خبرگزاری شبستان، سرویس فرهنگی- محمد پورعلم : روز گذشته بخش اول گزارش «تروریسم در سینمای آمریکا با نگاهی به Homeland» با عنوان «سینمای آمریکا در جستجوی دشمن فرضی» منتشر شد که در آن به مفاهیم «دشمن خارجی» و «تروریسم» در سینمای آمریکا پرداختیم.
صنعت سینمای آمریکا در ظاهر وابستگی مستقیم به حاکمیت ندارد اما گاهی جریان کلی سینما، تولید فیلم های خاص و اهدای جوایز به برخی چهره ها و فیلم ها، استقلال سینمای آمریکا از دولت را با تردید روبرو می کند و شائبه سیاسی بودن سینما را بیش از پیش تقویت می کند. نمونه بارز این نکته، فیلم «آرگو» به کارگردانی بن افلک است که در سال 2012 درباره فرار 6 کارمند سفارت آمریکا از ایران ساخته شد. فیلمی که با وجود ضعف های فراوان ساختاری جایزه اسکار بهترین فیلم را ازآن خود کرد؛ جایزه ای که توسط «میشل اوباما» بانوی اول آمریکا از کاخ سفید اعلام شد!
«مهجور ماندن متفکران آلترناتیو» موضوع دیگری است که باید به آن توجه کرد. در آمریکا متفکران و هنرمندان که نسبت به ساختار سیاسی این کشور انتقاد دارند، مستقیما حذف نمی شوند بلکه از سوی رسانه ها و کمپانی های اصلی و پرمخاطب طرد می شوند. بنابراین دیگر صدای آن ها در میان عموم مردم شنیده نخواهد شد و مجبورند از رسانه هایی چون رادیوهای اینترنتی برای بیان دیدگاه های خود بهره ببرند.
با این توضیحات، تماشای سریال «Homeland» نکات جالب توجهی درباره نگرشی که سینمای آمریکا می کوشد درباره دشمنان به مخاطب القا کند، به دست می دهد که در زیر به تعدادی از آن ها اشاره می کنیم:
قهرمان آمریکایی
- یک آمریکایی(برودی) شاید در برهه ای اغفال شود، اما در نهایت یک وطن پرست معتقد به امریکاست؛ بنابراین آمریکایی بد(به معنای ضد آمریکایی) وجود ندارد. پس کسانی که با آمریکا مخالفند قطعا غیر آمریکایی اند.
- آمریکایی های فاسدی که در سریال می بینیم هیچگاه به اندازه تروریست ها شرور نیستند و نیت شان بد نیست، اما گاهی از حماقت اشتباهاتی می کنند. برای مثال در سریال معاون رئیس جمهور شخصیت مثبتی ندارد اما وقتی منطقه ای مسکونی را به ظن حضور «ابونظیر» بمباران می کند به دنبال آسیب به مردم عادی نیست.
- در هرحال، حتی اگر تعدادی از مسئولان امریکایی احمق یا حتی هیولا(واژه ای که «کری متیسون» مامور سیا به کار می برد) هم باشد ، امریکایی ها انسان های سالمی هستند.
توضیح این که در فیلم ها و سریال های آمریکایی، «آمریکا» مساله اصلی است. بنابراین آن چه اهمیت دارد آمریکا و متعهد بودن به امریکاست نه هیچ چیز دیگر. آمریکایی بودن یعنی به دنبال بهتر بودن و بهتر کردن جهان. این نکته تا بدان جا اهمیت دارد که ممکن است در یک فیلم، مسئولان آمریکایی فاسد باشند اما بازهم یک انسان آمریکایی(قهرمان آمریکایی) پیدا می شود که برای حقیقت می جنگد و با وجود همه سختی ها بالاخره پیروز می شود.
دشمن قدرتمند، سازمان های اطلاعاتی ضعیف
براساس آن چه در « Homeland» به نمایش درمی آید ساختار اطلاعاتی امریکا و به خصوص سازمان «سیا» بسیار ضعیف و آسیب پذیر عمل می کند:
- تروریست ها به سادگی ساختمان سازمان سیا را هنگام تجمع همه کارمندان برای یک سخنرانی منفجر می کنند.
- تا زمانی که مدارک جاسوس بودن «برودی» به شکلی عجیب و بدون منطق، آن هم به طور اتفاقی پیدا نشده، ارتباط او با «ابونظیر» کشف نمی شود.
- «جان واکر» تک تیرانداز آمریکایی و «ابونظیر»، رهبر القاعده به راحتی وارد امریکا می شوند و مسئولان «سیا» بعدها متوجه ورود آن ها به آمریکا می شوند.
- ماموران «سیا» غالبا از تروریست ها عقب می مانند و ذکاوت و امکانات آن ها را ندارند، ماموران این سازمان تنها مردان و زنانی شریف اند که می خواهند جهان بهتری بسازند.
- تروریست ها از جزئیات ظریفی درباره همه چیز باخبرند و هیچ گاه مشخص نمی شود این اطلاعات دقیق را از کجا به دست می آورند! جالب این که «ابونظیر» در سریال می گوید جزئیات دستگاه کنترل وضعیت قلب معاون رئیس جمهور را در نیویورک تایمز خوانده است!
- باید پرسید آگاهی «رویا حماد» -یکی دیگر از عوامل القاعده در آمریکا- از محل اسناد مربوط به مکان ها احتمالی مورد حمله تروریست ها در کشوی میز دفتر شخصی رئیس «سیا» را هم از نیویورک تایمز بدست امده؟!
تصویر ایران در سینمای آمریکا
تصویری که تاکنون از ایران در فیلم ها و سریال های آمریکایی به نمایش درآمده، با واقعیت های ایران در تضاد است. شاید معروف ترین فیلم آمریکایی درباره ایران در سال های اخیر همان «آرگو» باشد. اولین نکته ای که از پس تماشای آن به ذهن متبادر می شود درک ناقص و آشفته آمریکایی ها از ایران و مردم آن است. از لوکیشن «تهران» تا روابط قدرت و از شکل ظاهری مردم تا رفتار و خلق و خوی آن ها در فیلم ها و سریال های آمریکایی، همگی صورتی غیرواقعی دارد.
گرچه این امیدواری وجود دارد که تصاویر توریست هایی که پس از برجام به ایران سفر کردند، اندکی این تصویر جهانی را تغییر دهد. به هرصورت در «Homeland» نیز شاهد همین تصویر کاریکاتوری هستیم:
- «مجید جوادی» به عنوان یک نیروی نظامی-اطلاعاتی ایرانی، خود عاشق زندگی آمریکایی است. وقتی پس از سال ها باردیگر به آمریکا می آید، هنگام خوردن ساندویچ حسی نوستالوژیک به آن دارد.
- «سال برنسون» رئیس بخش خاورمیانه سازمان سیا درباره جوادی می گوید او قبل از انقلاب ساواکی بوده و بعد از انقلاب، سپاهی شده و اکنون علاوه بر حضور در رده های بالای سپاه، معاون وزیر اطلاعات است!
- «تهران» شهری قدیمی با بافتی سنتی است که تنها چند ساختمان مدرن دارد.
- در سریال، چهار مرکز از پنج مرکز هسته ای ایران توسط اسرائیل بمباران شده ولی یک مرکز به دلیل قرارگرفتن در عمق زیادی از سطح زمین، مصون مانده؛ حال ایران به دنبال انتقام از امریکاست؛ به همین خاطر «ابونظیر»، رهبر القاعده با معاونان حزب الله برای تدارک حمله بزرگ به امریکا دیدار می کند!
- «ابونظیر» رهبر القاعده و «جوادی» رهبر نیروهای ایرانی، هردو برای برنامه ریزی حملات، خود شخصاً به آمریکا سفر می کنند! ابونظیر در یک کارخانه مخروبه پنهان می شود و خود شخصاً دست به گروگان گیری می زند!
- همزمان با آغاز مذاکرات هسته ای ایران و 5+1 ، سریال به این مذاکرات اشاره می شود و می گوید: «ایران مشتش را بازکرد.». سریال این رویداد را محصول تلاش های سازمان های اطلاعاتی آمریکا می داند.
با همه آن چه گفته شد، «Homeland» از زمان ساخت چندین جایزه از جمله بهترین سریال درام «گلدن گلوب» در سال 2012 و جایزه بهترین بازیگر مرد و زن «امی» را دریافت کرده است.
نظر شما