مبانی جامعه‌شناختی اقتصاد اسلامی در نگاه علامه طباطبایی(ره)

می‌بایست پاسخ آیات وحیانی را پیرامون اثر بخشی فرد و جامعه، بررسی کرد. این موضوع است که می‌تواند موضع قرآن کریم را در برابر پارادایم فلسفه غرب مشخص نموده و نیز در بحث «اقتصاد و جامعه» دستاوردهای مستقیمی را به ارمغان آورد.

خبرگزاری شبستان، گروه اندیشه: همزمان با سی‌و هفتمین سالگرد ارتحال مفسر کبیر قرآن کریم، حضرت آیت‌الله علامه محمد حسین طباطبایی(ره) پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی با مشارکت نهادهای علمی و فرهنگی کشور اقدام به برگزاری مجموعه همایش‌هایی با محوریت معظم‌له کرده است، 21 آبان ماه، همایش «یادمان علامه طباطبایی؛ علوم انسانی اسلامی» در تالار کتابخانه مرکزی دانشگاه علامه طباطبایی(ره) تهران برگزار شد، در این بخش چکیده سخنان حجت‌الاسلام دکتر علی‌اصغر هادوی‌نیا، عضو هیأت علمی گروه اقتصاد اسلامی پژوهشکده نظام‌های اسلامی پژوهشگاه، از سخنرانان این همایش، با موضوع «مبانی جامعه‌شناختی اقتصاد اسلامی با تکیه بر آثار علامه طباطبایی(ره)» از منظرتان خواهد گذشت:

 

مبانی جامعه‌شناختی قرآن کریم در رابطه با اقتصاد اسلامی چیست؟ این پرسش، اصلی‌ترین سؤالی است که در این مقاله پی‌گیری می‌شود.

مطالعه مزبور با تکیه بر آثار علامه بزرگوار سید محمد حسین طباطبایی بویژه تفسیر گران سنگ المیزان صورت گرفته است.

در این مقاله تلاش می‌شود به برخی از مبانی فلسفی (هستی‌شناختی) پیرامون جامعه پرداخته شود که مربوط به اقتصاد است. عناوین اصلی که در این قسمت با بررسی و تبیین آنها و نیز آیات مرتبط با آنها، مبانی جامعه‌شناختی اقتصاد از منظر قرآن کریم، سامان یافته است، عبارتند از: «اصالت فرد و جامعه»، «جامعه جهانی»، «منشأ اجتماعی بودن انسان».

 

اصالت فرد و جامعه

در واقع پرسش اصلی این است آیا ما باید شرایط و رویدادهای عظیم و فراگیر اجتماعی را صرفا به عنوان مجموعه‌های پیکره‌های کلی افعال، نگرش‌ها، روابط و مقتضیات زنان و مردانی که درآنها شرکت داشتند، لذت یا رنج می‌بردند، فرض کنیم یا نه. فردگرایان روش‌شناختی به این پرسش پاسخ مثبت می‌دهند. کل‌گرایان (جمع‌گرایان) روش‌شناختی مدعی هستند پدیده‌های اجتماعی را می‌توان در سطح تحلیل مستقل و گستره خاص خود مطالعه نمود. آنان می‌گویند کلیت‌های تاریخی و نه اجزاء و عناصر انسانی آنها، افراد واقعی تاریخی هستند.

در این بحث «اصالت» به معنای «منشأ اثر بودن» ‌می‌باشد. می‌توان دستاورد این بحث را این‌گونه مطرح نمود:در پارادایم فلسفه غرب، عنوان بحث «اصالت فرد یا جمع ؟» و در پارادایم فلسفه اسلامی «اصالت فرد و جمع؟» می‌باشد.بدین ترتیب اگر در بحث قرآنی که در آینده مطرح می‌شود، منشأیت اثر هم برای فرد و هم برای جمع به اثبات برسد، اولا نشان داده شده است که در یک روش مقایسه‌ تطبیقی، ‌پارادیم مبانی نظری نظام اقتصاد سرمایه‌داری مورد تأیید قرآن کریم نیست،و ثانیا نقطه اشتراک دیدگاه‌های اسلامی با توجه به آیات قرآنی قابل تأیید است.

در واقع می‌بایست پاسخ آیات وحیانی را پیرامون اثر بخشی فرد و جامعه، بررسی کرد. این موضوع است که می‌تواند موضع قرآن کریم را در برابر پارادایم فلسفه غرب مشخص نموده و نیز در بحث «اقتصاد و جامعه» دستاوردهای مستقیمی را به ارمغان آورد.

اما برای اثبات اثربخشی جامعه ابتدا آیاتی مطرح می‌شود که از ظاهر آنها این نکته برداشت می‌شود که جامعه دارای حقیقت واحدی است. سپس این مسیر طی می‌شود که بر فرض از اموری حقیقی عینی نباشد، ‌اما مؤثر ویا متأثر بوده، به همین خاطر می‌تواند از اصالت برخوردار باشد.

 

آیاتی نیز که برای «امت» ها (جوامع) نامه عمل مشترک، فهم‏ و شعور عمل، طاعت و عصیان را مطرح می‌‌کنند، می‌توانند بر برخورداری جامعه از یک حقیقت واحد دلالت داشته باشند. تفسیر المیزان در یک جمع‌بندی مناسب، نظریه مزبور را این‌‌گونه تقویت می‌نماید:

«از همین جا است که مى‏بینم قرآن همان عنایتى را که به داستان اشخاص دارد، به داستان و تاریخ امتها نیز دارد بلکه اعتنایش به تواریخ امتها بیشتر است،

تأثیرگذاری محیط اجتماعی بر شخصیت فرد در مسیرهای مختلفی می‌تواند صورت پذیرد. یکی از این مسیرها «تقلید» می‌باشد.

اما تأثیر فرد بر جامعه می‌تواند به صورت‌ تأثیر در زمینه‌های اعتباریات صرف (مانند عرف، ادبیات و…)، فنون وصنایع، علوم و معارف حقیقی (مانند علوم تجربی و طبیعی)، اعتباریات واجد منشأ حقیقی (مانند ارزش‌های دینی، اخلاقی و حقوقی) و قدرت‌های اجتماعی باشد. یکی از موارد قدرت‌های مزبور، قدرت اقتصادی است. قرآن کریم در باره این‌گونه تأثیر فرد بر جامعه می‌فرماید:

«وَ لا تُؤْتُوا السفَهَاءَ أَمْوَلَکُمُ الَّتى جَعَلَ اللَّهُ لَکمْ قِیَماً»

«اموال خود را، که خداوند وسیله قوام زندگى شما قرار داده، به دست سفیهان نسپارید و از آن، به آنها روزى دهید!…»

علامه طباطبائی در توضیح «ترکیب حقیقی جامعه به مثابه کل را از افراد جزئی» بدین گونه شرح می دهد: «دستگاه آفرینش یک سلسله اجزای ابتدایی که دارای آثار و خواص مخصوص است، می آفریند، بعد آن ها را ترکیب می کند و آن ها را با ویژگی های شان به هم می آمیزد و فواید جدیدی علاوه بر فوایدی که هر کدام از اجزاء داشتند، پدید می آورد.»

 

جامعه جهانی

قوانین اقتصادی از ویژگی جهان‌شمولی (کلی بودن) برخوردارند، در صورتی که این قوانین مربوط به گستره جوامع انسانی باشد، برخورداری از این ویژگی به این پیش‌فرض نیازمند است که «جامعه جهانی» وجود دارد. آیا قرآن کریم به داشتن ماهیت واحد برای تمامی جوامع بشری معتقد است؟

یکی از راه‌های پاسخ به این سؤال استفاده از «اصل فطرت» است. در واقع با توجه به اصالت فطرت می‌توان گفت انسان، نوع واحد بوده و به همین خاطر جامعه‌ها و تمدن‌ها و فرهنگ‌ها و بالاخره روح‌‌های جمعی حاکم بر جامعه‌ها با تمامی اختلاف شکل‌ها و رنگ‌ها، نوعیت انسانی دارند. بنابر این، جوامع انسانی به نوعی دارای وحدت ماهوی می‌باشند.

مسیر دیگری تعالیم اسلامی برای دین، نوعیت واحدی قائل شده و اختلاف شرایع را از نوع اختلافات فرعی می‌داند:

مخاطب تمامی ادیان در ابتدا‌، تمامی مردم بوده و انقسام آنها به دو گروه مؤمن و کافر پس از اقبال و ادبار آنها نسبت به پذیرش ادیان صورت می‌گیرد. بدین ترتیب روشن می‌گردد امر به اقامه دین و تفرقه نکردن در آن، در جمله «أن أقیموا الدین و لا تتفرقوا فیه» به اطلاقش، شامل همه مردم در همه زمانها است

 

منشأ اجتماعی بودن انسان

پیرامون این مسئله سه دیدگاه کلی مطرح شده است. برخی طبیعت انسان را منشأ اصلی برای شرکت در اجتماع می‌دانند؛ تعدادی دیگر، این منشأ را اضطرار می‌دانند؛عده‌ای نیز معتقدند انسان به حکم عقل فطری و قدرت‏ حسابگری خود به این نتیجه رسیده که با مشارکت و همکاری و زندگی اجتماعی‏، بهتر از مواهب خلقت بهره می‏گیرد، از این رو این «شرکت در اجتماع را انتخاب» کرده است.

 

‌باید دید کدامیک از امور فطری انسان، او را به قسم اول از اختلافات سوق داده، ‌و رابطه آن با آنچه که او را به وحدت و شرکت در اجتماع فراخوانده است، ‌چیست؟ می‌توان از آن با عنوان «تفاوت‌‌های متفاضل و نیازهای متقابل» یاد کرد.این اصل مهمترین عامل مشترک انسان‌ها می‌باشد که باعث شرکت آنها در اجتماع می‌شود، ‌از سوی دیگر این اصل زمینه تحقق اختلافات اولیه را در جامعه انسانی نیز فراهم می‌آورد.این اصل، شامل سه عنصر اصلی «‌تفاوت‌های تکوینی اولیه»، «قابلیت فزایندگی» و «نیازهای متقابل» است.

در نظر مرحوم علامه، نخستین عامل تشکیل جامعه غریزه جنسی در نهاد انسان است که او را وادار به تشکیل کوچک ترین واحد اجتماع یعنی «خانواده» می نماید، اما مهمترین و اصلی ترین عامل اجتماعی انسان را اصل «استخدام» می داند.

 

 

 

 

 

   

 

 

 

 

 

 

   

   

   

   

   

 

 

   

 

 

 

 

کد خبر 739739

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha