حجت الاسلام دکتر احمد احمدی، شاگرد علامه طباطبایی و استاد حوزه و دانشگاه، در گفت و گوی اختصاصی با خبرنگار شبستان، پیرامون توان و ظرفیت فلسفه اسلامی در رویارویی با دغدغه های انسان قرن 21، اظهار داشت: موضوعات فلسفه اسلامی را باید مانند اصول فلسفه علامه طباطبایی برای دانشجویان در قالب های ساده تر آماده کرد. مباحثی همچون حرکت جوهری، مباحث اخلاقی، علم النفس و غیره افزون بر جذابیت، می تواند راهگشای بسیاری از مسایل و دغدغه های امروز بشر باشد.
مدیر پیشین گروه فلسفه دانشگاه تهران با اشاره به اینکه تعداد زیادی از مباحث فلسفه غربی به دلیل آنکه بعد از پیدایش رنسانس و علوم تجربی ظهور کرده اند، طبیعتا از گستردگی خاصی برخوردارند، افزود: اما امروزه این کار اهالی فلسفه اسلامی است که به تنقیح و آماده سازی و به روز کردن مباحث این حوزه بپردازند.
رییس سازمان مطالعه و تدوین کتابهای علوم انسانی دانشگاهها در پاسخ به این سوال که با تعویض رویکردهای فلسفی در مباحث بنیادینی همچون معرفت شناسی های پدید آمده از زمان کانت به بعد و یا حوزه های فلسفی پدیدارشناسانه و یا اگزیستانسیالیسم، موضوعات فلسفه اسلامی چطور می تواند دغدغه های بشر امروز را که ریشه در این رویکردها دارد، پاسخ دهد، تصریح کرد: در فلسفه اسلامی، ما به ازای تمام این رویکردها و مباحث، جایگزین های بهتری داریم. به عنوان مثال در پژوهشی که اخیرا دیدم و در آن مقایسه ای بین علم اصول و فلسفه ویتگنشتاین صورت گرفته بود، این امر کاملا واضح بود.
وی در این زمینه افزود: ولی متاسفانه در زمینه به روز کردن این مباحث مطابق با دغدغه های امروز انسان، کار چندانی انجام نشده است و تمام کسانی که تعلق خاطری به این گونه مباحث دارند، باید این را وظیفه خود بدانند.
رییس پیشین دانشکده علوم انسانی دانشگاه تربیت مدرس، اعتقاد داشت که امروزه با ظهور فلسفه های جدید، پژوهشگران ما باید به سراغ علم اصول بروند؛ چرا که امروزه کارهای شگرفی در علم اصول راجع به الفاظ،استعمال، مجاز و غیره انجام شده است.
وی ادامه داد: مرحوم آقای شیخ محمدعلی بروجردی می فرمود که استاد ایشان، مرحوم نایینی، شش ماه راجع به مبحث "حرف" در میان الفاظ، بحث می کرد. چنین مباحثی در اختیار ماست که در مقایسه با فلسفه های امروزی غرب گاهی بسیار فاصله دارد.
مترجم کتاب "نقد تفکر فلسفه غرب" در ادامه تمجید از موضوعات فلسفه اسلامی در مقابل مباحث فلسفه غربی، به بیراهه خواندن مسیر کانت در تحلیل و نقادی وی از قوه حکم اشاره کرد و گفت: کانت به جای اینکه از منطق به عنوان ابزار هدایت درست فکر کمک بگیرد، فلسفه خود را از منطق شروع کرده است؛ یعنی وی مقولات دوازده گانه اش را از منطق اخذ کرده است. از منطق نمی شود به سمت فلسفه رفت. این خطای اساسی کانت است.
مترجم کتاب "تاملات دکارت" خاطرنشان کرد: نمونه دیگر این مباحث در بحث علیت است. اگر به فصول بیست و پنجم و بیست و ششم از جلد دوم اسفار چاپ جدید مراجعه کنید خواهید دید که چه تلاش و کار عمیقی در این مبحث صورت گرفته است. اما کانت در این زمینه اینگونه تقریر کرده است که اگر اشیاء در ما تاثیر نگذارند، پس ما معرفتمان از کجا حاصل شده است؟! پس معلوم است که اشیاء تاثیر می گذارند. وی تاثیر را به معنای علیت می گیرد که در ادامه نمی تواند علیت را توجیه کند.
پایان پیام/
نظر شما