خبرگزاری شبستان: چندی پیش رسانه ها اعلام نمودند که آنجلینا جولی قرار است برای بازی در یک فیلم به ایران بیاید که این موضوع به مسئله روز سینما ایران تبدیل شد به طوری که هرکس به نوعی و زعم خویش به آسیب شناسی این موضوع پرداخت و در میان نظرخواهیهایی که از اهالی سینما در مورد این مسئله شد، سلحشور کارگردان سریال یوسف پیامبر در این مورد صحبت کرد و گفت که سینمای ایران نیاز به آنجلینا جولی ندارد، البته نه از این نظر که صاحب سینمای فاخری هستیم بلکه به این دلیل که به تعبیر او سینما فضای دیگری است و بازیگران آن عنوانی دارند که تکرار دوباره آن لغت بنابر مصالحی به صلاح نیست و باید اذعان نمود که سلحشور با این سخنان جنگی را به راه انداخت که همچنان میان اهالی سینما ادامه دارد و هر روز ابعاد تازهای پیدا میکند.
در ابتدای کلام بهتر است که جناب سلحشور و منتقدانش و همچنین موافقانش به تعابیر زیر خوب دقت نمایند:
"تعبیر سینمای اسلامی درست نیست. سینما شاید آنچنان که هست مسلمان شدنی نباشد، اما می توان آن را به خدمت اسلام درآورد و این وظیفه ای است گران بر گرده ما. اگر ما بخواهیم در سینما روی خطاب خویش را همچون انبیا به فطرت الهی انسان بگردانیم که برای استخدام سینما در خدمت اهداف متعالی اسلام چاره ای جز این نیست، باید کیفیت تاثیرگذاری عناصر بیانی سینما را خوب بشناسیم. اگر ما بخواهیم هنر امروز را در خدمت اسلام درآوریم، باید آفاق تذکر و تفنن را با یکدیگر اشتباه نکنیم و بدانیم که هنر اگر آنچنان که هست ملحوظ شود، نه آنچنان که باید باشد، در خدمت تفنن بشر قرار گرفته است..."
کاش اندکی زبان تصویر آوینی و افکار ایشان را در عرصه سینما درک می نمودیم و می فهمیدیم که سید شهیدان اهل قلم معتقد است که نمی توان سینمای اسلامی ایجاد کرد، اما می توان و باید آن را در خدمت اسلام درآورد. از این رو بازخوانی نظرات این شهید بزرگوار در خصوص به خدمت اسلام درآوردن سینما، بر تمامی دغدغه مندان سینمای ایران لازم است. به واقع دیدگاه ها و باورهای شهیدآوینی باید به عنوان یک مانیفست و دستورالعمل برای سینما کار کرد داشته باشد و باید سنگ محک سینمای ما قرار بگیرد و به خصوص برای مدیران سینمایی ما، باید ملاک این باشد که چه سینمایی را باید پشتیبانی کرد و چه سینمایی را نباید حمایت کرد.
اما منتقدان و موافقان سلحشور بدانند که سید شهیدان اهل قلم دو دیدگاه را آفت سینما می دانستند که اولی گرایش لیبرالیستی و دومی گرایش متحجرانه بود، دیدگاه هایی که آوینی با آن دائما در ستیز بود که متاسفانه این دو دیدگاه را می توان در دوگروهی که به سخنان سلحشور واکنش نشان دادند، مشاهده نمود. همچنین نباید فراموش نمود که ایشان در شرایطی به نقد و آسیب شناسی سینما و ارتباط آن با مخاطب پرداختند که کمتر کسی می توانست این هدف را درک و ارزیابی کند و نکته مهم این است که با این دیدگاه در زمان خود، به شدت مقابله هم می شد اما چون شهیدآوینی عمق داشت –چیزی که امروز کمتر کسی از آن سراغ دارد- در این حیطه به جایگاه مهمی دست یافت.
یقینا بسیارند کسانی که برای عفت و نجابت در سینما شأنی قائل نیستند اما این بی فرهنگی تقریبا از دهه 70 که در سینمای ایران جای هنجارها و ناهنجاری ها با یکدیگر عوض شد و سینمای انسان نگر بر مبنای دیانت جای خود را به سینمای انسان محور بر مبنای سکولاریسم داد، ساختار پیدا کرد که تنها فلسفه ی وجودی آن تفنن و تبلیغ نوعی خاص از زندگانی مطابق با فرهنگ غربی بود. سینمایی که فساد از مهمترین ویژگی های آن می باشد به نوعی که برهنگی –همان مقصود سلحشور- فرهنگ برجسته این مدل سینما است.
اما شور بختانه جناب آقای سلحشور که متعهدانه به مقابله با این فرهنگ وارداتی برخواسته اند، فراموش نموده اند که این بازیگران که آنچنان خطابشان کردند در مقایسه با فرهنگ دینی جامعه به نوعی بی اخلاق محسوب می شوند نه در قیاس با سینمای هالیوودی و دگر بار با الهام گیری از کلام آقا سید مرتضی این گونه می توان نوشت که نسبت سینما با حق و باطل یکسان نیست و از این لحاظ، استفاده از سینما در خدمت اشاعه دین و دینداری با دشواری های خاصی همراه است که اگر مورد غفلت واقع شود، اصل مطلب منتفی خواهد شد.
درست است آنچه اکنون در سینما ایران ساخته میشود چیزی در حد فیلم فارسی های قبل از انقلاب که سرشار از پورنوگرافی های پیدا و پنهان است اما باعنایت به آنچه امروز در سینمای جهان میگذرد، سینما و تلویزیون ایران به یقین جز یکی از پاک ترین رسانه ها به شمار می آیند.
اما با تمام این تفاسیر شایان ذکر است که معضل سینمای ما مبانی و اصول حاکم بر آن است که الحادی است و متاسفانه در آن آگاهانه و یا ناآگاهانه به نفع دشمنان کار می شود که این معضل باید ریشهای حل بشود که نمیشود.
و در پایان با اشاره به بیانات تند منتقدان سلحشور باید نوشت که آیا با کسی که به واقع فریاد مقابله با بی اخلاقی سر داده است باید اینگونه برخورد شود؟ درست است که در ادبیات تند و بعضا غیر قابل قبول آقای سلحشور چندان جایی برای دفاع نیست ولی چرا حقیقت موضوع یعنی بی اخلاقی در سینما با هوچی گری و تعصب های کور برخی فعالان سینما به باد فراموشی سپرده شده است؟ اصلا با کدام دلیل عده ای با گره زدن ایشان به سینمای دینی و قرآنی، تمسخرهایی را بسیار هوشمندانه به سمت سینمای دینی نشانه رفته اند؟
اما جناب سلحشور هم باید این نکته را به خود گوشزد کنند که این سخنان دردمندانه نه تنها کمکی به بهبود حال و روز مریض سینمای ایران نخواهد کرد، بلکه موجب میشود که شبه روشنفکران به راحتی دست به مظلومنمایی بزنند ولیکن این نوع سخنان بیش از پیش افراد متدین را از سینما دور خواهد کرد و قطعا این موجب خواهد شد که سینما برای همیشه در ید قدرت شبه روشنفکران ضد نظام باقی بماند که این درست نقطه مقابل منویات رهبر انقلاب است.
پایان پیام/
رضا باقرپور
نظر شما