تعریف غیرواقعی از کار در سرشماری 90، آمار غلطی ارائه می دهد

ارائه تعریف غیر واقعی از مفهوم کار در سرشماری 90، آمار غلطی به ثبت خواهد رساند.

خبرگزاری شبستان//

 

بزرگترین عملیات اجرایی کشور که نتایج آن مبنای کلیه برنامه ریزی ها و سیاست گذاری های کلان کشور قرار می گیرد یعنی " سرشماری عمومی نفوس و مسکن" ( 2 آبان) سال جاری آغاز می شود.


نتایج این آمارگیری توسط مرکز آمار ایران در قالب کتابی با عنوان راهنمای سرشماری عمومی نفوس و مسکن سال 1390 چاپ و در اختیار همه عوامل دست اندرکار این عملیات در سطوح مختلف قرار می گیرد که در واقع منشور اجرایی و مبنای عمل سرشماری است.

 

بخشی از این کتاب به تعریف مفهوم بسیار مهم و اساسی " کار" و همچنین ارائه مصادیق و نمونه هایی از آن اختصاص دارد. نوشتار حاضر به نقد جدی این بخش یعنی تعریف کار و مصادیق آن می پردازد و عمق و شدت انحراف این دیدگاه و آمار حاصل از آن را با واقعیات جامعه روشن می سازد.

 

طبق تعریف کتاب راهنمای مامور سرشماری عمومی نفوس و مسکن 1390 " کار" آن دسته از فعالیت های اقتصادی است که به منظور کسب درآمد ( نقدی یا غیر نقدی) انجام شود و هدف آن تولید کالا یا ارائه خدمت باشد، چنانچه کسی در هفته حتی یک ساعت یه یکی از فعالیت های مذکور بپردازد، شاغل و دارای کار به حساب می آید.


1-در کتاب راهنمای مامور سرشماری عمومی نفوس و مسکن 1390 کارآموری بدون دریافت مزد از جمله فعالیت هایی است که می توان آن را کار دانست پس چنانچه کسی در هفته حتی یک ساعت به کارآموزی بدون دریافت مزد اشتغال داشت، شاغل و دارای شغل محسوب می شود!! حال باید پرسید حتی بر مبنای تعریفی که خود شما ارائه کرده اید، کارآموزی چگونه فعالیت اقتصادی با هدف کسب درآمد حساب می شود که در کتاب از مصادیق کار شمرده شده است؟!


2-دوختن لباس برای خود یا تعمیر اساسی منزل و ... مثال های دیگر کتبا برای کار هستند. این فعالیت ها از آن جهت کار شمرده شده اند که با انجام آنها نیازی از نیازهای خود را برطرف کرده ایم یا خدمتی به خودمان کرده ایم یا کالایی برای خودمان تولید کرده ایم که اگر خودمان انجام نمی دادیم باید به دیگران مزد پرداخت می کردیم تا آن نیاز ما را برطرف کنند.

 

اما اگر چنین باشد تقریبا همه اموری که در زندگی خود به انجام می رسانیم کار است چون در آنها هم برای خود یا کالایی تولید کرده ایم یا خدمتی به خود رسانده ایم که اگر خودمان عهده دار انجامش نمی شدیم باید هزینه اش را می پرداختیم تا دیگری، آن را به ما برساند.


مثلا اگر من می دوم تا به مقصد برسم و در عین حال کمی ورزش هم کرده باشم، کار کرده ام چون هم می توانستم به جایش کرایه تاکسی بپردازم و برسم و هم با کمک به سلامتی ام از هزینه های درمانی احتمالی آینده جلوگیری کرده ام.


یا مثلا من اگر دست هایم را می شویم تا غذا بخورم، کار کرده ام چون خدمتی به خودم کرده ام و نیازی از خودم برطرف کرده ام...
پس اگر فردی در هفته لااقل یک ساعت به هرکدام از این امور مشغول باشد که تقریبا همه هستند- شاغل حساب می شود!!


می بینیم که این نوع ارائه تعریف از مفهوم " کار" تا چه اندازه غیرواقعی و غلط است و مبنا قرار دادن چنین تعریفی برای مثلا ارائه آمار درست اشتغال یا بیکاری در جامعه و استفاده در برنامه ریزی های کلان کشور، بسیار انحرافی است. و اگر مثلا در کشورهای دیگر هم همین مبنای اخذ و استفاده از آمار کار است، آنها هم به خطا می روند. مضاف بر این که ممکن است شرایط زندگی اجتماعی در آنها با ما فرق هایی داشته باشد که این فرقها لااقل از تاثیر سوء اخذ و ارائه آمار این چنینی بکاهد و مقایسه آنها با ما اصولا امری کاملا صحیح نباشد.


پایان پیام/

کد خبر 73376

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha