به گزارش خبرنگار فرهنگی خبرگزاری شبستان، «حجت الاسلام علیرضا سبحانی نسب» صبح امروز (دوشنبه 4 شهریور) در نشست «تجربیات دینی ادبیات کودک در غرب، بهره ها و مخاطره ها» که در فروشگاه به نشر برگزار شد، گفت: غربی ها با توجه به قدمی که در کار ادبیات دارند، در پخت و مهندسی محتوا از ما جلو هستند. چیزی که ما می خواهیم شروع کنیم، قاعدتا آنها شروع کرده اند و به پختگی نیز رسیده اند. ما با نگاهی که هیچ کاری نمی توانیم تولید کنیم، ترجمه می کنیم، این نگاه ما را محدود می کند.
مدیر انتشارات جمال با بیان اینکه نویسنده کودک باید بخشی از ادبیات روانشناسی را فهم کند، عنوان کرد: این نگاه که ادبیات دینی غرب نمی تواند به ما کمک کند، نادرست و محدود کننده است. کتاب کودکی که در آمریکا چاپ می شود، تیراژ اول اش 10 هزار تا 40 هزار تاست. ناشر سرمایه گذاری سنگین می کند. می گویند که نویسنده باید از روانشناس کمک بگیرد اما به شخصه دیدم که روانشناس نمی تواند کمک کند. باید از روانشناس متبحر کودک کمک گرفت نه از هر روانشناسی.
وی خاطرنشان کرد: باید از آدم هایی که در زمینه کتاب های کودک، نقد و حرف عملیاتی داشته باشند، کمک گرفت. از کلی گویی باید پرهیز شود. در زمینه روانشناسی مجموعه ای ندیدم که حرفی برای گفت و گو با ناشر و نویسنده داشته باشند. نمی گویم مجموعه ای نیست، بنده ندیدم. نیازمندیم که فضای دیالوگ را به وجود بیاوریم و برسیم به گروه و مجموعه ای که کتاب ها را روانشناسی کنند.
این نویسنده با بیان اینکه ما در یادگیری فرهنگ غربی درست غربی نشدیم، گفت: روانشناسان غرب هم حرف های درستی دارند. ما در استفاده از کتاب های دینی غرب نیازمند هوشیاری هایی داریم زیرا انسان شناسی ما با انسان شناسی غرب متفاوت است. محتوای ما نیاز به مهندسی و معماری دارد. نویسندگان ما نوعا به مهندسی محتوا فکر نمی کنند. برخی نویسندگان برای نوشته خود نقشه ذهنی ندارند. ما می توانیم از مهندسی محتوا و معماری زیباشناسانه ادبیات دینی غرب الگو بگیریم.
حجت الاسلام سبحانی نسب با اشاره به اینکه کتاب باید ساختار داشته باشد، بیان کرد: برخی نویسندگان می گویند باید دایره واژگان کودکان را وسعت ببخشیم. دیدم که نویسنده ای در کتاب خود برای کودکان واژه طره مشک فشان را آورده است و خودش نمی توانست این واژه را تبیین کند اما توقع داشت که والدین آن را برای کودک بیان کنند و توضیح دهند. کتاب باید در ذهن نویسنده یک نقشه داشته باشد. کتاب های خوب را باید آنالیز کنیم زیرا چرایی خوبی آنها باید مشخص شود. برخی کتاب ها ساختار دارند. مباحث این کتاب ها را نمی توان جا به جا کرد. کتاب هایی هم هستند که ساختار ندارند. هر چقدر محتوای آنها را جا به جا کنیم به هم نمی ریزند زیرا ساختار ندارند.
نظر شما