خبرگزاری شبستان، سرویس فرهنگی- لیلا ضامنی: همواره آثار هنری منبع الهام هنرمندان پس از خود بوده اند. در عصر ارتباطات که دسترسی به آثار هنری آسان تر شده، ممکن است شباهت بیشتری نیز در آثار هنرمندان به چشم بیاید اما اینکه چقدر یک هنرمند مجاز به کپی ایده هنرمند دیگراست، موضوع مهمی است که باید مورد بررسی قرار گیرد. در این زمینه با « فاطمه دیواندری» هنرمند نقاش به گفتگو نشسته ایم:
آیا کپی کاری در هنر معاصر با حرفه ای بودن مغایرتی ندارد؟
از نظر من صد البته مغایرت که دارد هیچ؛ واقعا بسیار دور می ماند از حرفه ای بودن و انسان بودن که شعار اصلی هنرمند است.متاسفانه هنر معاصر ما را چالش ها، هیاهیو و اتفاقات خیلی غیر متعارف و یکسری دست های پنهان دلالی و مافیایی بسیار قوی در دست گرفته اند و البته دور از ذهن نیست که این نابهنجاری های عجیب و غریب که گاهی به صورت کپی کاری و گاهی هم به صورت دنباله رو بودن کیوریتورها و دلال ها و گالری ها خد را نشان دهد، اما یادمان باشد هنرمند با نقاش فرق می کند هنرمند به هیچ عنوان خودش را بازنده این بازی نمی کند چون می داند تاریخ او را قضاوت خواهد کرد .
چرا هنرمندان به این وضعیت(کپی کردن) دچار شدند؟
هنرمندان وقتی می بینند باند بخصوصی دارند این عرصه را به عنوان فاتح در می نوردند و او دارد از قافله دور می ماند ممکن است تن دهد؛ البته این را نباید فراموش کرد که دغدغه معیشت همیشه با هنرمند هست مخصوصا هنرمندی که می خواهد خودش باشد و دنباله رو کس دیگری نباشد، ولی خوب هر انسان و هنرمندی ظرفیت خاص خودش را دارد و گاهی واقعا در این وادی پا می گذارند که خودی نشان بدهند و چاره ای هم ندارند، گاهی هم هنرمند مجبور می شود به دنبال ذائقه گالری دار یا ذائقه حیطه روز برود و گاهی هم از روی زیاده خواهی انسان است که البته این انگ به همه نمی چسبد، ولی به نظر من جو حاکم بر هنرهای تجسمی ایران باعث شده که هنرمند به این دام بیفتد .
آیا گالری دارها در کپی کردن آثار هنری از سوی هنرمند نقش دارند؟
یک گالری دار صددرصد می تواند موثر باشد، من به عینه دیدم که چند سال پیش فلان گالری دار می گفت هنرمند عزیز اگر می خواهید کارتان فروخته شود باید به این روش کار کنید، کار غمگین،کار خراش دار و کار مفهومی خیلی خیلی هنری بازاری ندارد شما اگر می خواهید دیده شوید و کارهایتان فروخته شود باید طبق ذائقه مردم یا گالری دار کار کنید همانطور که می دانید هر گالری سلیقه خود را دارد و هنرمن را به سوی سلیقه خود می کشد .
وظیفه هنرمند در شرایطی که مارکت هنری و ذائقه مخاطب گرایش اش به سمت کپی است چیست؟
وظیفه هنرمند اگر هنرمند واقعی باشد و اگر صرف نقاش نباشد که به ندرت هنرمندی را می بینم که برود به سمت و سوی خلوت خودش و باورهای خودش و مارکت و ذائقه مخاطب را در نظر نگیرد خیلی کم است اما به نظرم جبر زمانه ، جبر زندگی و جبر اتفاقات باعث می شود که این اتفاق ها بیفتد و هنرمند به سمت کپی برود،ولی یادمان باشد هنرمندی هنرمند می ماند که تا آخر عمر فقط خودش را بیان کند و وظیفه دارد مقاومت کند و وارد این جو مسموم نشود.
آیا رعایت قانون کپی رایت در هنرهای تجسمی هم الزامی است؟
در کشورهای اروپایی و کشورهای پیشرفته و کشورهایی شرق که به باور رعایت حقوق دیگران رسیده اند رعایت قانون کپی رایت الزامی است؛ به نظر من دولت باید جلوی این کار را بگیرد چون علاو بر ضررهای مالی ضررهای بسیار بنیادی به پیکره تجسمی و حتی به خود هنرمندی که کپی کرده است می زند، وقتی این اتفاقات می افتد به کل رجوع می شود و مورد قضاوت قرار می گیرد، حیف است که تجسمی ایران و حیطه هنری ایران که پیشینه غنی و پر باری دارد این جو آلوده آن را لکه دار کند به نظر من علاوه بر اینکه تک تک هنرمندان وظیفه خاص خود را دارند ولی دولت به عنوان راس هرم موظف است که برای این مسئله قانون بگذارد .
آیا اقتباس در هنرهای تجسمی هم کاربرد دارد؟
اقتباس با کپی فرق دارد الهام گرفتن و تاثیر گرفتن با کپی کردن خیلی فرق دارد؛ به نظر من اقتباس و الهام گرفتن یا تاثیر گرفتن در هنرهای تجسمی و هنرهای دیگر کاربرد دارد و می تواند باعث خلق آثار ارزشمند شود چنانچه ما موسیقی های مشترک و هنرهای مشترکی و ادبیاتی داریم که می توانند از هم تاثیر بگیرند، فرض کنید فلان موضوعی که در کشورهای اروپایی باب روز است برای ما هم دغدغه باشد و از آن الهام بگیریم و استفاده کنیم و اثر خوبی هم خلق شود.
تجربه های زیستی چقدر در خلق آثار مشابه هنری تاثیر گذار است؟
تجربه های زیستی در خلق آثار مشابه واقعا موثر است، شما فکر کنید فرهنگ مشترک،جغرافیای مشترک، باورهای دینی، توتم ها و تابوها و زیست تاریخی، حتی جنگ های مشترک و هجوم های مشترک را ما می توانیم در زندگی در باور و در فرهنگ و حتی در آثار هنری(نقاشی -مجسمه ) بینیم. به طور مثال در جغرافیای آمریکای لاتین کشورهای مختلفی وجود دارد اما چون این کشورها باورها و آیین های خاص مشابه دارند آثارشان مشترک است، با نگاهی به آثار غارهای قدیمی می بینیم انسان های اولیه چه در غاری در فرانسه یا ایران اولین تصویری که بر دیواره غار طراحی کرده اند حیوانی بوده که شکار می کرده است، این دور از ذهن نیست و یک قانون است که جغرافیا فرهنگ و زیست و ادیان مشترک باعث خلق آثار هنری مشابه در همه جای دنیا خواهد بود .
نظر شما