دست نوشته های «دایی حسن» مقدس است/ شهید عزیزیان دکترای بندگی داشت

علیزاده با بیان اینکه شهید حسن عزیزیان را در یک جمله خالص و بی ریا دیدم، گفت: این شهید بزرگوار خیانت آل سعود را پیش بینی می کرد.

«زهرا علیزاده» از چاپ کتاب جدید خود با عنوان «دایی حسن» به خبرنگار شبستان خبر داد و گفت: کتاب «دایی حسن» به سفارش ستاد کنگره بزرگداشت سه هزار سردار شهید استان سمنان مشتمل بر 344 صفحه و هفت فصل از سوی مرکز حفظ آثار و نشر ارزش‌ های دفاع مقدس انتشارات قائمیه به چاپ رسیده است. مقدمه و زندگینامه، شور عاشقی شامل خاطرات همسر شهید، خاطرات خانواده و بستگان، درآمدی بر عملیات مرصاد و همراهی حبیب، سیری در خاطرات دیگر همرزمان، نیروی آزاد گردان، ضمائم، وصیت نامه، دست نوشته و عکس عناوین فصول کتاب «دایی حسن» هستند.

 

این نویسنده ادامه داد: کنگره بزرگداشت سه هزار سردار شهید استان سمنان برنامه کاری اش این طور است که با کمک نویسندگان کتابی درباره فرماندهان شاخص نوشته و منتشر شود. یکی از این فرماندهان و سرداران،سردار حسن عزیزیان است. ایشان را قبلا نمی شناختم و اسمشان را اولین بار در کنگره شنیدم و به سفارش کنگره شروع کردم به نوشتن کتاب در مورد ایشان. بیش از 60 مصاحبه گرفتم. برخی از آنها 4 ساعته و برخی حدود یک ساعت بود. بعضی از این مصاحبه ها با همرزمان و تعدادی با خانواده آنها بود. برخی از همرزمان شهید دست نوشته شهید را برایم فرستادند حتی همرزمی از تهران به دامغان آمد تا با او مصاحبه کنم.

 

شهید عزیزان گمنام اما نام آور است

وی با بیان اینکه شهید حسن عزیزیان را در یک جمله خالص و بی ریا دیدم، عنوان کرد: شهید حسن عزیزان دنبال گمنامی بود. برخلاف یک سری از افراد که در زمان فعلی ما کاری نکردند اما طبلی را به صدا درمی آورند، ایشان فقط به رضای خدا می اندیشید. شهید عزیزیان گمنام اما نام آور است.  شهید عزیزیان تا پنجم ابتدایی درس خواند اما بسیاری از دکترای رشته های امروزی باید در مقابل این شهید زانوی ادب بزنند چرا که دکترای بندگی داشت. به زعم من نویسنده، شهید عزیزیان شهیدی است که بسیاری از اوراق زندگی اش در منطقه در جبهه علیه باطل سپری شد. ایشان حدود هزار روز در جبهه حضور داشتند در عین اینکه سه بچه داشتند.

 

 

این نویسنده اظهار داشت: ارتباط شهید عزیزیان با همسرش مانند دو مرغ عشق بود. آنها همدیگر را دوست داشتند. هر نگاه شهید برای همسرش همچون یلدایی در کویر بوده است. شهید ارتباط معنوی با حضرت حق داشت، دست نوشته های ایشان بسیار مقدس، ادبی ، لطبف و قابل توجه است.

 

پیش بینی های شهید عزیزیان درباره آل سعود

وی با اشاره به پیش بین های شهید حسن عزیزیان درباره آل سعود، بیان کرد: در دست نوشته های این شهید بزرگوار می بینیم که چقدر راجع به آل سعود و جنایت آنها نوشته است. ایشان در سال 67 در عملیات مرصاد به شهادت می رسند، آن زمان پیش بینی هایی در مورد آل سعود و خیانت آل سعود کرده بودند. در پیش بینی ایشان از جنایات آل سعود می خوانیم« مردم شریف ایران توجه کنید امروز روز مبارزه و جنگیدن با تمام شیاطین است که حقوق حقه همه پابرهنگان جهان را هدف عیش و نوش و تهیه سلاح هایی می نمایند که برای همیشه حاکم دنیای گرسنگان باشند. جنگ امروز ما جنگ با عراق و اسراییل نیست. جنگ ما جنگ با عربستان و شیوخ خلیج فارس نیست. جنگ ما جنگ با مصر، اردن و مراکش نیست. جنگ ما جنگ با ابرقدرت های شرق و غرب نیست. جنگ ما جنگ مکتب ماست علیه تمام ظلم و جور. جنگ ما جنگ اسلام است علیه تمام نابرابری های دنیای سرمایه داری و کمونیستی. جنگ ما جنگ پابرهنگی علیه خوشگذرانی های مرفهین و حاکمان جور کشورهای اسلامی است. این جنگ سلاح نمی شناسد. این جنگ، جنگ مرز و بوم نیست. این جنگ خانه و کاشانه نیست و شکست، تلخی، کمبود، فقر و گرسنگی نمی شناسد. این جنگ، جنگ اعتقاد است، جنگ ارزش های اعتقادی، انقلابی علیه دنیای کثیف زر و زور و خوشگذرانی. جنگ ما جنگ قداست، عزت، شرف، استقامت علیه نامردی هاست. رزمندگان ما در دنیای پاک اعتقاد، جان ایمان تنفس می کنند و مسلمانان جهان هم می دانند جنگ بین استکبار و اسلام است و جهان خواران را آرام نخواهند گذاشت و ضربه های خود را بر همه کاخ نشینان وارد می کنند.

 

نوشته های شهید عزیزان ادبی و مقدس است

این نویسنده با بیان اینکه کلمات و قلم ما قاصر از این است که حق مطلب را در قبال شهدا ادا شود، افزود: فیلم تشییع جنازه شهید را نگاه کردم. خیلی جستجو کردم که سخنرانی شهید را در جمع همرزمان و دوستانش از طریق بخش فرهنگی سپاه پیدا کنم. شهید عزیزیان یک سخنرانی پیش نیروهایش کرده بود و من توانستم به زحمت آن را پیدا کنم و در کتاب آوردم. نامه هایی که شهید نوشته بود را در کتاب آوردم. نامه های ایشان بسیار زیبا و ادبی است. در قسمتی از نامه ای که به همسرشان نوشته اند، آمده است «خدایا آتش عشقت را در خرمن وجودم بیفکن. تخم دوست داشتن را در گردان دلم بکار و برگ های به زردی گراییده وجودم را بدوان». این قلم و چینش کلمات بسیار زیباست. اگر با عینک امروز ببینیم، تعجب می کنیم کسی که تا پنجم ابتدایی خوانده است چنین نوشته های ادبی و زیبایی نوشته است.

 

 

وی بیان کرد: در بخشی از صحبت های شهید با همرزمانش آمده است« برادرها فرصت کم است. سعی کنید همراهی کنید دیگر برنامه ای نداریم. آنچه را که به شما محول می کنم سعی کنید خوب انجام دهید والا اگر خوب انجام ندهید بعدا پشیمان می شوید، پس برادرها دیگر سفارش نمی کنم قدر همدیگر را بدانید.  یک دعای عقد اخوت در عملیات بدر خواندند. کسانی که آنجا بودند می دانند که بچه ها حدود دو ساعت گریه کردند. ببینید قلبی که گریه می کند چیست. قلبی که سنگ است چیست. اشکی که از چشم می آید، قلبت ساخته می شود. بدانید اگر چشمتان اشک ندارید از خدا بخواهید واقعا به چشمتان اشک دهد. با اشکی که از چشمانتان جاری می شود، پنجره های قلبتان روشن تر می شود. پس برادرها سعی کنند این را عمل کنند».

 

توصیه های دایی حسن برای بهترین زندگی

این نویسنده اظهار داشت: شخصی با نام عباسعلی خراسانی بعد از قبول قطعنامه 598 به این فکر می کند که جنگ تمام شده و احتمال دارد سپاه نیروهایش را تعدیل کند.خراسانی می گوید« دایی حسن به من گفت حالا که جنگ تمام شده اگر به دامغان برگردی، می خواهی چکار کنی؟ گفتم: باید فکری برای کسب و کار و ازدواج کنم. دایی حسن را خیلی قبول داشتم. حرف هایش به دل می نشست. وقت را غنیمت شمردم و از ایشان پرسیدم: دایی حسن می خواهم زن بگیرم چه کنم؟ گفت: نمازت را اول وقت بخوان تا زن خوب نصیبت شود. گفتم: می خواهم درآمد خوب داشته باشم. دایی حسن گفت: نمازت را اول وقت بخوان تا شغل مناسب پیدا کنی. گفتم: می خواهم بچه های خوب و صالح داشته باشم چکار کنم؟ دایی حسن همان جواب ها را تکرار کرد. یادم هست سوال های زیادی از ایشان پرسیدم در مورد زندگی خوب و ایشان گفت: نمازت را اول وقت بخوان.

 

علیزاده بیان کرد: من درس طلبگی خواندم. شیخ نخودکی اصفهانی مزارش در حرم امام رضا (ع) است. پیرمرد تهرانی تعریف می کرد« در جوانی به مشهد رفتم. دوست داشتم شیخ نخودکی اصفهانی را ببینم و دستورالعملی برای زندگی ام بگیرم. در باغچه ای که داشت، نشسته بود. گفتم: شیخ سه خواسته دارم. آمدم دستوری بدهید تا به آنها برسم. اول می خواهم در زندگی کسب و کار آبرومند داشته باشم و از راه حلال ارتزاق کنم. فرمود: نماز اول وقت بخوان. گفتم: می خواهم زنی عفیف و صالح داشته باشم که مادر شایسته ای برای فرزندانم باشد چه کنم؟شیخ فرمود: نمازت را اول وقت بخوان. گفتم: حاجت دیگرم این است که در جوانی به حج مشرف شوم. فرمود: نمازت را اول وقت بخوان. از شیخ خداحافظی کردم و دستورالعمل شیخ را انجام دادم. طولی نکشید که در سال اول به شغل آبرومند و خوبی دست یافتم. در سال دوم وسایل ازدواجم با دختری مومنه و عفیفه فراهم شد و در سال سوم به حج مشرف شدم. برایم جالب بود که دایی حسن نیز چنین سفارش هایی را به یکی از رزمندگان کرده است.

 

لازم به ذکر است،حسن عزیزیان در 1334در روستای محمدآباد دامغان به دنیا آمد. عزیزیان در عملیات های بیت‌‌المقدس، رمضان، خیبر، والفجر۸، کربلای۴ و ۵، نصر ۸ و مرصاد حضور داشت و در سال 1367 در عملیات مرصاد به شهادت نائل شد. پیکر پاک این شهید بزرگوار در گلزار شهدای فردوس رضای دامغان به خاک سپرده شد.

 

گفتنی است، کتاب «دایی حسن» زندگی شهید حسن عزیزیان مشتمل بر 344 صفحه در شمارگان 1500 نسخه با قیمت 20 هزار تومان از سوی انتشارات قائمیه چاپ و روانه بازار شده است.

 

کد خبر 736318

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha