«خمره»؛ راوی بوم ایرانی

فیلم سینمایی «خمره» بر اساس داستانی از هوشنگ مرادی کرمانی و کارگردانی ابراهیم فروزش نمادی از تعامل مثبت اهالی ادبیات و سینماگران در عرصه کودک و نوجوان است.

خبرگزاری شبستان، سرویس فرهنگی- محمد پورعلم : وقتی از سینما سخن می گوییم به طور طبیعی درباره ادبیات هم حرف می زنیم. پشتوانه و سکوی پرش سینما، ادبیات است. سینما خصوصا نوع قصه گوی آن ایستاده بر شانه های رمان است و تصویری را بازنمایی می کند که رمان از انسان مدرن ساخته است.

 

در کشور ما به خاطر نوع مواجهه تاریخی با غرب جدید، سیر تحول اندیشه چنان که در طول دهه ها و سده ها در مغرب زمین پیوده شده، نیست. به این معنا که ایرانیان در ابتدا با محصولات کارکردی تفکر جدید غرب جدید آشنا شدند نه با اندیشه شکل دهنده آن محصولات. به همین خاطر تطور این اندیشه جدید در ایران از آن زمان تاکنون با برداشت ها و نتایج مختلف و گاه متناقض همراه بوده است.

 

یکی از نمودهای آن چه گفته شد، عدم همراهی تام و تمام سینما با ادبیات است. در ایران ادبیات چنان که باید ماده خام سینما را تامین نمی کند. شاید هم سینماگران چنان که باید به اهالی ادبیات اعتنا نمی کنند. هر چه که هست، در نهایت شاهد کمبود اقتباس ادبی در سینمای ایران هستیم. شاید گفته شود تعدادی از شاخص ترین آثار سینمای ایران مبتنی بر ادبیات شکل گرفته اند اما باید توجه داشت این بهره مندی هیچ گاه عمومی و همه گیر نبوده و کارگردان های سینمای ایران بیشتر ترجیح داده اند خودشان فیلمنامه آثارشان را بنویسند.

 

در این میان اما استثناهایی هم وجود دارد. نویسندگانی که آثار آن ها، به منبع الهام چندین و چند کارگردان مطرح سینمای ایران تبدیل شده و فیلم هایی بر اساس آن ها ساخته شده است. «هوشنگ مرادی کرمانی» یکی از این استثناهاست. نویسنده ای که شاید کتاب هایش، رکورددار اقتباس در سینمای ایران باشد.  

 

مرادی کرمانی را مخاطبان عام سینما با مجموعه «قصه های مجید» کیومرث پوراحمد در دهه 70 شناختند. گرچه مرادی کرمانی آن را در سال 53 نوشته بود و سال ها هم برای رادیو می نوشت. «قصه های مجید» اما نقطه عطفی در روند فعالیت مرادی کرمانی شد و نگاه ها را به سوی او و آثارش معطوف کرد.

 

«ابراهیم فروزش» از نسل سینماگرانی است که پیش از انقلاب در کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان، فیلمسازی آموختند و پس از آن آثاری شاخص خلق کردند. در میان این نسل ابراهیم فروزش، فیلمسازی ویژه ای است. او در روند فیلمسازی خود، همواره کوشیده با نگرشی بومی، زندگی کودکان و نوجوانان جای جای ایران را به تصویر بکشد. طبیعتا در این مسیر، مرادی کرمانی با داستان های بومی اش، باید مورد توجه فروزش قرار گرفته باشد که چنین هم شده. فروزش پس از ساخت فیلم «کلید» در سال 1364، برای دومین فیلمش به سراغ رمانی از مرادی کرمانی به نام «خمره» رفته و در سال 1370، فیلمی به همین نام ساخته است.

 

«خمره شیر نداشت لیوان حلبی سوراخ کرده بودند. نخ بلند و محکمی بسته بودند به آن. بچه‌ها لیوان را پایین می‌فرستادند، پُر آب که می‌شد، بالا می‌کشیدند و می‌خوردند مثل چاه و سطل. بچه‌هایی که قدشان بلندتر بود، برای بچه‌های کوچولو و قد کوتاه لیوان را آب می‌کردند. زنگ‌های تفریح دور خمره غوغایی بود...». کتاب «خمره» مرادی کرمانی با این جملات آغاز می شود. داستان پچه های یک مدرسه روستایی که با معلم خود(بهزاد خداویسی) مشغول تحصیل اند. ماجرا از آن جا آغاز می شود که ترکی در خمره گلی حیاط مدرسه نمایان می شود. از این جا به بعد شاهد تلاش معلم، دانش آموزان و اهالی روستا برای تعمیر یا تعویض خمره هستیم. تلاشی که روستا را با ماجراهای عجیب و غریبی روبرو می کند. از دعوای اهالی روستا تا همدلی دانش آموزان، اتفاقاتی است که در مسیر داستان رخ می دهد و مخاطب از خلال این رویدادها با وضعیت اجتماعی، فرهنگی و اقتصادی لوکیشن داستان و همین طور خرده فرهنگ های بومی آن منطقه آشنا می شود. مثلا این که وضعیت دشوار اقتصادی خانواده ها چگونه بر حضور اجتماعی آن ها تاثیر منفی می گذارد، اما آنگاه که ماجرای «خمره» به چالشی برای روستا بدل می شود، همدلی دانش آموزان و خانواده های آن ها راهگشا می شود. بهره گیری از داستان های بومی در سینما که به جای نگاه از بیرون،‌ دیدگاهی از درون و همراه با همدلی نسبت به زندگی مردم یک منطقه خاص دارند،‌ سال هاست که اهمیت خود را در سینمای ایران از دست داده است. فیلمسازان ما در سال های اخیر بیش از آن که با آثار خود، جهان بینی مردم مناطق مختلف ایران را به تصویر بکشند،‌خلق و خوی آن ها را محملی برای ایجاد موقعیت های طنز قرار داده اند. 

 

از سوی دیگر آن چه «خمره» را چه در داستان و چه در فیلم سینمایی آن، اثری قابل تامل و دوست داشتنی می کند، واقع گرایی نویسنده و کارگردان است به طوری که فیلمنامه در پی نمایش کاراکترهای سیاه و سفید نیست و پیامی را از پیش آماده نکرده است. همه شخصیت های فیلم خاکستری اند، حال با درجات مختلف. حتی معلم تنهای مدرسه که روستایی ها او را آقا مدیر صدا می کنند و شخصیت نخبه فیلم به حساب می آید، وقتی عصبانی می شود، رفتاری خشونت آمیز دارد که بعدا از ارتکاب به آن، پشیمان می شود. همین نکته ساده اما ظریف، خمره را در زمره آثار شاخص سینمای کودک و نوجوان ایران قرار می دهد. فیلمی که توانست در سال 1994 جایزه یوزپلنگ طلایی جشنواره فیلم لوکارنو را از آن خود کند.

 

حالا «خمره» قرار است به مناسبت هفته کودک و در قالب «اکران فیلم های کمتر دیده شده سینمای کودک و نوجوان» امروز دوشنبه 15 مهرماه ساعت 18 در تالار فردوس موزه سینمای ایران برای علاقمندان روی پرده رود. محصول همکاری «هوشنگ مرادی کرمانی» و «ابراهیم فروزش» که بار دیگر به اهالی ادبیات و سینما یادآوری می کند که تعامل مثبت میان آن ها تا چه اندازه می تواند نتایج پربار و درخشان به همراه داشته باشد.

کد خبر 840647

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha