خبرگزاری شبستان ،اتحادیه کمونیست های ایران برای اینکه اقدامات خود را از تهران دور کند به اعماق جنگل های شمال در شهر آمل عزیمت کرد. دلیل این انتخاب نیز وجود جاده مواصلاتی هراز ،دشت های وسیع و جنگل های فراوان بود که با تصرف این شهر راه ارتباطی تهران به شمال کشور قطع می شد و با توجه به موقعیت استراتژیک شهر آمل امکان برنامه ریزی برای حمله به شهرهای دیگر نیز موجود داشت.
این اتحادیه در اوایل شهریور ماه سال 60 به سازماندهی یکصد نفر از گروهک محارب در قالب دسته های مختلف اقدام و در 15 کیلومتری جنوب آمل و در بخش جنگلی این شهر سکنی گزید.
اعضای این گروهک کمونیستی در 18 آبان سال 60 قصد عزیمت به این شهر را کردند و برای پیشبرد این اقدام جنایتکارانه و ضد انقلابی ، به سرقت اموال عمومی و خودروهای مردم روی آوردند.
حمله ابتدایی این گروهک به شهر آمل با مقاومت بسیجیان رو به رو شد و در نتیجه یکی از رانندگان خودروی این گروهک دستگیر شد و بقیه افراد به جنگل فرار کردند ، اما در مدت زمان کوتاهی جوانان غیور حزب اللهی آمل ، تمامی اعضای گروهک کمونیستی را در جنگل به هلاکت رساندند. و در این عملیات یکی از جوانان انقلابی شهرستان آمل به شهادت رسید.
این گروهک منافقین ، پس از مدتی با سازماندهی و حضور مجدد در جنگل های آمل ، بار دیگر بر اجرای طرح خود اصرار کردند که این بار در 22 آبان ماه سال 60 برادران ارتشی و سپاهی مازندران با تسخیر اردوگاه های منافقین در منطقه به هدف شوم آنها پایان دادند. در این درگیری نیز 11 نفر از بسیجیان به درجه رفیع شهادت نایل شدند.
منافقین طعم تلخ شکست را برای سومین بار در آذر سال 60 در آمل چشیدند. آنها بار دیگر برنامه جدیدی را با عنوان جرقه زدن قیام پیاده کردند. این بار گروهی توده ای به مقر نیرو های حزب الله در روستای رزکه شهرستان آمل که در کیلومتر 5 جاده هراز واقع شده است حمله کردند که سبب شهادت تعدادی از مردم بیگناه و معصوم شدند و خود راه به جایی نبردند و شکست خوردند.
رهبران گروهک های خودفروخته که خود را سربداران می نامیدند بر این تصور واهی بودند که در مدت چند روز آتش افروزی و حمله به مردم بی دفاع، شهر آمل را تصرف کنند و با این خیال واهی که با ورود به آمل و تسخیر یک یا دو محله از شهر شعله های قیام خود ساخته شان سر برخواهد کشید و این شهر سقوط خواهد کرد بار دیگر به شهر آمل حمله کردند.
در اولین ساعات بامداد ششم بهمن سال 60 گروه صد نفره گروهک که در چهار گروه تقسیم شده بودند در چند نقطه از شهر مستقر می شوند و مراکز سپاه و بسیج و سایر مراکز دولتی را غافلگیر و مورد حمله ناجوانمردانه خود قرار می دهند که با عکس العمل سریع و جانفشانی برادران سپاه و بسیج و مردم مواجه می شوند.
اعضای این گروهک اقدام به تخریب مرکز بسیج آمل کردند و دیدبان بسیج شهرستان را شهید کردند و با آغاز تیراندازی و استقرار بخشی از نیروهای ضد انقلابی در محلات مختلف آمل ، جرقه ضد انقلاب برای توطئه زده شد.
برخلاف تصور منافقین که فکر می کردند به دلیل وجود اختلاف های فرهنگی که در آن زمان میان مردم آمل وجود داشت مردم به حمایت از آنها بر می خیزند، مردم شهر آمل یکپارچه به دفاع از انقلاب و آرمان های امام پرداختند و زن و مرد و پیر و جوان از شهرشان دفاع کردند و گروهک کمونیستی را در محاصره خود قرار دادند.
جرقه اتحادیه کمونیست های ایران نه تنها قیام خیالیشان را به دنبال نداشت بلکه آتش به خرمن تحلیل های ضد اسلامی و ضد انقلابی آنان افکند و شهر آمل در آن روز با ایجاد صدها سنگر به شهرˈ هزار سنگر ˈ تبدیل شد.
در ساعت های انتهایی روز حماسی ششم بهمن ، منافقین مجبور شدند تا در کمترین زمان ممکن شهر را تخلیه کنند و پا به فرار بگذارند که در این اقدام تعدادی از افراد مسلح ضد انقلاب دستگیر و به هلاکت رسیدند.
** انقلاب 57 دوباره در آمل امضا شد
یکی از جوانان سال 60 آملی درگفت و گو با خبرنگار شبستان اظهار داشت : در حماسه 6 بهمن سال 60 مردم آمل با وحدت رویه و یکدلی زیر پرچم اسلام و امام خمینی، انقلاب اسلامی سال 57 را دوباره در آمل امضا کردند و عشق خود به امام و انقلاب برای دومین بار به اثبات رساندند.
خانم خیری گفت:باوجود اینکه جوانی بیشتر نبودم، اما اتحاد مردم در برابر منافقین و ضد انقلاب برای هر نوجوان و جوان پیدا بود.
وی گفت: در ساعات ابتدایی روز سه شنبه 6 بهمن بود که صدای تیر اندازی از محله سجادیه امروز که در آن زندگی می کردیم به گوش رسید.
با توجه به اینکه در یکی 2 ماه قبل منافقین به دفعات به شهر حمله کرده بودند، از همان ساعات ابتدایی روز برادرانم برای حمایت بسیج و سپاه از خانه بیرون رفتند.
تمام مردم محله ما برای ایجاد بسیج مردمی به خیابان سرازیر شدند و در کوچه ها چندین سنگر ساختند.
صدای الله اکبر از همه جای شهر شنیده می شد و مردم حتی با در دست داشتن صلاح شکاری در سنگر ها مستقر شدند.
آن روز اکثر مدارس تعطیل شد و ادارات نیز برخی به تسخیر منافقین درآمد و برخی دیگرنیز در دست بسیج و سپاه و نیروهای مردمی بود و عملا شهر تعطیل شده بود.
مادرم به من گفت که اگر لازم شود ما هم باید به خیابان برویم که در ساعات میانه روز بود که ما نیز به خیابان ها رفتیم ، برخی زن ها نیز مسلح بودند و مردم در زاویه های هر دیوار کمین و سنگر گرفته بودند.
آنچه برای من که 15 سال بیشتر نداشتم جالب بود ایستادگی مردم برای حفظ انقلاب در کوچه و خیابان آمل و چند صد کیلومتر دور تر از پایتخت بود.
آن روز قبل از غروب خوشید دشمن و منافقین شکست خوردند و برخی کشته و برخی نیز به هلاکت رسیدند.
درس 6 بهمن سال 60 برای منافقین ایستادگی مردم برای انقلاب تا پای جان با هر عقیده و در هر کجا بود و برای مردم ایران نیز قبولی مردم آمل با بالاترین نمره در مکتب اسلام، امام و انقلاب بود.
6 بهمن سال 60 نه تنها منافقین و شاه دوستان را از آمل و مازندران فراری داد، بلکه از مردم آمل جماعتی یکصدا و یک ایمان ساخت تا خود را در مقابل توطئه دشمنان رویین تن کنند.
نظر شما