارى؟ فرمود: به علىبنابىطالب مودّت بورز. سوگند به خدایى كه مرا به حقّ به پیامبرى برانگیخته است خداوند هیچ حسنه اى را از بنده اى نمى پذیرد مگر آن كه از حبّ علىبنابىطالب از او پرسش كند و خداوند آگاه است اگر بندهی او در حالى به روز رستخیز آمد كه ولایت على را با خود داشت، عمل او را میپذیرد و اگر ولایت او را نداشت دیگر از اعمال او پرسشى نمى كند و فرمان مى دهد به آتش دراندازندش. اى ابن عبّاس! سوگند به خدایى كه مرا به حق به پیامبرى برانگیخت، آتش بر كسى كه نسبت به على كینه ورزد بیش تر شعله خواهد كشید تا كسى كه براى خدا فرزند قائل باشد."
چنانچه در این روایت دقت فرمایید اسرار بزرگی در راه دین داری را در جلوی ما می گشاید و به ما می فهماند که تا قلب ها به سوی انسان های قدسی سیر نکند بهره ای از اعمال خود نمی برند. تدبر در این روایت به خود عزیزان واگذار می شود.
اسلام باید محقق شود تا حکومت اسلامی به معنی واقعی محقق گردد. با طرح حکومت اسلامی و طرح آداب اسلامی، ما در ابتدای راه هستیم. حکومت اسلامی وقتی به نتیجههایی که باید برسد میرسد که زمینهی تحقق دیانت در باطن انسانها فراهم گردد تا انسانها به بندگی کامل خداوند که مقصد اصلی خلقتشان است برسند. با سوزِِ بندگی و اصالتدادن به بندگی خداوند جامعهی اسلامی متحقق میشود. باید به سراغ کسانی برویم که آتش در سینه دارند و به جان دیگران آتش میزنند و سخت مواظباند که دین گرفتار بینشهای مادی نگردد. عنایت فرمودید که یک بینش غلط چگونه دین را تا حد یک قالبِ میانتهی تنزل میدهد، در راستای فاصلهگرفتن از برداشتهای غلط از دین عرض میکنم افکار علمایی همچون حضرت امام خمینی«رضواناللهتعالیعلیه» و علامه طباطبائی«رحمةاللهعلیه» نوری است که ما را در حد اسلام قالبی و اعتباری متوقف نمیکند.
نظر شما