خبرگزاری شبستان – سرویس قرآن و معارف: «انسان روز را خود می سازد، یعنی زیبایی و زشتی روز به واسطه انسان محقق می یابد. انسان با رفتار خودش است که می تواند روز را به بستر سعادت و نیک روزی و نیک بختی تبدیل کند یا نه در جهت مقابل حرکت کند و روز را به کانون شقاوت و تیره روزی بدل کند. پس اگر تمام همت انسان مصروف سعادت و رضای خدا باشد آن روز، روز خوبی است اگرچه که آن روز توام با سختی باشد اما اگر روز را با تنبلی و لغزش بگذراند آن روز روز خوبی نیست اگرچه آن روز ظاهرا روز راحتی باشد. علامه طباطبایی از فلاسفه بزرگ معتقدند روز ذاتا نه بد است و نه خوب، روز ظرف است و مهم این است که در این ظرف چه ریخته می شود و با چه پر می شود.»
در فرهنگ عمومی باورها و اعتقاداتی وجود دارد مبنی بر این که در ایام سال، روز نحس و سعد وجود دارد یعنی روزهایی را مبارک و میمون می دانند و روزهایی را شوم و نامبارک و نحس اما این باورها و اعتقادات تا چه اندازه ریشه های وحیانی و روایی دارد. آیا باور به نحس و سعد بودن ایام با آموزه های دینی ما همخوانی دارد؟ آنچه در ادامه می آید بخش اول گفتگوی گروه قرآن و معارف خبرگزاری شبستان با حجت الاسلام و المسلمین دکتر سیدرضا مودب، پژوهشگر دینی در این باره است.
گاهی در افکار عمومی و در باورهای رایج میان آدمیان که گاه این افراد اتفاقا جزو نخبه ها هم هستند گفته می شود فلان روز سعد است و فلان روز نحس . مثلا بهتر است که برای مسافرت یا کسب و کار یا افتتاح فروشگاه یا ازدواج و نظایر آن فلان روز را انتخاب کرد. گاهی تاکید زیادی هم می شود که فلان کار مثلا نباید در روز شنبه صورت گیرد و نظایر آن. آیا در شریعت اسلام به ویژه در روایات ما ایام به نحس و سعد تقسیم بندی می شود؟ این را از این جهت می پرسم که تا آنجایی که می دانم ما در قرآن چنین تقسیم بندی هایی را نمی بینیم.
موضوع بحث همچنان که اشاره کردید درباره سعد یا نحوست ایام است. همان طور که از عنوان بحث پیداست برخی معتقدند برخی روزها، روزهای سعید و خوش یمن و برخی روزها روزهای شوم یا ناپسند هستند. متاسفانه چنین اعتقادی در میان برخی مردم رایج است و برخی روزها یا ماه های سال مثل ماه صفر را ماه شوم می دانند یا برخی روزهای هفته را خوشایند نمی دارند یا با کم ترین رخدادی مثل یک عطسه یا علایمی یا خبری می بینید که آن را شوم می بینند مثلا صدای فلان پرنده را می شنوند به فال بد می گیرند و گاهی همان روز را برای خود خوش یمن نمی دانند و حتی از تلاش و کوشش هم دست می شویند در حالی که طبق فرمایش حضرت علی علیه السلام: كُلُّ يَوْمٍ لايُعْصَى اللَّهُ فيهِ فَهُوَ عيدٌ / هر روزی که در آن انسان به سمت گناه و لغزش سوق پیدا نکند آن روز برای او عید و بهترین روز است. معنای این جمله چیست؟ معنای این جمله این است که انسان روز را خود می سازد، یعنی زیبایی و زشتی روز به واسطه انسان محقق می یابد. انسان با رفتار خودش است که می تواند روز را به بستر سعادت و نیک روزی و نیک بختی تبدیل کند یا نه در جهت مقابل حرکت کند و روز را به کانون شقاوت و تیره روزی بدل کند. پس اگر تمام همت انسان مصروف سعادت و رضای خدا باشد آن روز، روز خوبی است اگرچه که آن روز توام با سختی باشد اما اگر روز را با تنبلی و لغزش بگذراند آن روز روز خوبی نیست اگرچه آن روز ظاهرا روز راحتی باشد. حضرت علامه طباطبایی از فلاسفه بزرگ معتقدند روز ذاتا نه بد است و نه خوب، روز ظرف است و مهم این است که در این ظرف چه ریخته می شود و با چه پر می شود.
پس چرا ما برخی روزها را روز غم می نامیم و می بینیم؟
ما مثلا روز عاشورا را روز تلخی می دانیم اما آیا همین روز قبل از شهادت امام حسین (ع) روز تلخی بود؟ نه! در سال 60 هجری حادثه ای ناگوار روی می دهد و ما آن روز را روز عزا می دانیم یا همین طور رحلت حضرت رسول (ص) یا شهادت معصومین یا در مراتب پایین تر ما وقتی روزی پدر یا مادرمان را از دست می دهیم چون حادثه تلخ در آن روز روی داده است آن روز را تلخ می یابیم اما آن روز ذاتا تلخ نیست و شاهد همین است که می بینید همان روزی که برای ما بسیار تلخ است برای کسی دیگر روز شادی است چون در همان روز اتفاق خجسته ای برای او روی داده است مثلا فرزندش به دنیا آمده است یا نظایر آن.
متفکران اسلامی دیگر در این باره چه نظری دارند؟
شهید مطهری نظیر استادشان در این باره می فرماید روزها و مکان ها ذاتا نه خیر هستند و نه شر. خیر و شری که انسان در روزها یا مکان ها می بیند به خاطر اعمال و برنامه های اوست و به همین جهت است که حضرت رسول (ص) می فرماید تفاءلوا بالخير تجدوه / اگر کسی فال خیر بگیرد آن را می یابد یعنی اگر گمان نیکویی داشته باشد و از صبح که برمی خیزد افق و آینده روشن و بهتری را ببیند روزش در همان مسیر خواهد بود اگرچه ممکن است که سختی هایی هم با او باشد اما آن افق روشن در نگاه او خواهد بود و برعکس کسی که روز خود را با فال بد می بیند در حقیقت آن بدبینی و بدگمانی را همراه اعمال و رفتارهای خود می کند و چه بسا همان بدبینی مسیر اتفاقات را به گونه ای پیش ببرد که او به همان تیره روزی برسد.
در واقع یک مساله روانی و ذهنی است؟
بله همین طور است چون زندگی انسان با بینش او در پیوند است و هرچه آن بینش روشن تر باشد تاثیر خود را هم خواهد داشت. وقتی من فرض کرده ام که امروز می تواند برای من روز روشنی باشد روزی که من می توانم در مسیر خیر و صلاح قدم بردارم و در این راه مراقبت هم به خرج می دهم روزم از جنس همان خیر و صلاح خواهد بود. البته روز خوب به این معنا نیست که هیچ مانع و سختی در راه نخواهد بود. شما می خواهید به مشهد بروید به راه می افتید و در راه ممکن است سختی هم ببینید اما در نهایت به مشهد می رسید.
اگر نحوست ذاتی برای ایام موضوعیت ندارد پس چرا پیامبر (ص) می فرماید من بشرنی بخروج آذار فله الجنه / هر کسی مرا به پایان ماه صفر بشارت دهد بهشت بر او واجب خواهد شد؟
برخی این اشکال را وارد می کنند که معلوم می شود پیامبر (ص) از ماه صفر ناراحت بودند که چنین سخنی بر زبان رانده اند و شیخ عباس قمی در این باره می گوید بنابر آنچه معروف است ماه صفر خیر نیست اما این مطلب نادرستی است . ما گاهی به پس و پیش سخنان و واقعه ای که در آن واقعه و در آن بستر سخن گفته شده است توجه نداریم. ماجرا این بوده است که پیامبر (ص) در هفته یک بار به مسجد قبا که از مساجد مدینه بود می رفتند و این جمله در تکریم حضرت اباذر که بیشتر در آن مسجد بود گفته شده است. پیامبر (ص) متوجه شدند که اباذر از بیرون داخل مسجد می آید و می دانستند پاسخ این سوال را اباذر می داند بنابراین این پرسش را طرح کردند که این چنین بر شخصیت و جایگاه اباذر صحه بگذارند. در حقیقت منظور معرفی اباذر بود و همه محدثان هم به این موضوع اشاره کرده اند که از آن جمله می توان به شیخ صدوق اشاره کرد که نوشته اند این قضیه ارتباطی با ماه صفر ندارد و پیامبر فقط خواسته اند که اباذر را تکریم کنند.
نظر شما