خبرگزاری شبستان// استان گیلان
«پیران مایه خیر و برکت زندگی بوده و وجودشان در میان جمع و خانواده همچون پیامبری در میان امت است.» پیامبر اکرم(ص)
دوران سالمندی مانند دوران کودکی یا جوانی، یکی از مراحل زندگی است، با این تفاوت که دوران کودکی و جوانی سرشار از انرژی و تلاش است ولی دوران سالمندی همراه با تحلیل قوا و کاهش میزان فعالیتهای فیزیکی می باشد.
تا قبل از این قرن، میانگین عمر بسیار پایین بود. اما امروزه بهبود وضع تغذیه، پیشرفتهای چشمگیر پزشکی و ارتقای سطح بهداشت، سبب افزایش میانگین عمر گردیده است.
وجود تعداد روز افزون سالمندان در اکثر کشورها، موجب شده که مقامات دولتی و برنامه ریزان اجتماعی، توجه بیشتری به این مسئله ابراز نمایند و به وضع مقررات اجتماعی مطلوبتری برای آنان همت بگمارند چراکه با وجود حمایت مالی فرزندان به ویژه در کشورهای آسیایی، هنوز هم اتکای سالخوردگان به تأمین اجتماعی بسیار است.
تاریخچه اوضاع سالمندان ایرانی
براساس ماده 1200 قانون مدنی «نفقه ابوین با رعایت، الاقرب فالاقرب، بر عهده اولاد و اولاد اولاد است.» و ماده 1204، نفقه را شامل مسکن، غذا و وسایل منزل به اندازه رفع حاجت می داند.
در رژیم گذشته به سبب حاکم شدن فرهنگ غربی، بین دو نسل قدیم و جدید (پیرو جوان) تضاد ایجاد شد. و برخی از فرزندان به والدین پیر خویش توجهی نداشتند. در نتیجه، ضرورت رسیدگی به سالمندان مطرود از خانواده، به شدت احساس شد. پس به فکر تأسیس خانه های سالمندان افتادند. در سال 1346 در جهت حل مشکلات و ارائه راه حلهای مناسبی برای سالمندان، « شورای عالی رفاه اجتماعی » تشکیل شد که دارای چند کمیته بود و یکی از آنها « کمیته رفاه سالمندان » نام گرفت. و در نهایت، امور مربوط به سالمندان به سازمان بهزیستی سپرده شد.
جایگاه سالمندان در پرتو تعالیم اسلامی
برخلاف فرهنگ غرب، که وجود سالمندان را در خانواده ها، زائدهاى مزاحم می پندارند و می کوشند براى آنکه آزادی هاى شخصی شان محدود نشود و مزاحمى نداشته باشند، به نحوى آنان را از محیط خانه و روابط خانوادگى دور کنند و به «خانه سالمندان» بفرستند، اسلام به آنان ارج می نهد و حرمت قائل است و به رعایت حقوق و احترام آنان سفارش کرده و به بهره گیرى از تجارب و افکار پخته آنان تشویق می کند.
محور وحدت
مجموعه افراد یک فامیل، نسبت به بزرگ خاندان احترام می گزارند و در کارها با آنان مشورت می کنند و در اختلافات، به رأى و حکمیت و داورى آنان ارج می نهند و گاهى یک سخن از سوى آنان، آتش فتنه اى را خاموش می سازد، یا تفرقه و کدورتى را به وفاق و همدلى و آشتى مبدل می سازد.
نعمت وجود با برکت آنان، اغلب تا هستند، ناشناخته است. وقتى به جایگاه حساس و مهم و نقش کارگشاى آنان پى میبرند که از دست بدهند. چه بسیار اختلاف ها و قهرها و نزاع هاى خانوادگى که پس از درگذشتِ «بزرگ خاندان» چهره نشان می دهد و چه بسیار رابطه ها و رفت و آمدها که قطع می شود، یا به سردى می گراید، و علت آن فقط از دنیا رفتن محورى است که مایه دلگرمى، امید، انس و معاشرت فامیل است.
رسول خدا (ص) فرمود: «البَرکة مَعَ اکابِرِکم»: برکت و خیر ماندگار، همراه بزرگترهاى شماست. در سخن دیگر فرمود: «الشّیخُ فى اَهْلِهِ کالنّبىِ فى اُمّتهِ»؛ پیرمرد در میان خانواده اش، همچون یک «پیامبر» در میان امتش است.
این اشاره به همان نقش محورى، فروغ بخشى، صفا آورى، هدایت و ارشاد، تجمع و الفت است که در وجود آنان نهفته است. پس اگر بزرگتر ها و افراد سالمند در فامیل و خانواده، چراغ روشنی بخش و محور وحدت و همدلى و عامل انس و ارتباط و رفت و آمدهاى خانوادگی اند، باید این جایگاه، محفوظ بماند و مورد حراست و تقویت قرار گیرد.
حرمت بزرگتر ها
رعایت ادب و مقتضاى حق شناسى نسبت به عمرى تلاش صادقانه و ایثارها، گذشت ها، دلسوزی ها و سوختن و ساختن ها که بزرگان از خود نشان داده اند، آن است که در خانواده ها مورد تکریم قرار گیرند، عزیز و محترم باشند، به آنان بی مهرى نشود، خاطرشان آزرده نگردد، به توصیه ها و راهنمایی هایى که از سر سوز و تجربه می دهند، بی اعتنایى نشود.
خود «بزرگسالى» و «سن بالا» در فرهنگ دینى ما احترام دارد. این سخن پیامبر خدا (ص) است: «مَنْ عَرَفَ فَضْلَ کبیرٍ لِسنّهِ فَوَقَّرَهُ، آمَنَهُ اللَّهُ تعالى مِن فَزَعِ یوم القیامة»؛ هر کس فضیلت و مقام یک «بزرگ» را به خاطر سن و سالش بشناسد و او را مورد احترام قرار دهد، خداى متعال او را از هراس و نگرانى روز قیامت ایمن میدارد.
احترام به بزرگترها و ترحم و مهربانى نسبت به کوچکترها، از دستورالعمل هاى اخلاقى اسلام است و کانون خانواده ها را گرم و مصفا می سازد و این، توصیه امام صادق(ع) است که فرمود: «لَیسَ مِنّا مَنْ لَمْ یُوَقِّرْ کبیرَنا وَ لَمْ یَرْحَمْ صَغیرنا»؛ کسى که بزرگ ما را احترام نکند و کوچک ما را مورد شفقت و عطوفت قرار ندهد، از ما نیست.
این سخن را نیز از حضرت على(ع) به یاد داشته باشیم که فرمود:
«یُکْرَمُ العالِمُ لِعلمه و الکبیرُ لِسِنّهِ»؛ دانشمند را به خاطر علمش و بزرگسال را به خاطر سن او، باید احترام کرد.
اگر جوانان قدر پیران را نشناسند و به جایگاه آنان حرمت ننهند، هم رشته هاى عاطفى پیوندهاى انسانى از هم گسسته میشود، هم از رأفت و عاطفه و تجربه سالخوردگان محروم میشوند، هم نشانه بی توجهى خود به ارزشها را امضا کرده اند. حضرت على(ع) در یکى از سخنان خویش، ضمن انتقاد از اوضاع زمانه و ناهنجاریهاى رفتارى مردم، از جمله بر این دو مسأله تأکید می فرماید:
1- بی احترامى کوچکترها نسبت به بزرگترها
2- رسیدگى نکردن توانگران به نیازمندان: «انّکم فى زمانٍ ... لا یُعَظِّمُ صغیرُهم کبیرَهُمْ و لا یَعُولُ غَنیُّهُم فقیرَهم»؛ شما در زمانه اى به سر میبرید که کوچک به بزرگ تعظیم و تکریم نمىکند و ثروتمند، به فقیر رسیدگى نمیکند!
احترام به والدین در اسلام
تواضع در برابر والدین و احترام و اطاعت از آنان، کمترین حقی است که والدین بر گردن فرزندان خود دارند. قرآن کریم می فرماید: «بال های تواضع خویش را در برابر آنها (والدین) از روی محبت و لطف فرود آور.»
و نیز روایاتی از اهل بیت علیهم السلام در این باب به ما رسیده است؛ از جمله رسول گرامی اسلام فرمودند: "یکی از صور تکریم و تعظیم ذات اقدس الهی احترام و تجلیل سالخوردگان مسلمان است."، "کسی که پیر مسلمانی را تجلیل نماید خداوند او را از ترس روز قیامت ایمن می دارد. " و "کسی که پیران را مورد تکریم و احترام قرار ندهد از ما نیست و با ما بستگی و پیوستگی ندارد."
متأسفانه در زمان ما، تکریم سال خوردگان کمرنگ شده و به آنان عنایت نمی شود. آیا با تمام سفارشاتی که دین مبین اسلام نسبت به تکریم والدین داشته می توان ، والدین خویش را به هنگام فرو افتادن در ورطه ناتوانی و خزان زندگی رها کرده ودر غربت تنهایی گذاریم؟
سالمندان که زندگی سخت و دشوار خویش را در فراهم نمودن شرایط زندگی بهتر برای فرزندان خود گذرانده اند و به دوران پیری رسیده اند، تنها یک آرزو دارند و آن این است که در خانه ای آرام و مملو از محبت در کنار فرزندان و نوادگان خویش، روزهای آخر عمر را سپری نمایند.
سالمندان امروز جوانان دیروز اند، پس بهتر است اندکی به فردای خویش نیز بیاندیشیم و سالمندان، این اندیشه های سرشار و خاموش را تکریم نماییم چراکه تکریم بزرگان مایه برکت در زندگی است.
منبع: پایگاه اطلاع رسانی تبیان – پایگاه رسمی انتشارات سوره مهر
پایان پیام/
نظر شما