خبرگزاری شبستان – خراسان جنوبی؛ امتحانات نوبت اول تمام شده بود، برخی از دوستانم خودشان را آماده اردو میکردند از من می خواستند که همراهیشان کنم؛ اما جنس این اردو با روحیه من خیلی سازگار نبود، یکی از دوستانم پیشنهاد داد که همه با هم به این سفر برویم، دسته جمعی خوش می گذرد، من با تندی به او پرخاش کردم که چرا باید با شما بیاییم؟ اینها همه خرافات و الکی است من اعتقادی به این چیزها ندارم!
بچه ها در قالب یک کاروان دانش آموزی راهی سفر شدند و من ماندم با ذهنی مشوش، حرف های زیادی در ذهنم هی تکرار می شد؛ سوالات عجیب و زیادی که برایشان هنوز نتوانسته بودم جوابی پیدا کنم، چرا یک هفته وقت خود را صرف مسافرت به مکانی میکنند که به قول خودشان چیزی جز یک مشت خاک ندارد؟ و چرا ... بچه ها رفتند و بعد از یک هفته با کوله باری خاکی از راهیان نور برگشتند؛ اما این بار واقعا خاکی شده بودند! این را از رفتار و کردار آنها در مدرسه متوجه شدم، دیگر خیلی خبری از آن سبک بازیهای گذشته نبود.
روزها یکی پس دیگری می گذشت تا اینکه ایام نوروز از راه رسید و حال و هوای مردم به ویژه نوجوانانی مثل خودم را مناطق عملیاتی 8 سال دفاع مقدس در جنوب کشور از تلویزیون می دیدیم؛ کم کم داشت، یک حسی از درون من را به مناطق عملیاتی جنوب میکشاند؛ حسرت فایده ای نداشت و تلاش کردم تا به نوعی با یکی از کاروانها من هم بروم؛ اما هر چه تلاش میکردم مثمرثمر واقع نمی شد؛ یکسال ثبت نام کردم مشکلی پیش آمد و نشد، بار دیگر مشکلی دیگر و... به نوعی هر بار یک سنگ جلوی پایم می آمد تا اینکه یک روز اتفاق عجیبی برایم رخ داد.
تولدی دوباره!
اینها را «زهرا هاشم پور» دانشجوی دانشگاه آزاد اسلامی نهبندان از سفر معنوی خود با دانشجویان دانشگاه آزاد بیرجند به راهیان نور می گوید. او که سالروز تولد خود را در منطقه شلمچه و در کنار مزار شهدای 8 سال دفاع مقدس جشن گرفته، معتقد است که راهیان نور برای او تولدی دیگر رخ داده است.
هر ساله عده زیادی از جوانان و به ویژه دانشجویان دانشگاههای مختلف کشور برای زنده نگهداشتن یاد و خاطره شهدا و هشت سال دفاع مقدس به مناطق عملیاتی دفاع مقدس در جنوب کشور سفر میکنند و از نزدیک با رشادتها و فداکاری قهرمانان خود آشنا میشوند، سفری که در دل خیلی از جوانان به ویژه دانشجویان غوغایی برپا کرده و خیلی ها را تکان داده و متحول کرده است.
دانشجویان خراسان جنوبی امسال نیز از 10 تا 25 اسفند از دانشگاه های مختلف استان عازم سرزمین نور می شوند تا آخرین روزهای سال خود را در کنار شهدا به خانه تکانی دل و جان بپردازند، از دانشگاه آزاد اسلامی بیرجند امسال 44 خواهر هم اکنون در مناطق عملیاتی 8 سال مقدس در جنوب کشور مهمان شهدا هستند.
یکی از دانشجویان شرکت کننده در این سفر معنوی با اشاره اینکه راهیان نور تحول بزرگی در زندگی او رغم زده است، می گوید: «امروز تازه یک روزه شدم، راهیان نور برای من تولدی دوباره بود، زندگی ام تغییر کرده و هر منطقه ای برای زیارت می رویم، دو رکعت نماز شکر و دو رکعتی هم برای ماندن در مسیری که تازه درکش کردم، می خوانم».
هاشم پور که آمدن خود به این سفر معنوی را از الطاف شهدا و عنایت خداوند می داند، میگوید: «اتفاقات عجیبی برای آمدن من به این سفر معنوی رخ داد؛ قرار بود چند شهید گمنام برای تشییع به شهر ما (نهبندان) بیاورند؛ یکی از اقوام پیشنهاد ما هم برویم، ناخودآگاه ذهنم به روزهایی رفت که این راهیان نور را به سخره می گرفتم، از خودم و روی شهدا شرمنده بودم، فهمیدم که طرز فکرم اشتباه بوده است، شاید همین موضوع باعث شده بود که تا حالا نتوانسته ام به زیارتشان بروم؛ انقلابی در درونم رخ داده، هر طور بود خودم را زیر تابوت شهدا رساندم، در حالی که اشک از چشمانم جاری است، از شهدا خواستم مرا دعوت کنند تا امسال مهمان آنها باشم.
آغاز سفر دلداگی!
با خودم گفتم چه می شود که من در شلمچه در آن سرزمین بدن های بی سر، سر بر روی خاک بگذارم و دلی سیر گریه کنم، اشک چشمانم سیلی شده بود بر آنچه که در گذشته بودم، می شست و می برد همه آنچه نسبت به آن پشیمان بودم. با خود گفتم شاید شهدا از من دلخور هستند! از خداوند طلب مغفرت و کمک کردم و برگشتیم منزل. چند ماهی نگذشته است هنوز در حال و هوای آن روزها هستم، که خبر دادند، دانشگاه برای اردوی راهیان نور ثبت نام دارد؛ این بار با دفعههای قبل تفاوت دارد، این دفعه خود شهدا دعوت نامه فرستادند و حالا من در سالروز تولدم بر روی خاک شلمچه بر روی خون پاک شهیدان، تولدم را جشن می گیرم».
او که راهیان نور برایش تولدی دیگر بوده است، میافزاید: «مناطق عملیاتی 8 سال دفاع مقدس در جنوب کشور حرم بندگان مخلص خدا است، همه مناطقاش نورانی و معنوی اند، برخی مناطق حس عجیبی به من داده است، به طلائیه که رسیدم در کنار خاک شهدا در آن سرزمینی که وجب به وجب آن خون شهید ریخته، با شهدا پیمان بستم و سوگند خوردم که پای آرمان های آنها بایستم و منبعد آن طور که آنها انتظار دارند زندگی کنم.
امروز دیگر من به آرامشی رسیدیم که به هیچ قیمتی حاضر به از دست دادن آن نیستم، حالا دیگر احساس غربت ندارم، برای خودم دوستی پیدا کردم که همیشه در کنارم حضور دارد، چه دوستی به بهتر از خداوند که انیس و رفیق همه ایام من شده است».
«عاطفه خزائی»، دانشجوی رشته حقوق دانشگاه آزاد بیرجند از دیگر همراهان این اردو است که برای دومین مرتبه به زیارت شهدا آمده است، می گوید: دفعه قبل با دانش آموزان از طریق بسیج دانش آموزی و مدرسه به این اردو آمدیم، آن موقع چنان آرامشی به من دست داد که ترجیح دادم این بار با چند تن از دوستانم بیاییم.
طلائیه یکی از مناطقی است که باید با چشم دل بر روی آن قدم بگذاری و فکه را می توان عید قربان دلدادگان حسین ابن علی (علیه السلام) دانست، خیلی از جوانان در این مناطق کفش ها را بر گردن آویزان کرده با وضو بر روی این خاک پا می گذارند و با شهیدان عهد می بندند که در مسیری که آنها خون دادند بمانند.
خزائی میگوید: من قبلا خیلی نسبت به پوشیدن چادر مقید نبودم اما این اردو من ار متحول کرد، حالا با چادر آمدم تا به شهدا بگوییم نسبت به آنچه آنها برایش خون دادند عمل کردم.
خاطرات سفر راهیان کتاب میشود!
«ماه پری شمش» دانشجو و نویسنده 33 اثر کشوری و استانی، او میگوید: من خودم فرمانده پایگاه بسیج هستم اما تا امروز قسمت نبود که به راهیان بیاییم، الان خیلی خوشحال هستم و حس و حال وصف نشدنی دارم.
او که قرار است خاطرات دانشجویان از این سفر معنوی را تبدیل به کتاب خاطراتی کند، میافزاید: چنانچه این اردو بتواند مسیر زندگی یک فرد را تغییر بدهد، تمام عوامل برگزاری ثواب بالایی برده اند، از طرفی دیدن رشادتهای شهدا حال و هوای دل خیلیها را بارانی میکند و زنگارها را از جان ها می زداید.
شمش با بیان اینکه شب اول که راه افتادیم، حال و هوای بچه ها با این روزهایی که در مناطق هستند خیلی تفاوت داشت و فاصله آنها چیزی بین زمین و آسمان است، معتقد است: باید در این مناطق چشم سر را بست و با چشم دل آنچه وجود دارد را حس کرد، پس با توجه به این موارد حالا مسئولیت ما در قبال خون شهدا بالاتر رفته است و امیدوارم بتوانیم به وظایف خود به خوبی عمل کنیم.
او این نکته را هم یادآور شد که باید با رعایت حجاب و عفاف خود پاسدار حریم اسلام باشیم، چراکه خون جوانان زیادی در این سرزمین ریخته شده تا ما امروز آزادانه در کشور زندگی کنیم و سربلند باشیم.
دانشجویان در سه روزی که در مناطق عملیاتی جنوب حضور دارند از برنامه های مختلف فرهنگی که در این سرزمین برای آنها پیش بینی شده استفاده می برند، یکی از بهترین برنامه ها به اذعان خود دانشجویان که تاکنون در تغییر مسیر زندگی خیلی ها تاثیر بی بدیلی داشته، روایت گری است، آن هم از زبان فرماندهانی که خود روزی در این مکان در آخرین لحظات بر بالین خیلی از شهدا حضور داشتند و حتی برخی ها که قسمتی از بدن خود را بر روی این خاک جا گذاشتند.
روایتگر بهشت عاشقان!
سرهنگ «محمد عباسی»، از راویان امروز دفاع مقدس و کسی که از 15 سالگی در جبهه حضور داشته است، از تاثیر روایت گری بر جوانان می گوید:«18 سال است که راوی دفاع مقدس هستم، جوانان امروز ما اگر از جوانان دوران دفاع مقدس در پای آرمان های انقلاب، اگر محکم تر نباشند؛ کمتر نیستند، جوانانی که با یک روایت گری کاملا متحول می شوند».
او از کم کاری مسئولان در معرفی دفاع مقدس به نسل بعد از جنگ گلایه دارد و میگوید: متاسفانه کمتر از 20 درصد جوانان ما با دفاع مقدس و رشادت های جوانان در آن دوران آشنایی دارند، و این خیلی خوب نیست که جوانان کشور با ابتداییهای دفاع مقدس خود آشنا نباشند و این کوتاهی ها از جانب مسئولان است که به این مهم توجه نکردند، خیلی از جوانان بودند که به این مناطق آمدند و خون شهدا و آرمان های انها را اصلا قبول نداشتند؛ اما با یک روایتگری عوض شدند و خیلی از ماها جلوتر زدند.
عباسی به روزهای حضورش در جبهه و حال و هوای آن روزها اشاره می کند و می افزاید: آن روزهایی که ما در این خاک با دشمن می جنگیدیم، اصلا فکرش را هم نمیکردیم که اینجا یک روزی کربلای ایران شود، منطقه شلمچه خاصیت عجیبی دارد که هرگاه کاروانی به این منطقه آوردهایم متحول شدند و بچهها اینجا بهشت بودن را حس می کنند به طوری که نمی توان آنها را از روی خاک جدا کرد.
او شلمچه سرزمین بدن های بیسر، فکه را سرزمین غربت و تشنگی می داند و می گوید: در فکه خیلی از شهدا بر اثر تشنگی به شهادت رسیدند.
عباسی طلائیه سرزمین یاران امام حسین(علیه السلام) و هویزه سرزمین کربلای ایران عنوان می کند و میافزاید: اتفاقاتی که در کربلا افتاده، در هویزه هم رخ داد و ما در این مکان شاهد بدن های بی سر و بدن های له شده در زیر تانکها بودیم.
این خاک حرف ها برای گفتن دارد، باید پای درد دل آن بنشینی تا بتوانی معنویت آن را حس کنی، معنویتی بی مرز از معرفت، آن هم در نقطه صفر مرزی معرفت و دلدادگی، هر جا را که نگاه می کنی یک نفر بر روی زمین با پای برهنه نشسته و محفلی دارد عاشقانه، زیباترین صحنه ها را آن گوشه ای می بینی که مادری بر سر مزار فرزند جاودانه خود نشسته و با او درد دل می کند.
اینجا نقطه صفر مرز میان جان و تن است، جایی که خیلی ها پا بر روی نفس گذاشته و از جان گذشتند تا دشمن قدمی بر روی این خاک نگذارد، دانشجویان بعد از سه روز حضور در مناطق مختلف شلمچه، طلائیه، فکه، پادگان دوکوهه، فتح المبین، اروندکنار، هویزه، مسجد جامع خرمشهر، چزابه و دهلاویه، حالا با کوله باری از معرفت باید به شهر خود بازگردند.
دانشجویان در مسیر برگشت از اردو ابتدا به زیارت حضرت معصومه سلام الله علیها و سپس به زیارت مرقد امام راحل و مزار شهدا در تهران می روند.
برگشت با زیارت امام رضا(ع)!
«ابوالفضل سازنده»، مسئول بسیج دانشجویی دانشگاه آزاد اسلامی بیرجند با اشاره به اینکه در اردوهای راهیان نور علاوه بر مناطق عملیاتی برای مابقی مسیر هم برنامه های فرهنگی داریم، گفت: این اردو در بین دانشجویان تاثیر بسزایی دارد به طوری که خیلی از دانشجوها در همین سرزمین و روی این خاک که متبرک به خون شهداست زندگی آنها تغییر کرده است.
وی می افزاید: دانشجویان در مسیر برگشت نیز به زیارت حضرت معصومه سلام الله علیها و سپس به زیارت مرقد امام راحل و مزار شهدا در تهران و زیارت امام رضا علیه السلام در مشهد می روند. سازنده این را هم گفت که دانشجویان دانشگاه آزاد اسلامی بیرجند در این سفر خاطرات خود را یادداشت خواهند کرد و در پایان این خاطرات توسط یکی از خواهران جمع آوری و تبدیل به کتابی خواهد شد.
گزارش: جواد شریفی نیا
نظر شما