خبرگزاری شبستان: هر دسته از دشمنان دارای خصوصیاتی منحصر به فرد می باشند و راهکارهای مبارزه مختص به خود دارند. پس برای مبارزه با آنها باید سیاست های اصولی خاصی را به کار گرفت و دچار افراط و تفریط نگردیم و تنها براساس موازین الهی عمل کنیم.
با پیروزی انقلاب اسلامی، دشمنان اسلام بیش از پیش خود را برای مقابله با اسلام ناب آماده کردند. آنها همواره سعی داشتند تا از راه های گوناگون کیان و عظمت اسلام را متزلزل سازند; بنابراین برای دفاع از حریم اسلام و انقلاب اسلامی در مرحله اول باید دشمن را شناسایی کرد و سپس با تاسی به اولیای الهی روش برخورد با آنان را آموخت; زیرا دشمن با چهره های گوناگون ظاهر می شود و برای هر زمانی باید سلاحی متناسب با آن زمان را به کار گرفت.
همانطور که انسان از دوست خود متأثر میشود و متقابلا صورت صفات و خصیصههای او به دوستش سرایت میکند، دوستی با دشمن نیز موجب میشود رذایل و اوصاف زشتی که بر روح و جان دشمن حاکم است، در انسان نیز رسوخ کرده و به جای آنکه به درجاتی برتر از فرشتگان صعود کند، به پستترین مرتبه بهایم نزول یابد، بنابراین شناخت دشمن اصلی ضروری است. واژه دشمن به هر کسی اطلاق نمیگردد بلکه از منظر وحی، فردی که در برابر خدا، ایمان به او و رسولانش و کتاب آسمانی قرار میگیرد، دشمن نامیده میشود. آیات ذیل به این موضوع اشاره دارند:
ای کسانی که ایمان آوردهاید دشمن من و خودتان را به دوستی برمگیرید به طوری که با آنها اظهار دوستی کنید و حال آنکه قطعا به آن حقیقت که برای شما آمده کافرند و پیامبر خدا و شما را از مکه بیرون میکنند که چرا به خدا، پروردگارتان ایمان آوردهاید؟ (ممتحنه: 1)
ای کسانی که ایمان آوردهاید، اگر پدرانتان و برادرانتان کفر را بر ایمان ترجیح دادند آنان را به دوستی مگیرید و هر کس از میان شما آنان را به دوستی گیرد، آنان همان ستمکاراناند.
میبینیم که از منظر وحی هر چه انسان را از خدا دور کند، دشمن انسان است. بر اساس آیات قرآن مسلمانان موظفاند با شناسایی دشمنان در برابر مواضع خصمانه آنان بایستند و هرگونه پیوند محبت و دوستی را با آنها قطع کنند و فریب چاپلوسی آنان را نخوردند؛ حضرت علی (ع) میفرماید: فریب چاپلوسی دشمن را مخور زیرا که دشمن مانند آب است که اگر گرم کردنش به آتش طول بکشد از سرد شدنش باز نمیایستد. (غررالحکم و دررالحکم، ج 2، ص 809)
شیطان
از قدرتمندترین دشمنان انسان، شیطان است و قرآن به طور مکرر به دشمنی او تصریح کرده است. (فاطر: 6؛ یوسف 5؛ اسراء: 53؛ بقره: 208؛ نور: 21 و ...)
کافران
گروه دیگری که در قرآن آشکارا به عنوان دشمنان جبهه حق معرفی شدهاند، کفر پیشگاناند (نساء: 101؛ طه: 16؛ ممتحنه: 1، 8، 9؛ مجادله: 23؛ آل عمران: 28). امام صادق (ع) میفرماید: هر کس کافر را دوست بدارد با خدا دشمنی کرده است و هر که با کافری دشمنی کند، خدا را دوست داشته است. سپس فرمود: دوست دشمن خدا، دشمن خداست. (بحارالانوار، ج 69، ص 237، ح 3)
مشرکان
کسانی که شرک میورزند، گروه دیگری هستند که خداوند متعال آنها را به عنوان دشمن مؤمنان معرفی نموده است: مسلما یهودیان و کسانی را که شرک ورزیدهاند، دشمنترین مردم نسبت به مؤمنان خواهی یافت. (مائده: 85) مشرک که حتی بنده و کنیز مؤمن از او برترند، از کافر نیز نابخشودنیتر است زیرا به فرموده امام صادق (ع) کفر بر شرک مقدم است، چرا که کفر به غیر خداوند نمیخواند ولی شرک به غیر خداوند میخواند.
منافقان
گروه دیگری که خداوند سبحان به دشمنیشان تصریح و به پرهیز از آنها امر فرموده و نفرینشان کرده است، (منافقون: 4-1؛ آل عمران: 119-118)، کسانیاند که خصلت زشت و پلید نفاق بر جان و روحشان حاکم گشته است. این دسته بیشترین عداوت و دشمنی را در حق مسلمانان روا میدارند زیرا بدترین دشمن انسان آن کسی است که آدمی او را دوست خویش پندارد. معیار شناخت منافقان در جهانبینی، حس و ماده است و از این رو ایمان به غیب و امور نامحسوس را باوری سفیهانه میدانند و همانند کافران وحی را افسانه میپندارند، به همین دلیل مهاجران و انصار را که به مبدأ، معاد و رسالت پیامبر (ص) مؤمن بودند، بیخرد میدانستند و کارهای آنان را سفیهانه تلقی میکردند و خود را در مقابل آنان روشنفکر میپنداشتند. (ر.ک. تفسیر تسنیم، ج 2، ص 278)
قرآن کریم برای این گروه از دشمنان ویژگیهایی را مطرح کرده است که با درک آنها میتوان در هر زمان و مکانی منافقان را شناسایی نمود.
1. ویژگیهای سیاسی منافقان:
دوستی با بیگانگان (مجادله: 14)، ولایتستیزی (نور: 47-48)، نپذیرفتن حکومت دینی (نساء: 61-60؛ منافقون: 7)، مخالفت عملی با دستورات ولی (نور: 63-62)؛ فرصتطلبی (نساء: 141؛ احزاب: 20-19)، تحقیر مؤمنان (هود: 27؛ شعرا: 111؛ توبه: 79)، فتنهگری (توبه: 48-47)، ایجاد جنگ روانی (احزاب: 1)، توجیه گناه (نساء: 63-62)؛ افساد در پوشش اصلاح (بقره: 11)، ایجاد تنگناهای اقتصادی برای پیروان حق (منافقون: 7)، نان به نرخ روز خوردن (نساء: 141)، کارشکنی (توبه: 81)، تلون و چندچهرهگی (بقره: 14)
2. ویژگیهای روانی منافقان:
خود بزرگبینی (منافقون: 5؛ بقره: 206)، ترس (احزاب: 35-8)، اضطراب (توبه: 64-56)، لجاجت (بقره: 18؛ اعراف: 179)، سستی در معنویت (نساء: 108-142)، هواپرستی (محمد: 16)، بیمیلی نسبت به انجام کارهای خیر (توبه: 54)، بیاشتیاقی و ریاکاری در عبادت (نساء: 142)، طغیانگری و سرکشی (بقره: 15)
3. ویژگیهای فرهنگی منافقان:
دروغگویی و ریاکاری (منافقون: 1؛ بقره: 12-11)، سوگند دروغ خوردن (منافقون: 2؛ توبه: 56)، توجیه روشهای نادرست خویش (توبه: 42)، ظاهرسازی (منافقون: 2؛ بقره: 204)، وعدههای دروغین (توبه: 77-75)، تضعیف باورهای دینی و شبههافکنی (احزاب: 12؛ آل عمران: 154)، کفر ورزیدن در پوشش ایمان (بقره: 8)، انعطاف نداشتن در برابر حق (منافقان: 4)، فراموش کردن خداوند (همان)، نافرمانی از خداوند (همان)، سفاهت و نادانی (بقره: 13-12)
4. ویژگیهای اجتماعی منافقان:
شعار اصلاح و ایمان سر دادن (نور: 47)، امر به منکر و نهی از معروف (توبه: 67)، بخل (همان؛ احزاب: 19؛ منافقون: 7)، استهزاء و عیبجویی مؤمنان (بقره: 14؛ توبه: 79)، شماتت (آل عمران: 120؛ نساء: 72؛ توبه: 50)، کینهتوزی (آل عمران: 118)، خود را عزیز و دیگران را ذلیل دانستن (منافقون: 8)، سودجویی (توبه: 58)
یهودیان
خداوند متعال قوم یهود را از دشمنترین دشمنان مؤمنان دانسته است. آیات 118 تا 120 سوره آل عمران به خوبی نوع برخورد این گروه را با مؤمنان توصیف کرده است: نسبت به مؤمنان از هیچگونه نابکاری کوتاهی نمیکنند؛ آرزوی رنج مؤمنان را دارند؛ دشمنی از لحن و سخنانشان آشکار است؛ مؤمنان را دوست نمیدارند؛ برخوردشان با مؤمنان منافقانه است؛ اگر به مؤمنان خوشی رسد، بدحال میشوند و اگر گزندی بر آنان وارد آید، شاد میشوند.
تجاوزکاران
این گروه کسانیاند که از فرمان خداوند سرکشی و پا را از حدود الاهی فراتر میگذارند، نسبت به اوامر و نواهی خداوند متعال بیمبالاتی مینمایند، حلال را حرام و حرام خدا را حلال میکنند. (شعراء: 166)
گناهکاران ناسپاس
خداوند متعال گناهکارانی را که نسب به نعمتهای الاهی ناسپاس میباشند، از مبغوضان خود دانسته و به این طریق دشمنی این گروه را برای انسانیت روشن ساخته است. افعالی چون کتمان شهادت، تغییر عمل به وصیت، نسبت ناروا دادن به زنان به قصد نپرداختن حقوق وی (نساء: 24-20)، بهتان (احزاب: 58) و دست یازیدن به مال دیگران از روی بیعدالتی (بقره: 188-184) از نشانههای این گروه به شمار میرود.
خیانتکاران
قرآن کریم با لحنهای گوناگون به مبغوض بودن خیانتکاران نزد پروردگار متعال اشاره فرموده و گروه دیگری از دشمنان انسانیت را به بشر معرفی نموده است:
حقیقت آن است که خدا خائنان را دوست نمیدارد (انفال: 58) خداوند هر کس را خیانتکار گناهپیشه باشد، دوست ندارد (نساء: 107) خدا هیچ خیانتکار ناسپاسی را دوست ندارد (حج: 38) خیانت در مقابل امانت، به معنی منع حق و مخالفت با حق است (المیزان: ج 9، ص 54). واژه ختار نیز در قرآن به معنی خائن آمده است. (لقمان: 32). امام صادق (ع) میفرماید: از سه طایفه مردم کنارهگیری کن و هرگز طرح دوستی و رفاقت با آنان نریز؛ خائن، ستمکار و سخنچین زیرا کسی که برای تو به دیگران خیانت کند روزی به تو خیانت خواهد کرد و کسی که برای تو به دیگران ستم کند به تو نیز ستم خواهد کرد و کسی که از دیگران نزد تو سخنچینی کند علیه تو نیز نزد دیگران سخنچینی خواهد کرد. (ابوحامد حسن بن علی الحرانی: تحف العقول عن آل الرسول، ص 316)، دوستی با کسانی مانند خیانتکاران جز همرنگی و همشکلی با آنان نتیجه دیگری نخواهد داشت، نتیجهای که یک عمر برای آدمی ندامت به بار میآورد.
فسادگران
فساد در لغت به معنای تباهی و متضاد واژه اصلاح است، به این ترتیب فساد یعنی تباه کردن و مفسد یعنی تباهگر، اما از منظر قرآن این واژه مصادیق بسیاری دارد که میتواند بر انواع بدیها دلالت کند. فسادگر کسی است که مرتکب اعمال و افعال بد، ناخوشایند، نکوهیده و زشت میشود. در واقع میتوان گفت فسادگران همان بدکاران هستند که موجب هلاک دین و انسانیت میشوند. (المیزان، ج 2، ص 97 و 69)
فخرفروشان
کسانی که پیوسته در طلب بزرگیاند و بر خود میبالند، محبوب خداوند نیستند و از جمله دشمنان انسانیت به شمار میروند. در قرآن واژه فخر سه بار با کلمه مختال همراه شده است. مختال کسی است که بر اساس خیال زندگی میکند و نه بر پایه عقل، انسان فخور هم با داعیههای خیالی و وهمی خویش سر در گریبان است و به همین جهت از عقل طرفی برنمیبندد؛ چنین کسی با رخ تافتن از مردم در زمین متکبرانه راه میرود. (لقمان: 18)
فخرفروشی زاییده خیال، حماقت (در روایات آمده که فخرفروشی برترین حماقت است. (میزانالحکمه، ج 7، ح 15408) و بخل است و انسان از دوستی با کسانی که این صفتها را دارند، تحذیر شده است. امام صادق (ع) میفرماید: از همنشینی با احمق بپرهیز زیرا زمانی که تو بسیار به او نزدیکی، بدی و آسیب او به تو بسیار نزدیک است. (بحارالانوار، ج 71، ص 192) باید از خیالات واهی دوری کرد تا دچار چنین رذایلی نشد.
اسرافکاران
خداوند متعال با اعلان عدم محبت به اسرافکاران، دشمنی آنان را برای ایمان و انسانیت ثابت نموده است. (انعام: 141؛ اعراف: 31) اسرافکار کسی است که از حدود معین خود –در هر زمینهای- تجاوز و زیادهروی میکند و فقط هنگام نیاز، خدا را میخواند. (یونس: 12)
مستکبران
گروه دیگری که مبغوض خداوند متعال هستند و دشمنی با آنان امری اجتنابناپذیر است، مستکبراناند. (نحل: 23) این گروه که با داشتن خصلت ناپسند تکبر خود را بزرگتر و برتر از دیگران میدانند (مؤمنون: 46) تابع هوای نفس خویشاند (بقره: 87) برای دریافت حقایق گوش شنوایی ندارند (لقمان: 7؛ جائیه: 8؛ نوح: 7) جدالگرند (غافر: 35، 56) و در انجام منویات خود به زور متوسل میشوند (اعراف: 85) چنین کسانی منکران حق (نحل: 23-22) و نفیکنندگان حقیقتاند (بقره: 87؛ یونس: 75؛ اعراف: 146، 13، 40-36: نحل: 16) و با انکار خدا و روز قیامت (صافات: 35: فرقان: 21؛ قصص: 39) خود را در ورطه دشمنی با خداوند قرار دادهاند.
به فرموده علامه طباطبایی (ره) مستکبر در برابر حقیقت، در پردهای از دروغ و افترا فرو میرود و آنقدر دروغ و افترا را تکرار میکند که در اثر کثرت تکرار به امور پوچ و واهی اطمینانی قلبی مییابد تا آنجا که به فرمان خدا و رسول او سر تسلیم فرو نمیآورند و در برابر حق خضوع نمینماید. (المیزان، ج 3، ص 237)
سرمستان
آخرین گروهی که دشمنان ایمان، طریق مستقیم و انسانیت معرفی شدهاند، کسانی هستند که به دلیل تعلق شدید به دنیا و فراموشی آخرت، با رسیدن به متاع اندک دنیا سرمست میشوند و متکبرانه شادی میکنند. (ان الله لایحب الفرحین، قصص: 76؛ ر.ک: المیزان، ج 16، ص 76) واژه فرح به معنای شادی از روی تکبر و نشأت گرفته از قوه شهوت است و برای اشاره به شادی مذموم به کار میرود. (معجم مفردات الفاظ القرآن، ذیل واژه فرح)
منبع: محمدرضا کاشفی
پایان پیام/
نظر شما