خبرگزاری شبستان، گروه اندیشه: نهمین پیش نشست همایش ملی نقش انقلاب اسلامی در تأسیس و توسعه علوم انسانی با موضوع «مروری بر فلسفه مدیریت اسلامی بعد از انقلاب» توسط گروه مدیریت اسلامی با همکاری گروه سیاست پژوهشکده نظامهای اسلامی پژوهشگاه با ارائه حجتالاسلام «علی آقاپیروز» برگزار شد.
مدیر گروه مدیریت اسلامی پژوهشگاه به عنوان سخنران این نشست گفت: انقلاب اسلامی در ایران زمینهساز طرح مباحثی شد که تا پیش از آن، نیازی به طرح آنها احساس نمیشد یکی از این مباحث، مدیریت اسلامی است از آنجا که پیش از انقلاب کار قابل توجهی صورت نگرفته بود ضرورت پرداختن به آن دوچندان شد؛ هر چند موانعی از قبیل 8 سال دفاع مقدس آن را قدری به تاخیر انداخت. تذکر این نکته لازم است که ماهیت تولید علم زمانبر است و نمی توان در مدت کوتاهی پس از انقلاب، تدوین دانش مدیریت اسلامی و کمال آن را انتظار داشت.
وی اضافه کرد: بررسیها نشان میدهد که طـی سال های آخر دهه 1340 تا اوایل دهه 1370 یعنی تا حدود ربع قرن، آثار شناساییشده در حدود 160 عنوان اسـت. از ایـن مجموعه به تفکیک، 65 کتاب، 21 مقاله، 13 پایـاننامه و 53 جـزوه کـمکدرسی و آمـوزشی را دربـر میگیرد که از این مـیان، فـقط چهار عنوان پیش از انقلاب نگاشته شده است. آمار نشان میدهد که تا سال 72 بهطور مـتوسط هـر سال هـشت عنوان دربارۀ مدیریت اسلامی چاپ و منتشر شده اسـت.
آقاپیروز بیان کرد: این تحقیق که در آثار مکتوب تا پایان سال 1372 در سطح دانشگاهها و بـرخی از کتابخانههای مختلف شهر تهران انجام شد با عنوان «نقد و بررسی آثـار مـکتوب مدیریت اسلامی» به پیشنهاد دانشگاه امام حسین علیه السلام در «طرح مطالعات تطبیقی مدیریت» به تصویب رسید و اجرا شد. این آثار بهطور متوسط نزدیک به 10400 صفحه کتاب، 2340 صفحه پایاننامه، 795 صفحه جزوه و 775 صفحه مـقاله است که در کل 14310 صفحه را تشکیل میدهد.
مدیر گروه مدیریت اسلامی پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی در ادامه ابراز کرد: ایـن بـررسی نشان میدهد که بیشترین مـطالعات در حـوزه اصول و کـلیات مـدیریت با 48 عـنوان و کمترین عنوان مباحث تخصصی چون بـرنامهریزی بـا یک عنوان اختصاص یافته است.
وی اضافه کرد: در تحقیق دیگری «حسن اشرفیریزی» و همکاران به جمع آوری اطلاعات کتاب شناختی متون منتشرشده به زبان فارسی در طول سال های 1358 تا 1388، اقدام کردهاند. در این تحقیق که به اعتراف نویسندگان، کامل هم نیست از سال 58 تا سال 88 مجموعا 199 اثر مربوط به کتب تدوین شده در حوزه مدیریت اسلامی است. 20 مقاله و حدود 50 مقاله نیز در این مدت نگاشته شده است. این تحقیق در دانشگاه علوم پزشکی اصفهان در سال 1391 انجام شده است.
آقاپیروز بیان کرد: از سال 88 تا سال 97 تحقیق دیگری به دست ما نرسیده است اما به نظر می رسد آمار تحقیقات در این حوزه خیلی بیشتر از آن چیزی است در دو تحقیق قبلی گزارش داده شده بود.
مدیر گروه مدیریت اسلامی پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی در ادامه به رویکردها در تعریف مدیریت اسلامی پرداخت و گفت: امیر اعظمی در مقالهای با عنوان «جستاری در تعریفها و برداشتهای صاحبنظران از مفهوم مدیریت اسلامی» 22 تعریف ارائه میدهد سپس آنها را در پنج دسته زیر جای میدهد:
1. از نگاه الهی و توحیدی؛
2. نگاه رشد و تربیت بشری؛
3. نگاه مکتبی و ارزشی؛
4. نگاه فنی به مدیریت اسلامی؛
5. نگاه چندگانه یا ترکیبی.
آقاپیروز با اشاره به دیدگاه کارگروه تحول بنیادین مدیریت اسلامی به این مطلب بیان کرد: مدیریت اسلامی در سه سطح مدیریت خداوند متعال و کارگزاران الهی، مدیریت معصومان و مدیریت غیرمعصومان، جریان دارد که در سطح غیرمعصومان به اجمال چنین تعریف میشود. تدبیر ولایی امور مجموعههای منسجم سلسله مراتبی برای رسیدن به اهداف، مبتنی بر ارزشهای اسلامی است.
وی بیان کرد: در این تعریف مدیریت از جنس ولایت بوده و تمام مدیریتها ولایی هستند و چنان دامنه مدیریت وسعت دارد که نفس، خانواده، سازمان، حاکمیت و بینالملل را شامل میشود. تدبیر در ادبیات اسلامی ناظر به تدوین (هدفگذاری و برنامهریزی) اجرا (سازماندهی، بسیج منابع و امکانات، هدایت و رهبری) و نظارت و کنترل میباشد. همه مدیریتها از جنس ولایت هستند، البته ادعا شده که ولایت شرعی منظور نیست بلکه عرفی منظور است.
آقاپیروز اضافه کرد: این کارگروه ذیل شورای تحول و ارتقای علوم انسانی و با عنوان کارگروه بنیادین مدیریت در پژوهشکده مدیریت اسلامی مستقر در دانشگاه قم فعالیت میکند. شورای تحول و ارتقاء نیز ذیل شورای عالی انقلاب فرهنگی است. تدبیر: ژرفنگری و عاقبتنگری ناظر به تدوین (هدفگذاری و برنامهریزی)، اجراء (سازماندهی، بسیج منابع و امکانات، هدایت و رهبری)، نظارت و کنترل.
وی بیان کرد: ولایی: در جهت الهی ناظر به رابطه سرپرستی توأم با دوستی، عشق و محبت است؛ مجموعههای منسجم سلسله مراتبی: در سطح مدیریت غیرمعصومان، ناظر به نفس، خانواده، جامعه (سازمانها و نهادهای اجتماعی) و نظام حاکم بر جامعه است. از منظر «نجما» مکتب مدیریتی اسلام بر این مبنا استوار است که «خانواده» محور تمامی سازمانهای اجتماعی است و سازمانها و نهادهای حاکم اجتماعی نیز ابزارهایی در خدمت رشد و تعالی خانواده است و خانواده هم بستری برای شکوفایی و قرب الهی انسان است.
وی در تشریح مدیریت اسلامی بیان کرد: یک دیدگاه معتقد است که تعیین موضوع یکی از ارکان مهم و قوام بخش مدیریت اسلامی است. دیدگاه دیگر اصولاً ارائه موضوعی جامع برای مدیریت اسلامی را غیرممکن می داند. از این منظر با توجه به گستردگی و تنوع مطالب متون مدیریت اسلامی، هر گونه تلاش به منظور ارائه موضوع مشخص برای مدیریت اسلامی بی فایده است؛ چراکه اصولا اصرار بر تعریف موضوع برای هر علم، محل تردید است.
حجتالاسلام آقاپیروز تاکید کرد: برخی موضوع مدیریت را سازمان میدانند. بر این فرض، مدیریت در سطح خانواده و سطح حاکمیت، مطرح نمیشود زیرا تنها به سازمانها و خرده سیستمهای موجود اداری، واژه سازمان اطلاق میگردد.
وی ادامه داد: برخی نیز موضوع مدیریت را کنش سازمانی میدانند. در مدیریت اسلامی دو نگاه وجود دارد که در محافل علمی مطرح میشود و فعلاً مستندی نمیتوان برای آن یافت: 1. اساساً موضوع مدیریت اسلامی، سازمان مصطلح نیست و مدیریت اسلامی همه سطوح را از قبیل: خویشتن، خانواده، گروه، سازمان، حاکمیت و عالم خلقت را شامل میشود. 2. حتی اگر سازمان را موضوع مدیریت اسلامی تلقی کنیم آنچنان در مفهوم سازمان توسعه میدهیم که خانواده و حتی شامل فرد نیز بشود و چنان فراگیر شود که سطح حاکمیت و خلقت را نیز در برگیرد. در تعریف کارگروه، موضوع مدیریت «مجموعههای منسجم سلسله مراتبی» است.
حجتالاسلام آقاپیروز در ادامه نشست در بیان ضرورت و ثبوت مدیریت اسلامی گفت: برخی تصور میکنند که مدیریت علم است و مقوله علم، اسلامی و غیراسلامی ندارد؛ یعنی پسوند اسلامی برای علم مدیریت، نامفهوم و ناصواب است. پاسخ نقضی: اگر مدیریت، علم است و علم، پسوند برنمیدارد چرا در محاورات مدیریتی به مقولههایی همچون مدیریت آمریکایی، ژاپنی و کرهای پرداخته و بهکارگیری پسوندهای مزبور مُجاز شمرده میشود؟
وی ادامه داد: پاسخ حلی (ضرورت فرهنگی): مدیریت از جمله علوم انسانی است که فرهنگ در تکون آن نقش جدی دارد مدیریت موجود در بستر فرهنگی غرب متولد شده و رشد یافته است و تئوریهای موجود مدیریت به دلیل آمیختگی با فرهنگ غربی بهطور کامل در کشور ما کاربُرد ندارد و به هیچوجه انتقال آنها به صورت کلی و مطلق به کشور و بهکارگیری آن بیهیچ پیرایش و پالایشی توسط مدیران، توصیه نمیشود. بسیاری معتقدند، تعداد قابل توجهی از تئوریهای مدیریت در کشور ما زمینه اجرا نداشته، مدیران نمیتوانند آنها را به کار گیرند؛ از اینرو، تدوین و ارائه شیوه مدیریتیای متناسب با فرهنگ اسلامی و دستکم همخوان و همسنخ با فرهنگ بومی و اسلامی ضروری است.
وی همچنین به ثبوت مدیریت اسلامی نیز پرداخت و به این نکته اشاره کرد: اگرچه مدیریت اسلامی همچون علم مدیریت به صورت مکتوب و منظم با مجموعهای از آموزههای طبقهبندیشده، تحقق خارجی نداشته، سالها تلاش لازم است تا چنین انتظاری، محقق شود اما این نافی وجود عینی مدیریت اسلامی در عالم اجرا نیست؛ زیرا مدیریت اسلامی همان شیوهای است که پیامبر اسلام(ص) در صدر اسلام به آن عمل کرد؛ آن حضرت مدت نسبتاً زیادی در مدینه زمامدار جامعه اسلامی بود و مدیریت کلان آن جامعه را برعهده داشت. در زمان خلافت حضرت علی(ع) نیز، مدیریت کلان جامعه بر عهده آن امام هُمام بود و بهطور مسلّم آن حضرت(ع) به شیوهای غیر از مدیریت اسلامی عمل نمیکرد.
حجتالاسلام آقاپیروز با طرح این سوال که آیا مدیریت اسلامی از جنس اخلاق است؟، افزود: مدیریت اسلامی از مقوله اخلاق نیست؛ هر چند اخلاق بخشی از آن است. برخی تصور میکنند مدیریت اسلامی همان اخلاق مدیریت است و در مدیریت اسلامی خارج از مقوله اخلاق، چیزی یافت نمیشود. شاید توجه و تأکید بیشتر آثار منتشرشده در زمینه مدیریت اسلامی به مباحث اخلاقی و غفلت از جنبههای دیگر آن موجب پیدایش چنین تصوری شده باشد؛ مثلاً سفارش مدیران به سعه صدر، خوشرفتاری، حلم و بردباری و ….
مدیر گروه مدیریت اسلامی پژوهشگاه در پایان به شرایط تحققپذیری و اجرایی شدن مدیریت اسلامی پرداخت و بیان کرد: مدیریت اسلامی مقولهای عرشی است که با واقعیات سازمانهای امروزی سازگاری ندارد. مدیران معمولاً به شیوه اسلامی عمل نمیکنند و مدیریت اجرایی به گونهای است که کمتر مدیرانی یافت میشوند که مَجال عمل به تمام دستورالعملهای مدیریتی اسلام را داشته باشند؛ از اینرو، مدیریت اسلامی هرگز بهطور کامل اجراشدنی نیست؛ و حتی مالک اشتر نیز که مخاطب حضرت امیر(ع) بود، مَجال عمل به آن منشور مدیریتی را نیافت و قبل از رسیدن به سرزمین مصر، حوزه حاکمیت خود، به فیض عظمای شهادت نائل شد؛ بنابراین بهتر نیست به جای تأکید بر اجرای چنین مقولهای که زمینه اجرای کامل ندارد آن را مختصّ معصومان و کسانی که در درجه بعدی معصوم قرار دارند، دانست؟
وی تاکید کرد: پاسخ نقضی: همه تئوریهای مدیریت غرب نیز به صورت کامل اجرایی نبوده، اساساً مدیری یافت نمیشود که بتواند ضمن فراگیری همه تئوریهای مدیریت در عمل به آنها پایبند باشد و اصولاً چنین چیزی در اذهان مدیران نیز خطور نمیکند.
آقاپیروز در پایان خاطرنشان کرد: پاسخ حلی: بسیاری از مقولهها با وجود اجرایی و عملی نبودن کامل، نهتنها کنار گذاشته نمیشوند، وجود آنها ضرور شمرده شده همواره به آنها توصیه میشود؛ مقولههایی مانند اخلاق و عدالت از این قبیلاند. در حقیقت اخلاق و عدالت باید به منزله شاخصهای ارزشمندی معرفی، و از همگان خواسته شود تا آنجا که میتوانند خود را به این قُلّهها نزدیک کنند؛ هرچند نتوانند کاملاً بر فراز آن قرار گیرند. مدیریت اسلامی نیز چنین است؛ اگر صددرصد قابل تحقق نیست، میتواند مبنای رفتار مدیران قرار گیرد.
نظر شما