به گزارش خبرگزاری شبستان، به نقل ازپایگاه خبری سوره مهر، فیض در مقدمه کتاب مینویسد: نمیدانم چطور شد که این طور شد، قرار نبود چاپشان کنم، چند برابر اینها بود، به لحاظ ادبی، درشت و ریزشان کردم، از خامها، نیمپزها، پختهها، محبوبترینها شد این مجموعه. به نظر من «طنز یا بودار است یا تودار».... هر چه میخواهم تو دار باشم نمیتوانم باز بودار از آب در می آید.
در این کتاب شاهد ابتکار جالبی ازناصر فیض هستیم و آن اینکه او سبکهای مختلف شعر فارسی را به زبان طنز بیان میکنند. سختی یاد گرفتن این سبکها را دانشجویان ادبیات درک میکنند که این سخت اینچنین آسان شده است که به نمونهای از آن دعوتتان میکنیم.
سبک خراسانی:
هر کجا ایدون و ایدر شد زیاد
سبک ترکستان فرا یادم میاد
هیچ تمساهی شبیه کبک نیست
شیخ سعدی پیرو این سبک نیست
سبک حافظ هم که سبکی دیگر است
دوره حافظ کمی این ور تر است
از حدود یکهزار و چند سال
پیش، افتاد این روش روی روال
در خراسان زاده شد این سبک نو
بعد در اقصای عالم شد ولو
نزد شاهان با تلاش دوستان
از خراسان رفت تا هندوستان
رفت آنجا سیک ها آدم شدند
پیش این سبک از ارادت خم شدند
الغرض این سبک خیلی جالب است
ورنه کی فردوسی آنرا طالب است
در خراسانی ادب یک محور است
دلبر اینجا قالبا یک دختر است
چون جهانش جز فسون و باد نیست
می توان با دلبرانش شاد زیست
شعرها بسیار صاف و ساده اند
در حقیقت لقمه آماده اند
گاه توصیف بهار است و خزان
گاه شرخ بوی جوی مولیان
عارف اینجا کس نمی داند چی است
بیت ها از جام عارف خالی است
زاهدی در کوچه و بازار نیست
داخل هر کوچه یک خمّار نیست
خانه ها میخانه سر خود می شوند
می گسارانش کمی قد می شوند
عاشق اینجا هست دائم در وصال
عشقبازی می کند در طول سال
گونه چیزی مثل برگ یاس نیست
عقل موجود است اگر احساس نیست
هر زمان وصف طبیعت می کنند
با درختان ساده صحبت می کنند
در تخیل معتدل تر میشوند
مثل کودک زود باور میشوند
واژه هایی مثل پور و گیو ودخت
می کند این سبک را گاهی زمخت
شاعرانش بازهم مثل قدیم
رویشان مثل زر است از هجر سیم
لاجرم با اغنیا بر می خورند
باده می ریزند شُرشُر، میخورند
در بیابان در خیابان یا حیاط
شاد و شنگولند و سرشار از نشاط
روز و شب انگور بازی می کنند
دسته جمعی باده سازی می کنند
هر زمان ممدوحشان خر میشود
جیبهاشان کیسه زر می شود
اول پاییز خز می آورند
بادههای خوب وز می آورند
شاه را پیش وزیرش می کنند
مدح و بیهوده دلیرش میکنند
در قصائد مثل سابق نیستند
با غزل چندان موافق نیستند
هر زمان در تنگنا کف می کنند
واژهها را هی مخفف میکنند
واژه گاهی واقعا بد میشود
هی مشدد هی ممدّد میشود
نزد شاعر گاه مثل رودکی
از صد و یک بیت میماند یکی
شعر میگویند و هی گم میکنند
خویش را مدیون مردم میکنند
از قضا دور است شاعر وز قدر
اختیار از خویش دارد بیشتر
ویژگیهایی گر افتاد از قلم
خُب بیفتد نسیتند آنها مهم*
شاخص این سبک مرد طوسی است
او حکیم خوش سخن فردوسی است
شعر تا آهنگ عرفانی گرفت
رونق از سبک خراسانی گرفت
بعد از این معشوق یاغی میشود
نوبت سبک عراقی میشود
نظر شما