به گزارش خبرنگار سینمایی شبستان، هم اندیشی «مطالعات سینمای جهان» از سلسه نشست های دانشگاهی سیوششمین جشنواره جهانی فیلم فجر، با حضور لوسیا نجیب استاد رشته سینما، دینا یوردانووا موسس و رییس مرکز مطالعات فیلم دانشگاه سنت اندروز اسکاتلند، احمد الستی پژوهشگر سینما و مدیرگروه و عضو هیات علمی گروه سینمای دانشکده هنرهای زیبای دانشگاه تهران سه شنبه د اردیبهشت ماه ر پردیس هنرهای زیبای دانشگاه تهران برگزار شد.
لوسیا نجیب در ابتدای این هم اندیشی در مورد سینمای برزیل و شکل گیری سینمای «گذار» گفت: در این نشست درباره نوعی از سینما صحبت می کنم که با سینمای متعارف مستند متفاوت است. رسانه هایی به جز سینما نیز مفهوم گذار را در خود دارند. همچنین از هنرهای دیگری چون نقاشی، تئاتر و موسیقی برای بیان تاریخی که نوزایی سینمای برزیل را روایت می کنند، استفاده می شود. سینمای برزیل در برهه ای از تاریخ و قبل از این مرحله، با سانسور شدید مواجه بود اما بعد از اینکه گشایش به وجود آمد، فیلمسازان سعی کردند واقعیت های زندگی مردم برزیل را نمایش دهند و من دوست ندارم از آن به عنوان ملی گرایی در سینمای ملی نام ببرم.
وی با بیان اینکه برای رسیدن به این هدف چاره ای جز تعریف سایر رسانه ها در کنار سینما نداشتند، اظهار کرد: به یاد داشته باشید رسانه را جدا از پیام در نظر نگیرید چون رسانه اغلب خود پیام است و رویکرد مدنظر من، رویکرد والتر بنیامین از مکتب فرانکفورت است.
نجیب در ادامه با نمایش چند فیلم کوتاه به تشریح رویکردهای مختلف از تئاتر و موسیقی در سینمای برزیل پرداخت و آن را تلاش برای بازسازی آنچه که در واقعیت اتفاق افتاده و نشان دهنده خلأهای موجود در برزیل است، برشمرد. برای اینکه بتوانم تحقیق خودم را به سرانجام برسانم، با کارگردانانی که در آثارشان به رخدادهای واقعی می پردازند، مصاحبه می کنم و خوشحال می شوم از نظرات دانشجویان ایرانی نیز در ایران آشنا شوم.
در ادامه، دینا یوردانووا موسس رشته مطالعات فیلم در دانشگاه سنت اندروز اسکاتلند که درباره حضور کولی ها در سینمای جهان سخنرانی می کرد، در این باره گفت: به نظر می رسد فیلمسازان خیلی از کشورها علاقه دارند به کولی ها دارند و از ایران نیز، فیلم «هنرپیشه» محسن مخملباف را دیدم که به یک شخصیت کولی می پردازد. کولی ها بزرگترین اقلیت قومی در اروپا هستند. کمترین گروهی را می توان یافت که اینقدر مهجور باشند و پراکندگی شان در اروپا زیاد باشد و بیشترین مطالعات روی آنها صورت گرفته باشد.
وی که به صورت گسترده در مورد کولی ها و تاثیر آنها در سینمای جهان پرداخته و نزدیک به ۲۰۰۰ فیلم در این باره مشاهده کرده است، در توضیح خلاصه ای از تحقیقاتش در مورد پرداختن به کولی ها در سینما به دانشجویان گفت: کار من در مقایسه با لوسیا نجیب این بود که او می دانست چه فیلم هایی را مورد بررسی قرار دهد اما من منبع دقیقی نداشتم. دراین مطالعه من با نکته های طریفی مواجه شدم و کاری که من انجام می دهم بی انتها و در جریان است. این موضوع محدود نیست و به هر فستیوال که می روم با یک فیلم درباره کولی ها مواجه می شوم برای مثال در سی و ششمین جشنواره جهانی فیلم فجر یک فیلم از ایتالیا درباره کولی ها نمایش داده شده است.
یوردانووا به پر شدن خلأهای تاریخی کولی ها توسط موسیقی و خوانندگی آنها اشاره کرد و گفت: خیلی از فیلم ها عدم پردازش زندگی واقعی کولی ها مرسوم است و نمونه هایی در سینمای جهان وجود دارد که نشان می دهد کولی ها هیچ مشکلی در زندگی ندارند و تنها کارشان جادوگری است. چون تصور عمومی از کولی ها این است که اهل آزادی های غیراخلاقی هستند در صورتی که هنوز فیلمی که واقعیت زندگی این افراد را بازتاب بدهد، نمایش داده نشده است.
وی تاکید کرد: باید به این موضوع پرداخت که چرا غرب نیاز دارد که کولی ها را آدمهایی بدون دغدغه زندگی کردن و شاد نمایش دهد.
این استاد دانشگاه گفت: مشکل بزرگ دیگر عدم وجود تاریخ مکتوب دنیا در مورد کولی ها است؛ در معدود بخش های تاریخی زندگی کولی ها را زندگی انگلی در کنار باقی افراد جهان نشان داده است. البته زمان اندکی است که مورخان در حال نگارش تاریخ زندگی اینها هستند.
وی در پایان سخنرانیاش به موضوع پرداختن به شواهد تاریخی موجود درباره کولی ها و انعکاس آن در سینما اشاره کرد.
احمد الستی نیز درباره سلطه سیاسی بر سینما و تحریف تاریخ توسط سینما با ذکر مثالی از فیلم های آیزنشتاین گفت: وقتی در 1991 شوروی در نتیجه یک دهه فعالیت های گورباچف سقوط کرد، می توانستیم به سلسله ای از اطلاعاتی دست بیابیم که البته به خاطر اهمیت انقلاب شوروی و احترامی که سینما به سرگئی آیزنشتاین داشت، نتوانستیم این اطلاعات را در اختیار داشته باشیم. فیلم «رزمناو پوتمکین» اثر آیزنشتاین نمونه ای بارز از تحریف تاریخ است و این کارگردان در فیلمش از علنی کردن این اطلاعات سرباز زد و تاریخ را تحریف کرد.
وی تاکید کرد: حتی بهترین فیلمسازان تاریخ وقتی در موقعیت های سیاسی قرار می گیرند باید واقعیت ها و رخدادهای تاریخی را بازنمایی کنند، در حالی که آیزنشتاین در این فیلم به تحریف تاریخ پرداخت.
الستی در این مورد توضیح داد: آیزنشتاین فیلمش را طوری ساخت که به نظر می رسد رزمناو پوتمکین، پیروزی دایمی تا زمانی که 12 سال بعد این پیروزی رخ می دهد، حفظ می کند این در حالی است که پیروزی پوتمکین تنها 11 روز عمر می کند. این کارگردان کاملا در جریان کاری که انجام داد، بود. او طوری فیلم ساخت که این احساس را به تماشاگر می دهد هیچ اتفاق ناگواری برای پوتمکین رخ نمی دهد و مثل پایان خوش فیلم های هالیوودی است.
نظر شما