خبرگزاری شبستان: چند صباحی است که سخنان و مواضع جناب علی مطهری نماینده تهران در مجلس هشتم صدرنشین خبرها شده و حتی پا از مرزهای کشور هم فراتر گذاشته و مورد توجه خارج نشینان و رسانههای معاند با نظام جمهوری اسلامی ایران و ملت قرار گرفته است. تازه ترین این خبرها به اعلام استعفای ایشان از نمایندگی مجلس مربوط است که این موضوع از آن جایی آغاز شد که علی مطهری، یکی از طراحان اصلی سوال از احمدینژاد، ۵ تیرماه سال جاری طرح سوال از ایشان را تقدیم هیئت رییسه مجلس کرده بود.
وی سرانجام بیست روز پس از تهدید به استعفا از نمایندگی مجلس، تهدید خود را عملی کرد و با تسلیم استعفای خود به هیئت رییسه باعث تعجب همگان گردید! ایشان که از "خود دانا پنداری" به شدت رنج می برد علت استعفا خویش را در اعتراض به مطرح نشدن سوالات خویش از دکتر احمدی نژاد که شامل سه سوال اقتصادی، سه سوال درباره اجرای قانون، سه سوال سیاسی و دو سوال فرهنگی که در مجموع 11 سوال بود، اعلام کرد.
اما در مورد علل، انگیزه و موضع گیری های جناب نماینده بحث های زیادی مطرح شده است. عده ای این موضع گیری را ناشی از تلاش وی برای مطرح شدن در رسانه ها در آستانه انتخابات مجلس ارزیابی کردند و عده ای هم به سابقه پر تنش روابط و دیدگاه نامبرده نسبت به رییس جمهور –گفتنی است توقع غیر منطقی ایشان از دکتر احمدی نژاد باعث به وجود آمدن این کینه گردیده است- مرتبط دانستند.
لذا در این پرونده پارهای از مواضع و عملکردهای ایشان را یادآور میشویم تا شاید بتوان به ایشان یادآور گردید که هنوز برای طی الطریق سیاست به زمان زیادی نیاز دارند. البته اگر قرار است مواضع و عملکرد فرزند شهید بزرگوار مطهری -که اصولا مورد استقبال رسانه های معاند قرار می گیرد- به طور کامل بررسی شود، مثنوی هفت من کاغذ می طلبد که در این وجیزه نمی گنجد.
البته در مورد اول باید منتظر گذر زمان بود تا زوایای آن را روشن گردد که جناب مطهری در نهمین دوره انتخابات شرکت می کنند یا خیر و در موضوع دوم نیز نیم نگاهی به سابقه ایشان در موضع گیری در مقابل رییس جمهور می تواند راهگشا باشد. اوج این موضع گیری ها که نوک پیکان آن شخص رییس جمهور را هدف گرفته را می توان در علل و عوامل ریشه های بروز فتنه پس از انتخابات ریشه یابی کرد.
به تعبیری دیگر آقای مطهری همان اندازه به جریان برانداز پس از انتخابات اعتراض می کند که به مناظره رییس جمهور انتقاد دارد. در واقع مطهری سهم مناظره آقای احمدی نژاد را با عملکرد سران فتنه یکی می داند و مدعی است که اگر آقایان موسوی و احمدینژاد که به رغم تضاد با یکدیگر مانند دو تیغه یک قیچی برای قطع ریشه انقلاب اسلامی به حرکت در آمدهاند! و اگر از اعتراف به اشتباه خود و عذرخواهی از مردم خودداری نمایند، قوه قضائیه باید به عنوان مدعی العموم این دو نفر را به طور همزمان محاکمه نماید. البته ایشان در این اظهار نظر تا بدان جا پیش رفتند که اجرای حکم احتمالی رییس جمهور مردمی ایران را به بعد از دوره ریاست جمهوری ایشان موکول کردند.
این در حالی است که مقام معظم رهبری بارها تاکید نمودند بر اینکه برای این فتنه، سال ها برنامه ریزی شده و دشمنان نظام و انقلاب به دنبال آن بودند. البته این ایده کوته فکرانه که مناظره علت فتنه بود، همچنان توسط برخی سیاسیون بی بصیرت مطرح می گردد.
اما مهمترین انتقاد به مدل تحلیلی علی مطهری این است که این نماینده محترم! از وزن دهی متناسب به مسایل کوچک و بزرگ ناتوان است. به گونه ای که ایشان در مخالفت با رییس جمهور طوری به فتنه گران نزدیک شده اند که که بی تردید مواضعش حمایت کامل از آنهاست.
وی در آذر ماه 89 گفت: "من معتقدم که حدود نیمی از این افزایش آرا یعنی ده درصد از کسانی که در انتخابات 88 شرکت کردند، به عنوان مبارزه با نظام آمدند و شرکت کردند! یعنی فکر می کردند که به کسی می خواهند رأی دهند که انتقادات زیادی به دولت و نظام دارد. خیلی از این ها دنبال آزادی های اجتماعی به سبک غربی بودند. فکر می کردند که اگر آقای موسوی بیاید، فضای فرهنگی بازتر می شود و خیلی از آزادی های اجتماعی را کسب می کنند و نمی دانستند که آقای احمدی نژاد از نظر فرهنگی تفاوت زیادی با آقای موسوی ندارد، بلکه در مسائل فرهنگی، ایشان هم از آقای خاتمی به اصطلاح بازتر و لیبرال تر است و هم از آقای موسوی".
همچنین جناب مطهری در ادامه بیانات جنجال برانگیزشان پس از انزوای دولت های سازندگی و اصلاحات تلاش کرد تا به تطهیر دولت های سازندگی و اصلاحات بپردازد و با واژگونه نمایی مدعی شده :"احمدی نژاد از یک نظر دموکرات است"، "احمدی نژاد لیبرالتر از خاتمی و موسوی"، "هاشمی و خاتمی ولایتپذیر تر از احمدینژاد"، "دفاع از هاشمی در بحران اخیر، دفاع از مظلوم است"، "نگاه فرهنگی دولت احمدینژاد از معیارهای اسلامی دورتر از نگاه خاتمی است" و ... اینها تنها بخشی از اظهارات علی مطهری پس از فتنه 88 است که بارها و بارها به تطهیر دولت های برآمده از کارگزاران و اصلاحات پرداخت.
این در حالی است که ایشان در زمان اصلاحات یکی از تندرو ترین منتقدان دولت به شمار می رفت تا جایی که وی دولت خاتمی را "هرزه" معرفی می کرد.
همچنین جناب نماینده که خود را منتقد هرگونه تند روی می داند در موضع گیری های حمایتی خویش از هاشمی، پا را فراتر حد معمول گذاشت که برخی تعلق خاطر وی به ایشان را دلیل چنین سخنانی می دانند. این در حالی است که موضع گیری آقای هاشمی در قبال فتنه گران 88 یا سکوت بوده و یا عبور از آن.
علی مطهری خردادماه 89 در پاسخ به اینکه در آستانه نزدیکی به سالگرد انتخابات ریاستجمهوری چه توصیهای به نامزد پیروز و نامزدهای مغلوب در این انتخابات دارید، گفته بود: "نظر من همان چیزی است که قبلا گفتهام... هنوز هم معتقدم که احمدینژاد باید به خاطر نحوه مناظرهاش از خانواده هاشمی عذرخواهی کند. این که همسر آقای هاشمی چه گفته است، تأثیر چندانی در فتنه نداشته. مگر چند نفر به حرف ایشان گوش می کنند؟"
اما با تمام این تفاسیر، شخصی که با استعفای خویش آب در آسیاب دشمن ریخت، در متن استعفا نامه خویش با حمله به هیئت رییسه و نمایندگان محترم مجلس شورای اسلامی نمایش رسانه ای خویش را کامل نمود.
مطهری با متهم کردن هیئت رییسه در پروسه شکست سوال از رییس جمهور، بیان نمود: "یکی از اعضای هیئت رییسه مأمور شد که امضاها را پس بگیرد و عضو دیگر نیز مأمور شد که طی مصاحبهای مخالفت هیئت رییسه مجلس با سؤال از رئیسجمهور را در رسانهها اعلام کند. یعنی به جای آنکه هیئترئیسه محترم پس از دریافت نامه سؤال، طبق قانون آییننامه داخلی مجلس بلافاصله آن را به جریان اندازد و سؤالات را به کمیسیونهای مربوط ارسال کند، درصدد انهدام طرح سؤال برآمد."
البته گفتنی است که این اتهام مطهری بدون کوچکترین پشتوانه ای مطرح گردیده است، زیرا جریانات رسانه ای از پشت پرده ارتباط هیئت رییسه مجلس با دولت از مسایل دیگری خبری می دهند.
همچنین نماینده محترم تهران! در ادامه اتهاماتی که بدون هیچ دلیلی اینبار با توهین مستقیم به نمایندگانی که امضا شان را پس گرفته بودند، آنها را افرادی ضعیف دانست و ادامه داد: " 14 نفر از امضاکنندگانی که امضای خویش را پس گرفتند، غالباً افرادی بودند که از ابتدا هم محکم نبودند."
اما مهمترین نکته نهفته در این نامه، آنجایی است که مطهری به مانند دشمنان انقلاب، می نویسد: " حاضریم حتی یک سؤال از آن ده سؤال به کمیسیون مربوط ارجاع شود تا منجر به حضور رئیسجمهور در صحن علنی گردد." تا مشخص شود که دغدغه ایشان نه تنها برای رفع مشکلات نیست بلکه تنها و تنها انگیزه ایشان تولید بحران است.
البته با توجه به تامل و بررسی گفتارها و کردارهای وی که آدمی در حیرت میگذارد، این رفتار از ایشان دور از ذهن نبود.
اما گفتنی است در استعفا ایشان نکات مبهمی نهفته است که به نوعی می توان از آن به استعفای تشریفاتی نام برد زیرا اگر ایشان با جدیت قصد استعفا از نمایندگی مجلس را داشتند چرا متن استعفا خویش را بر خلاف آیین نامه مجلس تقدیم رییس مجلس ننمودند؟ می دانیم که جناب مطهری می داند اعلام وصول استیضاح زمانی صورت می گیرد که نامه استیضاح به دست رییس مجلس برسد نه یکی از اعضای هیئت رییسه! راستی با توجه به رابطه خانوادگی ایشان با رییس مجلس گمان هم نمی رود که برای رساندن نامه به دست رییس مجلس با مشکلی روبرو باشند.
همان طور که گفته شد این استعفا به اصطلاح سیاسی با نقاط بسیار مبهمی روبروست، یکی دیگر از این نقاط کور زمان این استعفا با توجه به عمر مجلس هشتم است. راستی ایشان در این ارتباط مدعی شده بودند که اگر موضوع سوال از رییس جمهور به سرانجام نرسد برای مجلس نهم کاندیدا نخواهند شد اما گفتنی است رسانه وابسته به ایشان با توجه به کاهش مقبولیت مطهری در جامعه از ایشان خواسته اند با داغ نگه داشتن طرح سوال از رییس جمهور، از جنبه های رسانه ای این موضوع بهره برداری کنند.
الفبای انتقاد منصفانه حکم می کند-البته علی مطهری همیشه از این موضوع غافل بوده اند- که سطح بلندی صدا، به تخلف صورت گرفته و اندازه انحراف از حق باشد، بدین جهت جای بسی سوال است که جناب مطهری به کدام دلیل همیشه از موضع بالا به مواجهه با مسایل می پردازند؟ و مهمتر آنکه جناب مطهری در این مدتی که وکالت مردم شریف تهران را بر عهده داشتند کدام گره از کار مردم وا نمودند که اینگونه به سیاه نمایی علیه اقدامات دولت خدمت گزار می پردازند؟
و ما هم با توجه به این موضوع از نمایندگان ملت می خواهیم که اگر این حرکت ادامه نمایش رسانه ای مطهری نباشد، با تامل بسیار به بررسی طرح استیضاح بپردازند.
پایان پیام/
رضا باقرپور
نظر شما