به گزارش خبرنگار فرهنگی خبرگزاری شبستان، هنرمندان برای بیان ایدهها، رؤیاها و افکار خویش، از ابزارهای متفاوت و متعددی برای خلق و تولید اثر هنری بهره میگیرند. حتی در خلق یک اثر بازنمایی شده از طبیعت در یک لحظه و از زاویه های تقریباً یکسان به وسیلۀ چند هنرمند، باز هم تفاوت بیانی در مفهوم و فرم مشهود است، رسیدن به ایدههای کلی و خلق آنها با فرم و شکلی متفاوت و بدیع، مستلزم آگاهی، تلاش و ممارست ذهنی و عملی است، تمایل به کپی کردن آثار هنری و نمایش آنها، عوامل روانشناختی، جامعهشناختی و حقوقی متعددی میتوان مطرح کرد که تحقیق و بررسی کارشناسان امر را میطلبد؛ اما میتوانیم برای نمونه برخی عوامل تقویتکننده را که در گرایش افراد به کپی کردن مؤثر بودهاند از جمله مشروعیت یافتن شهرت و ثروت یکشبه در جامعۀ هنری، اندیشیدن به منافع مالی بدون حتی صرف هزینههای ذهنی، نبودِ آگاهی و دانش پایهای در هنر و تاریخ هنر، نمایش آثار کپی در بعضی گالریهای هنری، کاهش ایدههای خلاقانه و نو در اهالی هنر، استفاده از آثار کپی بدون ذکر منبع در بسیاری از رسانهها و تولیدات دیداری و شنیداری، عدم برخورد به موقع و قاطع بر اساس قوانین مرتبط با مالکیتهای فکری و معنوی با افراد متخلّف، عدم بازنگری مقررات و قوانین بازدارنده مطابق با شرایط موجود، کم ارزش شدن نگاه خلاقانه، نادیده گرفتن استعدادهای هنرمندان جوان را می توان از دلایل روی آوردن هنرمندان به کپی برشمرد اما هنرمندان و هنرشناسان هر کدام دلایلی را برای آن ذکر کرده اند که خواندن آن خالی از لطف نیست.
کپی آثار هنری یکی از معضلات و مشکلاتی است که امروز جامعه هنری خواسته یا ناخواسته به آن مبتلا شده است؛ اگرچه کپی آثار هنری سابقه طولانی دارد و هنرمند صرفا با هدف مشق کردن دست به کپی می زده است که هیچ گونه ایرادی هم بر آن وارد نیست اما آنچه غیر اخلاقی به نظر می رسد جعل کردن و کپی آثار هنری شاخص است ، البته هنرمندانی هم هستند که متاثر از فضا آثاری را خلق می کنند که بسیار با یکدیگر شباهت دارد و نمی شود گفت این آثار کپی است، «مریم کوهستانی» هنرمند نقاش در پاسخ به این پرسش که چرا هنرمندان به کپی روی می آورند می گوید:یکی از مواردی که به این موضوع دامن می زند کمبود مخاطب فعال و آگاه است؛ بی شک نوع نگاه و ذائقه مخاطبین و گالری دارها تاثیر بسزایی در روند خلق و ارائه آثار هنرمندان خواد داشت، زمانی که مخاطب ذائقه شخصی ندارد و حتی برای خوش آمدن یا نیامدن ش از یک اثر به انواع و اقسام فاکتورها توجه میکند و نه به خود اثر؛ فاکتورهایی مثل قیمت اثر، گالری ای که اثر درآن نمایش داده شده، میزان تبلیغات و شهرت صاحب اثر و ...در نتیجه در چنین فضایی خود اثر هنری از اهمیت دست چندمی بهره مند میشود که نتیجه چیزی بهتر از موقعیت موجود نخواهد بود. از سوی دیگر هم گالری دار و هم مخاطب در جستجوی آثاری هستند که جهان آشنایی داشته باشند و نه اینکه فضایی بوجود اورد که با دانسته های پیشین همخوان نبوده و نیاز به چالش بحث و تفکر داشته باشد. گالری ترجیح می دهد که از چیزهای آشنا خوراکی به وی برسد چیزهایی که قبلا دیده است و امتحانشان را پس داده اند و در مارکت هنری موفق بوده اند در این سرزمین هنرمند فرصت جستجو و پویش جهان شخصی خودش را ندارد، آنها که در پی یافتن و خلق جهان شخصی خود هستند کارشان شبیه به بند بازی ست بدون امنیت و عاقبت روشن.درنتیجه متاسفانه برخی هنرمندان در چنین شرایط و جامعه بسته ای دست از ماجراجویی برمیدارند و ناچار به شیوه های دنیا و آخرت دار دیگری تن میدهند چیزی برای تایید خریدار و مخاطب و نه اثری در راستای ادراک آنها از حیات و جهان پیرامون، هنرمند هم انسان هست کپی کردن هم یکی از همین راه هاست.به عنوان مثال یک اثری از هنرمند غربی که مقبول مخاطب و مارکت هنری بوده است را (در بهترین حالت به شیوه خودشان) کپی می کند چون مخاطب این اثر را می پسندد فروش دارد و از همه بدتر اینکه چون کارشان شبیه فلان هنرمند مطرح غربی ست در اینجا تمجید و تعریف هم می شوند!!
کپی کاری و تقلید از یک اثر برای بالابردن دقت بصری و تجربه تکنیک های مختلف در آغاز راه برای یک هنرآموز می تواند راهگشا باشد اما برای قدم گذاشتن در عرصه حرفه ای هیچ گونه کپی برداری چه در تکنیک چه در مفهوم ایده و محتوا جایز نیست. «آزاده نیکو » هنرمند نقاش و گرافیست و عضو انجمن هنرمندان نقاش در پاسخ به این سئوال که آیا کپی کاری در هنر معاصر با حرفه ای بودن مغایرتی ندارد؟ می گوید: بسیاری از هنرمندان و دانشجویان هنر برای یادگیری تکنیکها و عناصر کاربردی تصویر، به کپی کردن آثار هنرمندان بزرگ تجسمی میپردازند و این امر در روند یادگیری، بدون اشکال است؛ اما برای آن که اثری تجسمی با نام خالق آن در فضای گالری یا در دنیای مجازی به نمایش گذاشته شود، باید از مرحله ایده تا اجرا، با تجربۀ شخصی هنرمند عجین شده باشد. هنرمند واقعی -حرفهای باشد یا نباشد- به سمت کپی کردن فرم و محتویات ذهن دیگری نمیرود؛ زیرا هدف او خلق و پردازش ایدههای ذهنی خویش است. در هر صورت، برای ارایه و نمایش اثری که به طور کامل یا به صورت جزیی کپی شده، کسب اجازه از صاحب اثر و ذکر منبع و دلیل انجام این کار الزامی و نشانۀ اخلاق حرفهای است.
متأسفانه برخی از گردانندگان گالریهای هنری، به علت نبودِ آگاهی و دانش پایهای و لازم در زمینۀ هنر و البته، گاهی هم به دلایل شخصی راه را برای ارائه و نمایش آثار کپیشده هموار میسازند برای همین حضور مشاور و کارشن هنری در کنار گالریدار امری ضروری است که میتواند باعث کاهش اینگونه امور شود.«مصطفی مجیدی»هنرمند نقاش و مجسمه ساز در پاسخ به این سئوال که آیا گالری دارها در کپی کردن آثار هنری از سوی هنرمند نقش دارند؟ می گوید: گالری دارها در ترویج هنرهای میان مایه نقش تعیین کننده دارند؛ با کمال تاسف باید گفت آن ها که باید و محق هستند که آثارشان به نمایش در بیاید سالها کنج عزلت اختیار می کنند و من این را نمی پسندم، سکوت پاسخ خوبی نیست.اعتراض فقط نباید به نمایشگاه شخص خاصی باشد بلکه به هر چه ابتذال که در فرهنگ و هنر ما کم نیست و رخنه کرده و همچون موریانه در حال خوردن آن است باید صورت بگیرد.مسایل سیاسی و اقتصادی سهم بسزایی دارد تا گالری دار تنها به جیب خود فکر کند و هنر را فدای مقاصد اقتصادی نماید، در واقع غالب گالری ها به بقالی هایی با برچسب رواج فرهنگ و هنر بدل شدند.
«مریم مجد»، مدیر گالری اثر معتقد است کپی کردن در مسیر آموزش اتفاق می افتد و در مرحله خلق اثر و ارائه آن صورت نمی گیرد و در پاسخ به این سئوال که آیا گالری دارها در کپی کردن آثار هنری از سوی هنرمند نقش دارند؟ می گوید: ممکن است برخی از گالری دار ها به غلط در خط دادن به هنرمندان نقش داشته باشند اما در کپی کردن هنرمندان نقشی ندارند.
هنرمند برای ایجاد ارتباط مناسب با مخاطبان، باید دغدغههای مشترک را بشناسد و ضمن حفظ ارزشهای هنری در آثاری که خلق میکند، با ظرافت و به دور از ابتذال، باورها و نگرشهای مخاطبان را نیز در نظر داشته باشد.«هادی شعبانی» هنرمند نقاش در پاسخ به این سئوال که وظیفه هنرمند در شرایطی که مارکت هنری و ذائقه مخاطب گرایش اش به سمت کپی است چیست؟ می گوید: هنرمند واقعی و مانا نمیتواند توقع داشته باشد در زمان حیات خود به موفقیت دست یابد، رسالت هنرمند موفقیت نیست بلکه انجام مهمترین وظیفه خود که خلق آثار هنری با اصالت و ماندگار است،گذشت زمان هر اثر هنری با اصالتی را مانا خواهد کرد.
مالکیت معنوی و کپی رایت هر نوع اثر ادبی و هنری را در بر میگیرد و به خالق اثر اجازه میدهد تا از حقوق انحصاری آن بهرهمند شود؛ در ایران قانون مربوط به حمایت از حقوق مادی و معنوی پدیدآورندگان آثار هنری سالهاست که وضع شده و مسلماً رعایت آن در حوزۀ هنرهای تجسمی هم ضروری است. «سپیده اشرفی» هنرمند نقاش در پاسخ به این سئوال که آیا رعایت قانون کپی رایت در هنرهای تجسمی هم الزامی است؟ می گوید: بله حتما؛ باید یک آگاهی عمومی چه به هنرمند چه به مخاطب داده شود.به همان اندازه که هنرمند با کپی کردن از یک اثر هنری مورد ظن قرارمی گیرد، مخاطبانی که اینگونه اثار را آگاهانه سفارش می دهند و یا خریداری می کنند نیز بی تقصیر نیستند و اگر قرار باشد قانونی برای کپی رایت هنرهای تحسمی نوشته شود باید به این موضوع نیز توجه و رسیدگی شود.
اقتباس بازآفرینی با الهام از اثری که پیش از آن موجود و دارای ارزش هنری بوده است. این امر کاملاً خودآگاه اتفاق میافتد و لازم است هنرمند، به اثر مورد اقتباس و پدیدآورندۀ آن اشاره کند، «مریم کوهستانی» در پاسخ به این سئوال که اقتباس در هنرهای تجسمی هست؟ می گوید:بله مشخصا اقتباس وجود دارد؛ در تمامی وادی های هنر از گذشته تا امروز دیده شده البته به شرطی که واقعا هنرمند اثر مورد اقتباس را از فیلترهای شخصی خودش عبور داده باشد و صدالبته مهم است که اعلام کند که از فلان اثر اقتباسی داشته است.
ممکن است تجربیات زیسته هنرمندان هم بر خلق آثارشان تاثیر بگذارد فرهنگ،آداب و رسوم و... غیره می توانند در خلق آثار هنری مشابه اثر بگذارند؛ البته آثاری که از طریق تجربیات زیسته تصادفا شباهت دارند با آثاری که از روی هم کپی و یا اقتباس می شوند به شدت تفاوت های اساسی دارند اگرچه ممکن است شباهت های بسیاری هم داشته باشند این ها با بررسی کارشناسان این رشته به راحتی قابل تمایز هستند. «فاطمه دیواندری» هنرمند نقاش در پاسخ به این سئوال که تجربه های زیستی چقدر در خلق آثار مشابه هنری تاثیر گذار است؟ می گوید: تجربه های زیستی در خلق آثار مشابه واقعا موثر است، شما فکر کنید فرهنگ مشترک،جغرافیای مشترک، باورهای دینی، توتم ها و تابوها و زیست تاریخی، حتی جنگ های مشترک و هجوم های مشترک را ما می توانیم در زندگی در باور و در فرهنگ و حتی در آثار هنری(نقاشی -مجسمه ) بینیم. این دور از ذهن نیست و یک قانون است که جغرافیا فرهنگ و زیست و ادیان مشترک باعث خلق آثار هنری مشابه در همه جای دنیا خواهد بود .
با این همه نهادهای متولی امر هنر باید چاره ای بیندیشند تا فضای هنر کشور بیشتر از این دستخوش کپی و حواشی آن قرار نگیرد و هنرمند هم با مسئولیت پذیری بیشتر در خلق آثار با اصالت قدم بردارند شاید اگر بازار هنر رونق اقتصادی بیشتری داشت و هنرمندان درگیر معیشت نبودند و سوداگران هنر برای بهره بیشتر هنرمندان را تحت فشار قرار نمی دادند شاهد کپی هم به عنوان امری غیر اخلاقی نبودیم.
نظر شما