خبرگزاری شبستان، گروه اندیشه: کرسی علمی ترویجی «بنیادهای سیاست خارجی حضرت امام خمینی(ره)» سیزدهمین جلسه از سلسله جلسات چهلمین سالگرد پیروزی انقلاب اسلامی با موضوع کلی ((انقلاب اسلامی و سیاست خارجی)) توسط گروه مطالعات انقلاب اسلامی پژوهشکده فرهنگ و مطالعات اجتماعی پژوهشگاه، روز گذشته (دوشنبه، 20 اسفندماه) با ارائه غلامعلی سلیمانی برگزار شد.
«غلامعلی سلیمانی» در این نشست بنیانهای نظری را چنین تعریف کرد: مبانیای که در فهم یک موضوع به ما کمک میکند و سیاست خارجی مجموعه ابزارهایی است که در ارتباط یک کشور با سایر کشورها به کار گرفته میشود.
عضو هیأت علمی دانشگاه تهران سیاست خارجی جمهوری اسلامی را کاملا متمایز از دیگر کشورها دانست و تأکید کرد: سیاست خارجی جمهوری اسلامی کاملا متأثر از اندیشهی امام خمینی(ره) است.
وی تصریح کرد: در فهم سیاست خارجی امام خمینی(ره) دو منبع قابل تصور است: یکی رفتارها و واکنشهای امام راحل در مواجهات بینالمللی و دیگری رجوع به مبانی فکری و نظری امام خمینی است که همین روش در این ارائه مد نظر قرار گرفته است.
به باور سلیمانی بنیادهای نظری سیاست خارجی امام خمینی(ره) مبتنی بر توحید است که یک هستیشناسی، انسانشناسی و معرفتشناسی خاصی را دنبال میکند و همگی به فطرت اشاره دارند.
عضو هیات علمی دانشگاه تهران تصریح کرد: برای رسیدن به اندیشهی امام خمینی(ره) باید به سیستم باورهای ایشان مراجعه کرد و اجزای این سیستم را باید شناخت.
سلیمانی ابراز کرد: ارتباط میان حکمت عملی(ایدئولوژی) با حکمت نظری (جهانبینی) در نظام باورهای امام خمینی(ره) دارای ارتباط منطقی است.
وی ابراز کرد: هستی از نظر امام خمینی(ره) فراتر از دنیا و اصالت خیر در آن برقرار است. معرفتشناسی امام خمینی(ره) کاملا متأثر از فلسفهی صدرایی است. در اندیشهی امام خمینی(ره) انسان دارای ابعاد مختلف و دارای وظایف و تکالیفی است.
به اعتقاد دکتر سلیمانی چیزی که میتواند میان این مقولات با اندیشهی سیاست خارجی پل بزند و رابطه برقرار کند، «فطرت» است.
سلیمانی تاکید کرد: از نظر امام خمینی(ره) فطرت مسیر صحیح حرکت انسان در همهی ابعاد و از جمله در سیاست خارجی را مشخص میکند. البته ممکن است انسان برخلاف فطرت هم حرکت کند و مختار بودن انسان ایجاب میکند که انسان قدرت انتخاب بین فطرت و انحراف را دارد. به اعتقاد امام خمینی اگر در فضای بینالملل قدرت در اختیار افراد منحرف از فطرت حقیقیه قرار بگیرد «استکبار» حاکم میشود و این وضعیتی است که اکنون شاهد آن هستیم.
وی افزود: امام خمینی دوگانهی مستضعفین و مستکبرین را برقرار میکند. در این فضا سیاست خارجی باید به گونهای تنظیم شود که به نفی استکبار، صدور ارزشهای انقلاب، حمایت از مستضعفین ،خلع سلاح و… منجر گردد. هدف این است که بشر به فطرت حقیقیه باز گردد. با این ابزار میتوان رفتارهای امام خمینی در سیاست خارجی را توضیح داد. مثلا اگر امام خمینی به جای دولتها، ملتها را مورد خطاب قرار میدهد به این علت است که مردم و ملتها را به فطرت نزدیکتر از دولتها میداند.
در ادامه، «سیدرضا موسوی» به نقد مباحث سلیمانی پرداخت.
وی در نخستین نقد گفت: مبانی نظری بیان شده بسیار مطول هستند. این مشکل در دانشگاههای ایران عمومیت دارد و معمولا دچار فربگی چارچوب نظری هستیم.
وی ادامه داد: در حالی که اگر این بخش در چند صفحه خلاصه شود و در عوض نتایج و تحلیلها را مفصل بحث کرد هیچ خللی به کلیت بحث وارد نمی شود و اتفاقا بیشتر قابل استفاده است.
موسوی ابراز کرد: جای خالی مطالعهی موردی به خصوص در مورد جنگ تحمیلی و رفتار امام خمینی(ره) در این باره، هم در این تحقیق دیده می شود.
این گزارش می افزاید: «علی حمزهپور» ناقد بعدی این کرسی علمی ترویجی بود.
وی با تمایز قائل شدن میان بنیانهای نظری و بنیانهای عملی تأکید کرد که در این تحلیل صرفا به بنیانهای نظری توجه شده بود و البته سطوح و ابعاد مختلف در بررسی بنیانهای نظری هم دیده نشده بود. مثلا سطح کارگزاران، نهادها، و… مورد بررسی قرار نگرفته بود.
نکتهی دیگر از نظر ناقد این بود که در مقام بیان، اهداف تبدیل به راهبرد یا روش شدهاند. مثلا گزارهی «دعوت» به عنوان یکی از اهداف سیاست خارجی معرفی شده است که در واقع یک روش در سیاست خارجی است.
حمزهپور برخی از اهدافی که در اینجا گفته شد را مختص سیاست خارجی ندانست و مواردی مانند پیگیری سعادت انسان را یک هدف عمومی معرفی کرد.
حمزهپور به برخی از خلأها و جای خالیهایی که در بحث وجود داشت اشاره کرد و برطرف نمودن آنها را باعث غنای بحث بررسی مبانی سیاست خارجی امام خمینی معرفی کرد.
در ادامه سایر حضار به ارائهی نقد و نظر خود پرداختند. پرسش از ارتباط این بحث با علوم شناختی، چارچوب مناسب برای درک تقابل استکبار و استضعاف و… از جمله مواردی بود که حاضران جلسه در مورد مباحث سلیمانی بیان کردند.
نظر شما