به گزارش خبرنگار گروه اندیشه خبرگزاری شبستان، به مناسبت فرا رسیدن چهاردهم تیرماه که در تقویم رسمی کشور «روز قلم» نام گرفته است و به منظور بررسی ویژگی های قلم متعهد و در خدمت رشد و اعتلای کشور با مالک شجاعی جشوقانی، عضو هیئت علمی پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی گفت وگویی ترتیب داده ایم که مشروح آن به حضورتان تقدیم می شود:
چهاردهم تیرماه در تقویم رسمی به عنوان روز «قلم» نامگذاری شده است. به عنوان نخستین سوال، از دیدگاه یک پژوهشگر و صاحب قلم بفرمایید که در شرایط فعلی که جامعه ما با انواع و اقسام تحریم ها به ویژه تحریم اقتصادی مواجه است، کارکرد قلم باید چگونه بوده و به چه سمتی بچرخد که به قول معروف دردی به دردهای جامعه اضافه نکند؟
همان طور که اشاره داشتید مشکل عمده امروز جامعه ما مسایل اقتصادی است که بر عرصه هایی نظیر سیاست، اجتماع و فرهنگ نیز تاثیر گذاشته است. می توان گفت عامل تعیین کننده امروز اقتصاد است یعنی عرصه ای که همه مردم در هر سطحی از سواد، مشکلات و تغییراتش را با پوست و گوشت و استخوان درک می کنند. برای مثال همین مسایل اخیر مربوط به بحران آب و برق که از هموطنان ساکن در خرمشهر و اهواز (در حداکثر وضعیت بحرانی) تا پایتخت نشینان آن را به گونه ای دیگر تجربه کردند. اما در مورد پرسش و جایگاه اهل قلم در این میدان، واقعیت آن است که در بدترین شرایط هم بر اساس نگاه تاریخی، جوامعی که سوابق تمدنی خوبی داشتند مسایل شان را با اهل قلم طرح و حل کرده اند. قصه قلم مثل قصه قفل سازی است که شاعر در وصف آن سرود:
قفل گر گَه قفل سازد گَه كليد قبض بسط آرد مشو تو نااميد
به هر روی این مسایل باید از سوی اهل قلم مطرح شود؛ البته در فضای کنونی که با مسایل حاد اقتصادی مواجهیم شاید این قشر بیش از هر زمان دیگری باید وارد میدان شوند و آثار مرتبط را ارایه کنند. اکنون در دانشگاه های ما یکی از گرایش های جدید که اتفاقا سرفصل روزآمدی هم دارد «مسایل اقتصاد ایران» نام گرفته که خیلی خوب به مسایل ورود پیدا کرده است.
این مثال را از آن جهت عنوان کردم که بگویم این مساله بسیار مهم است که اهل قلم بتوانند به سطح حل مسایل جامعه ورود کنند، اکنون مبتلابه جامعه ایران مسایل اقتصادی است و قاعدتا ورود به این عرصه از سوی نویسندگان می تواند راهگشا باشد.
آیا قلم رسالت بنیادی تری نیز دارد؟
شخصا مانند بسیاری از اساتیدم معتقد به اصالت فرهنگ هستم و به نظرم اگر از لایه های ابتدایی مسایل سیاسی، اقتصادی و اجتماعی عبور کرده و به لایه های عمیق تر برویم همواره با یک مساله فرهنگی مواجه می شویم. برای مثال نوع مواجهه ای که با منابع انرژی کشور از جمله آب، برق، نفت داریم، محل بحث است. برخی اقتصادانان و نظریه پردازان توسعه آن قدر افراط کردند که اتکا به نفت را عامل همه عقب ماندگی های تاریخی کشور می دانند در حالی که اگر به ریشه و بُن این ماجرا برویم، فرهنگ استفاده از منابع انرژی را جا نینداخته ایم، فرهنگی که در صورت حضور جدی صاحبان قلم در جامعه تبیین می شود، یک کتاب یا مقاله روشنگر که بتواند به سیاست های مناسب این حوزه ترجمه شود راهگشا خواهد بود. به هر صورت ما چه بخواهیم چه نخواهیم، چه بپذیریم چه نپذیریم، همگی در مواجه با طبیعت، منابع انرژی، آب و هوا و خاک(عناصر اربعه حیاتی) بی رحم هستیم. این نقد را از خودم آغاز می کنم لذا اگر نیک بنگیریم اهل قلم در این شرایط اتفاقاً به ویژه در مورد مسایلی که ایران معاصر از دهه نود با آن درگیر است می توانند به خوبی و موثر وارد میدان شوند.
همچنین، در سایر مسایل از جمله بحث امیدبخشی، کسانی که قرار است به مردم در فضایی که ناامیدی از در و دیوار بر سرشان فرو می ریزد امید دهند باید دست به قلم شوند.
با این اوصاف و مسائلی که عنوان کردید، اشکال از کجاست که نمی توان این حضور پررنگ قلم را در این عرصه ها دید؟
فضا کمتر فراهم بوده است، نباید فراموش کرد که سیاست گذاری های کلان کشور ما فرهنگی است، انقلاب اسلامی نیز از آغاز یک انقلاب فرهنگی بود که اصالت را به فرهنگ می داد. راهبردهای امام راحل و مقام معظم رهبری(مدظله العالی) در حوزه های مختلف از جمله تاکیدات رهبری در مقوله سبک زندگی و بحث های فرهنگی حکایت ازاین مهم دارد که در اسناد بالادستی، فرهنگ حرف اول را می زند ولی متاسفانه تاکنون آن شأن و موقعیت که اهل قلم و اندیشمندان و روشنفکران باید داشته باشند در این فضا به آنها داده نشده است و قصه این دولت و آن دولت نیست بلکه می بینیم که در همه دولت ها بحث قلم و فرهنگ اولویت آخر است.
اهل قلم ما امروز به لحاظ معیشت و منزلت اجتماعی جایگاه مناسبی ندارند، زمان کوتاهی که مدیرسرای اهل قلم بودم تلاش کردم با رایزنی های که با صندوق اعتباری هنر، وزارت ارشاد و برخی دیگر از وزارتخانه ها داشتیم بیمه تکمیلی اهل قلم را دنبال کنیم. همان زمان به وزیر ارشاد وقت هم گفتم که وقتی می گویند اهالی فرهنگ و هنر بیشتر منظورشان هنرمندان است- که البته محترمند و جایگاه خودشان را دارند، و اگر فرصت شد اشاره ای هم به اهل قلم می شود یعنی اولویت نیستند ولی باید بدانیم همان فیلم خوبی که ساخته می شود و مورد توجه قرار می گیرد به دلیل فیلمنامه و قصه و یک قلم خوب است، روح آن قلم که فیلمنامه را نگارش کرده به کار قوت می بخشد. فکر می کنم روز قلم ضمن اینکه از یک طرف باید رسالت های اهل قلم را متناسب با مسایل زمانه به آنها یادآوری کرد از سوی دیگر باید به دولتمردان یادآوری کنیم که اهل قلم به لحاظ معیشتی و منزلتی در چه شرایطی قرار گرفته اند. این قشر باید در صدر قرار بگیرند تا به تدریج آن سرچشمه زلال فرهنگ جاری شود.
از نظر شما قلم متعهد در این شرایط چه رویکردهایی باید داشته باشد؟
قبل از پاسخ به این پرسش اشاره می کنم به آماری که چندی قبل توسط خانه کتاب در مورد تعداد عنوان های کتاب از سال 1358 تا 1395 بررسی شده بود، عدد عجیب و غریبی بود که نشان می داد بعد از انقلاب چه تعداد کتاب و در چه موضوعاتی منتشر شده است.از 1833 عنوان کتاب در سال 1358 به 88624 عنوان در سال 1395 می رسد که حدود 70 درصد در حوزه دین و فرهنگ و علوم انسانی است.از سوی دیگر حدود دو هزار و دویست دانشگاه و موسسه آموزش عالی در کشور داریم که از میان این جمعیت چهار و نیم میلیون دانشجو یعنی چیزی نزدیک به نصف را دانشجویان علوم انسانی تشکیل می دهند، یعنی کسانی که بالاخره یا اهل قلم هستند یا به نوعی با قلم ارتباط دارند، یا تولید محتوا می کنند یا مصرف کننده بوده و یا در قامت توزیع کننده محتوا فعالیت دارند.
اما سوال این است که چه قدر از این حجم عظیم تولیدات فکری و علمی، دانشگاهی و کتاب و نشر و مقاله و پایان نامه، رسانه ها اعم از رسانه های تصویری و خبرگزاری و روزنامه ها در خدمت فهم، توصیف و آسیب شناسی و حل و ارایه راهکار مسایل اجتماعی هستند؟ چون تعهد به جامعه یعنی اگر شما در حوزه فرهنگ، علم، نشر کار می کنید اولا چه قدر جامعه تان را می شناسید و ثانیا چه قدر به فهم مسایل جامعه و آسیب شناسی و نقد آن می توانید کمک کنید، همچنین از آن مهمتر چه قدر راهکار می توانید ارایه دهید چرا که به هر حال همه از امکانات این کشور استفاده می کنیم و باید زکات این علم یک جایی پرداخت شود و حقیقتا کجا بهتر از جامعه؟
آیا توانسته ایم از خروجی های قلمی بهره ای را که باید ببریم؟
برآوردها نشان می دهد که کمتر از این منابع مکتوب و مسایل رسانه ای و حوزه های مختلف علمی و فرهنگی استفاده کرده اند؛ بالاخره تعارف نداریم، این همه دانشجو در حوزه هایی نظیر معماری، محیط زیست، داریم ولی با این آسیب های اجتماعی، بحران آب، طبیعت مواجهیم و به قول معروف آب از آب تکان نمی خورد
علت این امر ایجاد شکاف میان تولیدات اهل قلم و آکادمیسین های ما، با مسایل اجتماعی است. این مساله فقط در عرصه علوم انسانی نیست بلکه این همه دانشجو و فارغ التحصیل مهندسی و پزشکی در جامعه داریم ولی چه قدر از این حضور علمی در خدمت حل مسایل قرار می گیرد؟ ضمن اینکه به ویژه در حوزه کتاب و قلم با دو آسیب مواجهیم که تاثیر آن را بعدها خواهیم دید و البته اکنون نیز تا حدودی تاثیرش را گذاشته است، یکی از این آسیب ها غلبه تفکر ترجمه ای و غلبه آثاری است که در حوزه های مختلف ترجمه می شود و آسیب دوم ترجمه و تالیف بر اساس تفنن های شخصی است بدون آنکه توجه به مسایل و برنامه های راهبردی کشور شود.
یعنی الان نمی دانیم که 10 مساله اصلی کشور ما چیست، اهم و مهم چیست؟ اگر هم می دانیم اجماعی شکل نگرفته است تا اهل قلم در خدمت حل این مسایل وارد میدان شوند.لذا تا این اولویت شناسی و به خدمت گرفتن عرصه کتاب و نشر برای فهم و حل مشکلات جامعه نباشد، فکر می کنم بحران ها لایه های پیچیده تری پیدا می کنند. خدای ناکرده ممکن است به وضعیت انفعال برسیم و حتی دیگر فرصت نباشد تا اندیشمند وارد مسایل شود.
قرائن و شواهد نشان می دهد که تاکنون هم مقداری تعلل کرده ایم. از خودم شروع می کنم و بعد به همکاران و دوستان می گویم که باید از این فردگرایی و مادی گرایی که زیر پوست رفتارهای همه ما خانه کرده است خارج شویم.
بارها گفته ام فرهنگی که در جامعه و کوچه وخیابان اش نام خداوند و آموزه های دینی بلند مطرح شود (که البته شنیدن نام خداوند هر چقدر هم زیاد باشد موجب نورانیت و برکت جامعه و مطلوب است)نباید در پس رفتارها و لایه های زیرین رفتار افراد و عمق سبک زندگی جامعه اش این اندازه خودمحوری و ظاهرزدگی پنهان و آشکار وجود داشته باشد.
جلوه های این خودمحوری در همه شئونات زندگی ما دیده می شود از رفتارهای ما ایرانیان در رانندگی، تا عدم رعایت حق یکدیگر و مشکلات اخلاقی که عمدتا در نوعی ماتریالیسم و مادی گرایی و اصالت ظاهر زندگی نمود دارد. این گونه نه به فکر گذشتگان خود هستیم که تمدن و تاریخی برای ما بر جای گذاشتند و نه به فکر نسل فعلی و نه به فکر نسل آینده. باید با اندیشه این وضعیت را مدیریت و به اهل قلم فرصت و فضایی برای عرض اندام در راستای حل مسایل جامعه بدهیم.
نظر شما