به گزارش خبرگزاری شبستان به نقل از پایگاه خبری حوزه هنری، دکتر بهروز غریبپور و منوچهر اکبرلو دو استاد برجسته تئاتر کودک و نوجوان در این نشست، با موضوعی تحت عنوان «ضرورت آموزش تئاتر از مقطع ابتدایی به دانشآموزان به مثابه یک نیاز جدی» به گفتوگو نشستند.
بهروز غریبپور استاد و مدرس هنرهای نمایشی، ضمن بیان تاریخچهای از آموزش تئاتر به مثابه یک امر مهم آموزشی در جهت ساخت نسل متجدد در دوران رضاخان، بیان کرد: باید بدانیم اگر تئاتر بخواهد به نظام آموزش و پرورش وارد شود، ابتدا باید کسانی که وظیفه تعلیم را برعهده دارند یعنی معلمان و مربیان وارد این عرصه شوند.
وی با اشاره به فهم غلط از تئاتر حتی در کتابهای منتشر شده آموزش تئاتر، افزود: اگر تئاتر را درست نشناسیم، بهتر است فراموشش کنیم، حتی در سطوح عالی در دانشگاهها. ولی اگر بشناسیم، این را خواهیم دانست که تئاتر از ابتدای خلقت تاکنون، با ترکیب بیان و بدن، محمل آموزش بوده است. وقتی وظیفه تئاتر را نه صرفا تربیت بازیگر، بلکه فرصتی برای انتقال مفاهیم درست انسانی و اجتماعی به کودکان بدانیم، پس درس تئاتر باید پیش از الفبا به کودکان آموزش داده شود.
غریبپور افزود: تئاتر الفبای زندگی است. در یونان باستان، تئاتر را ادامه کلاس فلسفه میدانستند. یعنی در تئاتر میگفتند چگونه نگاه کنیم. تئاتر در سطح عالی، یعنی چگونگی نگاه به جهان. ما در تئاتر، زندگی را تعطیل نمیکنیم.
وی در موضوع دیگری، ضمن برشمردن آسیبهای آموزش تئاتر در کشور بیان کرد: حتما نباید در کلاس تئاتر بازیگر شد. تئاتر نیاز به طراح صحنه، گریمور، کارگردان و ... نیز دارد. ولی در آموزشهای تئاتری که امروزه وجود دارد، به چهره زیبا و پول و پارتی اهمیت زیادی داده میشود.
مجری برنامه در ادامه گفتوگو، ضمن بیان اینکه مخاطب این جلسه باید مسئولین و تصمیم گیرندگان باشند، عنوان کرد: بحث اصلی این است که ابتدا باید معلمان و مربیان ساخته شوند. باید بدانیم رسالت معلمان در این زمینه چیست.
وی سپس این سوال را مطرح کرد که چطور میتوانیم این نگاه را در معلمان تقویت کنیم و آیا برنامهای در این سالها برای تقویت این قضیه داشتیم یا نه؟
منوچهر اکبرلو پژوهشگر، مدرس و نمایشنامهنویس کودک، در پاسخ به این سوال، سخنان خود را اینگونه آغاز کرد: من اعتقاد دارم اتفاقا مخاطب این جلسه معلمان نیستند. چون ما هنوز چرایی آموزش تئاتر برای کودکان را نمیدانیم.
وی ادامه داد: به نظر من چیزی تحت عنوان آموزش تئاتر برای کودکان در مدارس، غلط است، غیر از هنرستانها که وظیفه آموزش مهارت را دارند. هدف مدرسه چیست؟ هدف نهایی آموزش و پرورش در تمام دنیا، تربیت یک شهروند متعهد و مسئول است که قوانین را بداند، قانونمند باشد و بتواند در جامعه درست زندگی کند.
وی در توضیح این مطلب افزود: اگر قرار باشد یک شهروند مسئول تربیت کنیم، در این میان، دادن نمایشنامه به یک کودک کار غلطی است. من ابتدا موافق زنگ تئاتر در مدارس بودم ولی الان مخالفم. چون الان خودم معلم هستم و سرباز پیاده این مسیر و آگاهم. من تئاتر را نفی نمیکنم ولی با دوستانم به این نتیجه رسیدهایم که تئاتر یک ابزار تربیتی است.
اکبرلو در تکمیل سخنان خود ادامه داد: مشکلات مدارس دو دستهاند. اصطلاحا مشکلات سختافزاری و نرمافزاری. مدارس ما تا زمانی که در این سطح از مشکلات سختافزاری نظیر مدارس استیجاری، نبود امکاناتی مثل وسایل سرمایشی و گرمایشی استاندارد، تعداد زیاد دانشآموزان و نسبت کم معلمان به دانشآموزان در مدارس، حقوق کم معلمان و ... هستند، نمیتوانند زنگ تئاتر داشته باشند.
وی در ادامه عنوان کرد: تئاتر باید خود برود سراغ مسائل، زیرا که ابزار تربیتی است. البته نه تحت عنوان تئاتر، بلکه به شکل نمایش خلاق. هیچ کشوری در دنیا درسی به نام آموزش تئاتر ندارد، بلکه آموزش خلاق دارند. با بچهها به عنوان بازیگر برخورد نمیکنند. در آموزش خلاق، بازی میکنند. مثل خاله بازی و دکتر بازی. قرار نیست به هیچ عنوان به آنها میزانسن یاد بدهیم. بلکه نمایش خلاق، برگرفته از بازیهایی است که ویژگیهای نمایشی دارند. نمایش خلاق، ترکیبی از هنرهای دیگر است مثل موسیقی و داستانگویی و...
وی با اشاره به اینکه اول خودمان باید بدانیم در حوزه آموزش در مدارس چه میخواهیم افزود: رویکرد ما غلط است. ما تا وقتی که ندانیم چه میخواهیم، نمیتوانیم به آسیبشناسی طرح و ایده خود بپردازیم.
در این بین، غریبپور نقدی به سخنان اکبرلو وارد کرد که شما دارید واژهسازی میکنید و در نهایت تئاتر و آموزش خلاق هر دو یک عمل را انجام میدهند.
اکبرلو با اشاره به این نقد، عنوان کرد: ما هنوز در اصطلاحات تعریف مشترک نداریم. اول باید رویکردمان را مشخص کنیم سپس به آسیبشناسی و ارائه ایده بپردازیم.
وی ادامه داد: رویکرد ما به تئاتر کودکان، میتواند سه نوع باشد: نمایش خلاق، تئاتر خلاق، تئاتر. نمایش خلاق آدمها را بالانس میکند. یعنی آن فرد اصطلاحا پررو را متعادل کرده و فرد منزوی را اجتماعی میکند. در نمایش خلاق، خروجی مهم نیست و خود بچه، مخاطب است. مثلا خودم آموزش تاریخ را از طریق آموزش خلاق داشتم که نیاز به معلم متخصص در زمینه تئاتر ندارد، بلکه هر معلمی در درس خود میتواند از آن بهره ببرد، زیرا که این یک شیوه آموزشی است نه آموزش خود تئاتر. با بازی کردن میفهمیم که مثلا در تاریخ چه اتفاقی افتاد و چگونه چنین شد. چون خود اطلاعات تاریخی که درون کتابها هست و نیازی به بازی آن نیست.
در ادامه مجری برنامه با اشاره به سوال قبلی خود، افزود: ما چقدر نیرو تربیت کرده ایم تا در مدارس این اتفاق بیفتد؟
اکبرلو در پاسخ به این پرسش بیان کرد: تعداد خیلی کم است. علت آن هم این است که این روش تازه شروع شده و در ضمن هنوز آن نگاه کلاسیک وجود دارد که باید زنگ تئاتر وجود داشته باشد و به بچهها آموزش تئاتر بدهیم. که این کار اشتباه است. ما در حال حاضر حداقل در شهر تهران حدود ۳۰۰ مربی آموزش دیده داریم که این میزان کم است.
بخش بعدی نشست به پرسش و پاسخ اختصاص یافت. تعدادی از سوالاتی که مطرح شد، موضوع نشستهای بعدی بود و پاسخ آنها به جلسات آینده موکول شد.
گفتنی است، سلسله نشستهای آسیبشناسی تئاتر کشور در مرکز همایشهای حوزه هنری برگزار میشود
نظر شما