خبرگزاری شبستان، گروه اندیشه: این جمله که انقلاب اسلامی، انقلاب فرهنگی است را در طول عمر 40 ساله انقلاب به کرّات شنیده ایم و می دانیم این انقلاب بیش و پیش از آنکه سبقه سیاسی داشته یا درپی تحقق اهداف اجتماعی اقتصادی باشد، کوشیده تا تحولاتی بنیادین در حوزه فرهنگ را رقم زند و در سایه این تحول سیاست، اقتصاد و اجتماع را نیز متاثر کند.
در این میان علوم انسانی به زعم صاحبنظران نقشی بی بدیل ایفا می کند و لذا انقلاب اسلامی از همان ابتدای کار نسبت به این مهم و تولید علوم انسانی اسلامی یا علوم انسانی بومی، افق و چشم اندازی خاص داشته و با تاکیدات مقام معظم رهبری این امر را با جدیت بیشتری دنبال می کند.
از این رو، به مناسبت فرا رسیدن دهه فجر انقلاب اسلامی و به منظور بررسی دستاوردهای علوم انسانی در سایه این نهضت بزرگ قرن، با حجت الاسلام «یحیی جهانگیری سهروردی»، مدیر کل ارتباطات علمی بین المللی دانشگاه مذاهب اسلامی و استاد حوزه و دانشگاه به گفت وگوپرداخته ایم که مشروح آن تقدیم حضورتان می شود:
آیا دستاوردهای انقلاب اسلامی صرفاً در حوزه های فنی و پزشکی منحصر شده یا در علوم انسانی نیز توانسته دستاوردهای شگرف و تحول ساز داشته باشد؟
برخی وقتی صحبت از دستاوردهای انقلاب می شود، بر این باور هستند که این دستاوردها صرفاً مادی است همچون جاده سازی، گازکشی، برق رسانی و امثال آن، در حالی که یکی از دستاوردهای مهم انقلاب در میدان دانش بوده که این بخش هم فقط به نانو، پزشکی و علوم فنی محدود نمی شود چراکه دستاوردهای ما در حوزه علوم انسانی اسلامی شگرفت بوده و بعضاً می توان رشد این علوم در 40 سال عمر انقلاب را در هر دو بُعد کمی و کیفی بیش از 1400 سال پیشینه آن دانست.
شاهد مثالی هم برای این رشد وجود دارد؟ در کدام دانش ها این رشد نمود بیشتری داشته است؟
در دانش اصول و فقه، تفسیر و فلسفه های مضاف انصافاً این دانش ها را به عرصه شکفتن برای نظریه پردازی رسانده ایم و می توان گفت در دو دهه اخیر به ویژه یک دهه گذشته، درباره نهضت نرم افزاری، آزاداندیشی و علوم انسانی اتفاقات خوبی رقم خورده است.
نگاه های فلسفه مضاف و نگاه های تخصصی به فقه پزشکی، رابطه فقه و اخلاق، فقه سیاسی، تفسیر سیاسی تفسیر ادبی و .. همه ازجمله این اتفاقات شگرف است و نوید رخدادهای بزرگ در دهه های آتی در حوزه علوم انسانی اسلامی را می دهد؛ از این رو، نباید دستاوردهای علمی انقلاب اسلامی را به علوم فنی محدود کنیم.
چرا با وجود این سطح از رشد در کمیت و کیفیت ما هنوز در حوزه علوم انسانی با مشکل مواجهیم و بیشتر به غرب در این باره چشم داریم؟
اگرچه ساختارمند کردن دانش در حوزه علوم انسانی و حضور در ژورنال هایی که در رنکینگ های بالای تولید علوم انسانی فعال هستند، قابل ستایش است؛ اینکه برخی از این علوم مورداقبال جریان های فراملی قرار گرفته نشان از تولیدات فکری فاخر و اثرگذار ما دارد اما به دلیل عدم برخورداری از نگاه توزیعی از دستاوردهای علوم انسانی اسلامی مطلع نیستیم.
برای مثال، در دانش نانو علاوه بر دستاوردهای علمی، توزیع دانش هم داشته ایم اما درباره علوم انسانی مراکز برای خود می نویسند و نگاه مان توزیعی در جهان نبوده و لذا دستاوردهای ما در حوزه تولیدات دانشی دیده نشده است؛ از این رو، به نظر می رسد در آغاز دهه پنجم انقلاب در کنار تولید، باید به توزیع دستاوردهای علوم انسانی نیز توجه داشته باشیم.
چه اقداماتی زمینه ساز این رشد کمی و کیفیِ علوم انسانی به برکت انقلاب اسلامی شده است؟
ایجاد و فعال سازی پژوهشگاه های تخصصی و موسسات آموزش عالی تخصصی از مصادیق توجه انقلاب به تولید علوم انسانی اسلامی یا علوم انسانی بومی است؛ اگر قبل از پیروزی انقلاب فقط تفسیر داشتیم و طلاب صرفاً تفسیر می خواندند امروز چندین هزار طلبه فقط در تفسیر متخصص هستند آنهم رشته هایی همچون تفسیر علمی، تفسیر ادبی و ... یا اگر قبل از انقلاب کسانی فقط در حوزه فقه و اصول کار می کردند، اکنون پژوهشگران برجسته فقط در حوزه فقه پزشکی یا فقه تراریخته، فقه اخلاق و فقه دیگر عرصه ها به طور تخصصی کار می کنند.
تخصصی شدن این رشته ها از چه جهت حائز اهمیت است و و برای انقلاب چه رهاوردی دارد؟
تخصصی شدن دانش موجب تولید دانش می شود و این دستاورد بزرگی برای انقلاب است؛ پس از انقلاب نیروی انسانی را تعریف و تربیت کرده ایم که این نیرو تولیدات دانشی خود را در دو دهه آینده عرضه می کند.
برای مثال در حوزه فلسفه در گذشته صرفاً از متافیزیک بحث می کردیم اما امروز در حوزه فلسفه کودک نیرو تربیت می کنیم، یا درباره فلسفه اجتماع، فلسفه رسانه و ... تولید دانش داریم.
یا در حوزه مهدویت پسش از انقلاب فقط چند کتاب داشتیم که این تعداد رشد چشمگیر داشته و چند صد طلبه به صورت تخصصی در حوزه های علمیه در این باره تولید دانش کرده و مجلات تخصصی به این موضوع اختصاص یافته است و مقالات علمی در سطوح سه و چهار درباره مهدویت تالیف می شود که اینها همه نویدبخش آینده ای روشن در میدان علم و دانش است.
خدمات انقلاب در عرصه علوم انسانی از نظر ارتقای جایگاه علمی کشور چه تاثیراتی داشته است؟
آنچه انقلاب در حوزه علوم انسانی انجام داد، این بود که در دهه های سوم و چهارم به اهمیت دانش در رشد و بالندگی توجه داشت و شخصاً شاهد بوده ام که بسیاری از صاحبنظران معترف اند ایران یک سر و گردن بالاتر از دیگر کشورهای اسلامی در تولید علم و دانش به ویژه علوم انسانی است. هر چند ما فقط دستاوردهای فنی پزشکی را معرفی کرده ایم حال آنکه در علوم انسانی هم دستاوردها چشمگیر است و ما برای دنیا حرف برای گفتن داریم.
چه موانعی باعث می شود علوم انسانی با این سطح از رشد را به دنیا معرفی نکنیم؟
مشکل این است که هنوز دغدغه بین الملل برای ما به صورت جدی مطرح نشده و ما هنوز اهمیت حضور در عرصه بین الملل را درک نکرده ایم و وقتی هم از آن سخن می گوییم، به حضور تبلیغی محدود می شویم یعنی مبلغ می فرستیم برای آنکه اسلام را بگوید و نسبت به حضور آموزشی و پژوهشی در عرصه بین الملل دغدغه مندی نداریم یا حضورمان در کرسی های اسلام شناسی و ژرنال های بین الملل مطرح نشده است.
علاوه بر این، مقالات و کتب ما درباره علوم انسانی نیز فارسی است و به دیگر زبان ها نوشته و ترجمه نمی شود در حالی که در غرب در مطالعات اسلامی کار می کنند.
افق پیش روی علوم انسانی در سایه انقلاب اسلامی را چطور ارزیابی و پیش بینی می کنید؟
افق پیش رو را موفق می دانم چون نیروی انسانی کیفی در حال تربیت شدن است و زیرساخت ها یعنی نیروی اسلامی و روش های پژوهشی را تامین کرده ایم؛ از این رو، با برنامه ریزی خوب می توانیم دهه های پنجم و ششمِ انقلاب را به حضور پرثمر و نتیجه گیری های اثرگذار از طریق تولید علوم انسانی اسلامی تبدیل کنیم.
نظر شما