نوخطان ذاکری

یکی از دردناک ترین آفتی که در دهه های متاخر دامن ذاکری امام حسین را گرفته پدید آمدن جوانک های نوخط و پرمدعاست که پیش از طی مراحل با لقب «کربلایی» بر بنرهای شهر بزرگ دیده می شوند.

خبرگزاری شبستان: از زنده یاد غلامرضا شیعه خلص خاطره ای به یاد دارم که گفت روزی جوانی در هیئت چند بیت از رهی معیری خواند که بیت آخرش این بود:

موی سپید را فلکم رایگان نداد
این رشته را به نقد جوانی خریده ام

و ادامه داد پس از ختم مجلس در او نگریستم. او که دستپاچه شده بود پرسید حاج آقا خطایی از من رخ داده؟ گفتم نه! من به دنبال موی سپید می گردم!

رسم استاد شاگردی از دیرباز در فرهنگ ما وجود داشته است. کم نبودند پیران مجرّبی که همواره از بین نوخطان مستعد که دل در گرو استادی پیرشان داشتند شاگرد اختیار کرده بودند تا مشعلشان همواره بتابد.

این رسم دیرین در چارچوب کلاسیک و الگومداری حائز  سویه هایی بود که باب طبع سنت گرایان قرار می گرفت. مِن جمله اینکه رسیدن به منصب و کسوت به تدریج انجام می شد و شاگرد نوبه نو مهیای کسوتی نوین بود. در این پروسه استاد همواره تجربیاتش را به فراخور استعداد و زحمت شاگرد بدو منتقل می کرد. چه بسا کودن هایی که رانده می شدند و چه بسا فنونی که در وهله های واپسین به مقربین سپرده می شد.

در مدیحه خوانی و رثا نیز این سنت از سوی بزرگانش دنبال می شد. ذاکران مجالس عاشورایی همواره جوانان علاقمندی را که استعدادی در او یافته بودند به شاگردی برمی گزیدند و آرام آرام و به تدریج نواها را می آموختند و اشعار را به گزینش بدآنها ازبر می کردند تا در اندک مجالی از محافل بخواند.

معمول اینگونه بود که شاگرد پس از کسب مقدماتی تا سال ها در محضر استادش نواهای ریتمیک سینه زنی و زنجیرزنی می خواند. نواهایی که عموما برای همگون کردن ضرباهنگ سینه زنان و زنجیرزنان خوانده می شد.

اشعار این نواها به سبب کاربردی که ذکر شد اغلب عامه فهم، حماسی، و برای ایجاد شور بیشتر در سینه زنی بود. بعبارت دیگر مضامین ضمنی و استعاره ای که نیازمند تاویل و تفسیر شنونده باشد و راه به مصائب عمیق و سوزناک اهل بیت برد در این ریتم ها چندان استفاده نمی شد.

نوآموزان تا آن زمان که مویی بر محاسن سپید کنند، همواره بر این کار گمارده می شدند تا استاد کم کم عرصه را برای مصیبت خوانی او خالی و مهیا کند. شاگرد پس از فراگیری رموز شعرخوانی، آداب حضور در مجلس، تزکیه و تهذب نفس، فراگیری مقتل و اشعار غنی و مستند آماده برای تصدی منصب بود.

نکته قابل توجه جای دادن مصیبت خوانی در مرحله آخر است. زمانی‌که آن شاگرد نوخط به میانسالی و مردی گراییده. آنها دریافته بودند که ذکر مصیبت سینه ای رنج کشیده می طلبد، برادر مردگی باید تا وداع برادر بازخواند و اشعار پر رمز و رازی که در رثا سروده شده از ذاکری زیسته و بلاکش پذیرفته است. 

یکی از دردناک ترین آفتی که در دهه های متاخر دامن ذاکری امام حسین را گرفته پدید آمدن جوانک های نوخط و پرمدعاست که پیش از طی مراحل با لقب «کربلایی» بر بنرهای شهر بزرگ دیده می شوند. جوانک هایی که گه‌گاه در لابلای ذکر مصیبت ضربتی نیز نثار خویش می کنند و در محضر ریش سفیدان به ضمیر دوم مخاطبان را مورد خطاب قرار می دهند.

آنها در بلندترین پرده موسیقایی خلوت های عاشورا را داد می زنند اما چون تجربه ای زیسته، آن پرده را پشتیبانی نمی کند جز احساسی خودانگیخته و هژمونیک و طنین موجی از صدای گوشخراش بر صحنه نمی ماند.

هادی لزیری  

کد خبر 829479

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha