خبرگزاری شبستان – خراسان جنوبی؛ به دنبال تصویب قانون کشف حجاب در 17 دی 1314 به دستور رضاخان، زنان و دختران ایرانی از داشتن حجاب اسلامی منع شدند؛ از این پس برای آموزگاران و دختران دانشآموز داشتن حجاب ممنوع شد و در اتوبوس زنان با حجاب را راه نمیدادند و در معابر پاسبانها از اهانت و کتک زدن به زنهایی که چادر داشتند با نهایت بیپروایی و بیرحمی فرو گذار نمیکردند. حتی بعضی مأموران به ویژه در شهرها و روستاها زنهایی را که پارچه روی سر انداخته بودند، اگر چه چادر معمولی نبود از سر آنها کشیده و پارهپاره میکردند و اگر زن فرار میکرد او را تا توی خانهاش تعقیب میکردند و به این هم اکتفا نکرده اتاق زنها و صندوق لباس آنها را تفتیش کرده، اگر چادر از هر قبیل میدیدند پارهپاره میکردند یا به غنیمت میبردند.
بدین سان حجاب و نجابت زن ایرانی توسط مزدور و مامور استعمار غرب یعنی رضاشاه هتک گردید و بجای دروازه تمدن، دروازه فساد و هرزگی و بی بندوباری به روی مردم ایران گشوده شد و غیرت و شرف مردان منکوب و ناموسشان در معرض دید و تماشای دیگران قرار گرفت. این اقدام که در برخورد مستقیم با یک سنت شرعی عمیق و ریشهدار بود، کینه مردم را نسبت به پهلوی برانگیخت. شاید تودههای مردم از نفوذ سیاست خارجی سر درنمیآوردند، اما همه آنان درک میکردند که رضاخان به دنبال بر باد دادن سنن شرعی آنهاست. قیام گوهرشاد یکی از واکنشهای این واقعه بود که تا چندین دهه بعد، به یاد آن در شهرهای مختلف عزاداری میشد. بدون تردید باید گفت، این مسأله یکی از عمیقترین ریشههای مخالفت با حکومت رضاخانی را در عمق جامعه مذهبی ایران پدید آورد. مخالفتی که در نهایت به سرنگونی این دولت منجر شد.
در آستانه انقلاب اسلامی، درست زمانی که میرفت تا خروش مردمی خشمگین، بساط حکومت ظالمانه پهلوی را براندازد، ناگهان در 17 دی 1357 جمعیتی از زنان محجبه و سیاهپوش سطح خیابانهای بیرجند را پر کردند. 17 دی که در تقویم پهلوی به نام روز زن (کشف حجاب) نامگذاری شده بود با ابتکار تعدادی از بانوان انقلابی بیرجند تبدیل به تجمعی اعتراضی در مقابل مسجد آیت الله آیتی شد. جمعیت دیگری از بانوان انقلابی نیز در حالیکه پلاکاردهایی مبنی بر احترام به زن و پشتیبانی از امام خمینی(ره) در دست داشتند مسیر خیابان اسدی را طی کرده و با شعار «ما زنان آزاده ایم دست بیعت با خمینی دادهایم» وارد خیابان فرح(طالقانی فعلی) شدند و در میدان کوروش(ابوذر فعلی) پلیس با تمام تجهیزات مانور میداد که ناگهان شعار « قسم به رهبر زنان فاطمه، نداریم از کشته شدن واهمه» را با حالتی خشمگین تا میدان حکیم نزاری تکرار کردند. در آنجا پلیس گاز اشک آور پرتاب کرد که جمعیت شعار دادند؛ ای بیشرف حیا کن/ حکومت را رها کن/ پنجاه سال حکومت/ پنجاه سال جنایت/ما پیرو قرآنیم/ ما شاه نمیخواهیم.
«رفعت وریدی» در چهارم خرداد 1326 در روستای درخش در میان خانوادهای مذهبی به دنیا آمد. پدرش حاج مشیت الله مردی زحمتکش و فداکار بود که کامیون و اتوبوس داشت و دست راننده بود. مادرش سیده زهرا محمدزاده هم زنی زحمتکش و خانه دار بود که فرزندانش را با عشق به اهل بيت علیه السلام بزرگ میکرد.
خانواده وریدی پس از به دنیا آمدن رفعت به خاطر اینکه فرزند پسر بزرگشان در بیرجند مشغول تحصیل بود به شهر میآیند و در محله خیرآباد ساکن می شوند. رفعت کودکی مهربان، مسئوليت پذير و شجاع بود که در دامان عفيف مادر، با رشد جسم، روح معنوی خود را پرورش می داد.
تحصیلات ابتدایی را در دبستان منصف سابق (شهید سندروس فعلی) در محله خیر آباد بیرجند به پایان رساند. شاگرد اول کلاس بود و بخاطر همین معلم ها بسیار اصرار داشتند که پدرش او را برای ادامه تحصیل به مدرسه بفرستد اما...
خانم وریدی میگوید: به خاطر اینکه در آن دوران شرایط جامعه مناسب برای ادامه تحصیل دختران نبود پدرم راضی نمی شد و حتی مادرم خیلی سرسختانه بود. مخصوصا که در دبیرستان معلم ها مرد بودند و باید دخترها چادر و روسری از سر می داشتند.
رفعت اما همچنان در خانه به صورت متفرقه کتابهای هفتم، هشتم و نهم دبیرستان را مطالعه میکند و برادر بزرگش که فرهنگی است به او اصرار میکند در مدرسه امتحان بدهد و حداقل مدرکش را بگیرد اما باز هم پدر راضی نمیشود. نگرانی پدر خانواده بیشتر بابت حفظ حجاب دخترش بود. خانم وریدی ادامه میدهد: پدرم چون با ادامه تحصیلم مخالفت کردند اما به من آزادی کامل داده بود تا هر کاری که شایسته یک دختر مسلمان هست انجام بدهم.
خانه حاجی وریدی در محله خیرآباد به گونه ای بود که همیشه سخنرانان و مبلغانی دینی که به شهر میآمدند برای اسکان به آنجا میرفتند. دیگر هر مبلغ دینی و سخنرانی وارد شهر بیرجند می شد میدانست خونه حاجی وریدی محلی امن و آرام است. در همانجا میماندند و بعد از اتمام کارشان به شهرهای خود باز میگشتند.
خانم وریدی میافزاید: هر سخنران و مبلغ دینی که به خانه ما میآمد پدرم در شهربانی باید تعهدنامه امضاء می کردند که بر علیه مملکت و شاه حرفی نزنند؛ البته این تعهدنامه امضاء می شد اما به آن عمل نمیشد.
وی میگوید: یک وقتهایی که پدرم می رفت شهربانی تعهدنامه امضاء کند چای براش می آورد اما پدرم از شهربانی که خارج میشد چون این اداره طاغوت بود برای خوردن همان یک چای رد مظالم میداد.
خانواده رفعت در برنامه های تبلیغی و دینی منسجم بودند و اینگونه نبود که هر کسی راه خودش را برود. در خانه همیشه مهمان بود و مادر تمشیت و مدیریت کارها را برعهده داشت. مادر همیشه با روی خوش و نهایت محبت از مهمانان پذیرایی می کرد و به فرزندانش می گفت مهمان همراه خود خیر و برکت میآورد.
حاجی وریدی و همسرش همیشه متولی برنامه های دینی و تبلیغی بودند. هیچ کسی آنان را ملزم به این کار نکرده بود بلکه خودشان بخاطر عشق و علاقه و ارادت خاصی که به اهل بیت علیه السلام داشتند همیشه به مناسبتهای مختلف جلسه میگرفتند. در نهایت هم پدر خانواده تصمیم میگیرد مسجد خیرآباد یا همان مسجد صاحب الزمانی فعلی را بسازد. خانم وریدی میگوید: در آن زمان آیت الله تهامی و علم الهدی را دعوت کردند و زمین مسجد را خریدند و با کمک مردم مسجد ساخته شد.
رفعت دختر حاجی وریدی اما در این مدت بیکار ننشسته و از سال 1347 با خانم طاهایی (موسس مکتب نرجس در مشهد) آشنا میشود و از ایشان برای سخنرانی در بیرجند دعوت میکند. خانم طاهایی یک هفته به بیرجند سفر میکند و همان وقت برای اولین برنامههای ویژه بانوان برگزار میشود.
بعد از این آشنایی رفعت با خانم طاهایی به او پیشنهاد میدهد دروس حوزوی را بخواند البته چون در آن زمان هیچ حوزه ای برای تحصیل علوم دینی خواهران در بیرجند نبود درسهای عربی و حوزوی را به صورت متفرقه مطالعه میکند و در نهایت دختر حاجی وریدی از 20 سالگی پا در وادی تبلیغ دین میگذارد.
خانم وریدی میگوید: کلاس های قرآنی که از سال 1347 در خانهها بود اما پدرم زمینی خریداری کردند و با کمک مردم مکان فعلی مکتب نرجس(س) را در بیرجند ساختند و از سال 1350 کلاسهای قرآن و احکام و تفسیر به مکتب نرجس (س) انتقال یافت.
در مکتب نرجس به بانوان احکام اولیه و اصول دین و سخنرانی های اعتقادی و ارشادگرایانه در زمان قبل از انقلاب ارائه می شد که همین فعالیتها باعث شد در سال 1353 نیروهای ساواک مکتب نرجس در مشهد را تعطیل کنند.
خانم وریدی میگوید: در بیرجند هم ماموران رژیم شاه به ما دستور دادند تابلوی مکتب نرجس(س) را پایین بیاوریم و میگفتند تنها قرآن درس بدهیم و تفسیر و عقاید و سخنرانی نباشد؛ خانم طاهایی در آن سال دیگر به بیرجند برای سخنرانی نیامدند اما ایشان از فعالیت در مشهد باز نماند و جلسات و سخنرانیها را در منازل افراد معتمد برگزار میکرد و من نیز در این جلسات شرکت میکردم.
با شروع حرکت هاب انقلابی مردم ايران، رفعت وریدی هم به سيل خروشان انقلابيون پيوست و در راهپيمايیها و تظاهرات ضد طاغوت شرکت میکرد. 17 دی 57 نیز همزمان با سالروز کشف حجاب با سازماندهی تعدادی از بانوان در مکتب نرجس در قالب تجمعی اعتراضی به سمت مسجد آیتی حرکت میکنند.
رضا شاه با کشف حجاب ایران را به خفت و خاری در برابر بیگانگان کشاند این جمله را خانم وریدی با ناراحتی بسیاری به زبان میآورد و میافزاید: اما انقلاب اسلامی به زنان ایرانی عظیمت بخشید و با الگوگیری از حضرت زهرا و زینب سلام الله علیها بانوان نشان دادند که می توان با حفظ حجاب در تمام عرصه ها وارد شد.
به گفته وی حجاب هیچ مانعی برای کار و فعالیت زنان نیست و این بهانه برخی افراد است که حجاب مانع است و امروز همه با چشم خود می بینند که در نظام اسلامی زنان با حفظ حجاب به اوج افتخارات رسیدند. البته هنوز هم در جامعه هستند افرادی که حقیقت حجاب را نشناختند که حصار و حریم عفت زنان است تا به راحتی کار کند و همکارانش نیز در امنیت شغلی بیشتری باشند.
خانم وریدی که بیشترین موفقیت خود را مرهون زحمات پدر و مادر و دعای خیر ایشان می داند؛ ادامه میدهد: پدرم فرزندانش را با نان حلال بزرگ کرد و مادرم ما را با مجلس روضه اهل بیت علیه السلام و محبت آنها تربیت کرد و امروز بسیار خوشحال و خداوند را شاکر هستم که نظام ما جمهوری اسلامی است.
وی ادامه میدهد: اگر امروز برخی از مسئولان کم کاری و سهل انگاری در انجام وظایف خود دارند این یک مسئله جداست و نمیتوان آن را به نظام اسلامی ربط دهیم.
خانم وریدی این بانوی انقلابی که سالهاست مدیر مکتب نرجس (س) در بیرجند است، میافزاید: ایران اسلامی پیشرفت های علمی، سیاسی و بین المللی غیرقابل تصوری در طول این چهل سال داشته است اما متاسفانه در زمینه مسائل اجتماعی و فرهنگی کم کاری و سهل انگاری شده است البته دشمن هم بیکار ننشسته و وقتی سنگر مسائل اجتماعی و فرهنگی را خالی ببیند بیشتر پیش روی میکند.
وی با تاکید بر اینکه مقام معظم رهبری نسبت به خطر شبیخون و ناتوی فرهنگی و نفوذ دشمن در جامعه هشدار دادند، میگوید: اگر متولیان فرهنگی در رابطه با حجاب و مسائل فرهنگی به فرمایشات رهبری توجه میکردند این اتفاقات رخ نمی داد که اکنون مسائل فرهنگی رها باشد چرا که گرفتن جلوی سیل بنیان کن سخت است و سعدی می گوید: سر چشمه شاید گرفتن به بیل/ چو پر شد نشاید گذشتن به پیل.
خانم وریدی با بیان اینکه اگر حجاب را با دل و جان پذیرفته باشیم هیچ چیزی نمی تواند در ما رخنه کند، میافزاید: حجاب مطابق با فطرت انسان است اما گاهی پا روی فطرت گذاشته می شود برای غرایز شخصی.
وی خانواده ها و متولیان فرهنگی را مقصر میداند و ادامه میدهد: خانواده ها مقصر هستند چرا که برای کلاس تقویتی، ورزش و موسیقی و المپیاد فرزندانشان سرمایه گذاری میکنند اما آیا برای پرورش دینی فرزندان خود هم سرمایه گذاری کردند؟
خانم وریدی برخی از مسئولان را نیز مقصر میداند که مدام به مسائل سیاسی و حزب بازی میپردازند و تاکید میکند: پهلوی با زور سرنیزه چادر از سر زن مسلمان کشید اما با قلدری و زور هم نمی توان چادر بر سر زن مسلمان کرد لذا باید مسئولان چاره اندیشی کنند.
و اما...
یکی از راه های نفوذ و تسلط بر کشورهای اسلامی که توسط غرب بر آن تاکید می شود و به عنوان راهکار اصلی از آن یاد می کنند تهاجم به فرهنگ غنی اسلامی است و حجاب یکی از بارزترین آنهاست. آنها به خوبی متوجه جایگاه زنان و حجاب آنان در عفاف جوامع اسلامی شده اند که به هر صورت در صدد ضربه زدن به آن هستند تا بتوانند از طریق آن به اهداف خود دست پیدا کنند.
بر خلاف ادعای غرب، زن در اسلام از جایگاه والایی برخوردار است، اهمیت مقام زن را در جمله ای زیبا از امام خمینی می شود درک کرد: « از دامن زن مرد به معراج می رسد». با قدری تامل می توان به حقیقت این جمله دست یافت یقینا وقتی زنان جامعه ای خوب و باحیا باشند، مردان آن جامعه نیز از تربیتی صحیح و نیکو بهره مند خواهند بو د و تاثیر زنان بر زندگی مردان انکار ناپذیر است.
غربیان نیز به درستی این سخنان پی بردند و درصدد ضربه زدن به ما هستند، آنها فهمیدهاند از مواردی که می توان با آن به حیا زنان آسیب وارد کرد حجاب آنان است.
با توجه به شرایط کنونی، لازم است که دستگاههای مسئول، به بی توجهی خود نسبت به مسئله فرهنگ و پوشش جامعه پایان دهد و با اقدامات مناسب، جلوی این ناهنجاری را بگیرند؛ در کنار اقدامات دستگاههای مسئول، افراد و خانوادهها نیز بایستی تمام تلاش خود را به کار بگیرند و با هوشیاری در برابر این اتفاق، عمل نمایند.
گفتگو: زهرا مهرور
نظر شما