به گزارش خبرگزاری شبستان، آیا همزمان با آغاز سرمای فصل زمستان گرمای بازار سرمایه رو به افول خواهد بود و یا به سبب افزوده شدن بر عطش و هیجان خریداران، حرارت بازار سرمایه پناهگاهی برای نقدینگیهای سرگردان در سایر بازارها، به ویژه بازار مسکن، خواهد شد؟
بطور کلی برای پاسخ به اینگونه سوالات باید عوامل متعددی شامل سیاستهای اقتصادی و تحولات سیاسی داخلی و بینالمللی را مدنظر قرار داد. خوشبختانه ارایه لایحه بودجه در اواسط آذرماه سال جاری، اطلاعات ارزشمند و گستردهای را در خصوص رویکرد مقامات دولتی در قبال سیاستهای اقتصادی و متغیرهای کلیدی اقتصاد کشور ارایه کرد و در واقع به سبب تزریق این جریان اطلاعات و همزمان شدن آن با تحولات مثبت در بازارهای جهانی، بورس اوراق بهادار تهران نیز طی یک ماه گذشته رشد حدودا ۲۰ درصدی را تجربه کرده است.
تحلیلگران و سرمایهگذاران حرفهای بازارهای دارایی، با تحلیل ارقام و ابعاد بودجه که بعضا هنوز دارای ابهاماتی است، ارزیابیها و سناریوهای متعددی از روند متغیرهای کلان اقتصاد، تحولات بخشهای مختلف اقتصادی و همچنین جهتگیری دولت در نحوه تامین مالی کسری بودجه، استقراض مستقیم و غیرمستقیم از سیستم بانکی و سایر نرخهای کلیدی اقتصاد ارایه میکنند.
بر این اساس، هر چند که بازار سرمایه از ابتدای سال تا کنون، بازدهی قابل توجهی را نصیب سهامداران کرده ولی با توجه به اطلاعات لایحه بودجه سال بعد، تا حدود زیادی این بینش بین فعالین بازار شکلگرفته است که بازار سرمایه به دلیل عقبماندگی رشد بخش کالا-محور آن هنوز پتانسیل رشد بیشتری نسبت به سایر بازارها دارد.
در این بخش صنایع معدنی، فلزی و پتروپالایشیها قرار دارند که از یک سو به دلیل کاهش تنشهای تجاری بین کشورهای بزرگ، اوضاع جهانی بازار محصولات آنها روزهای خوبی را سپری میکند و از سوی دیگر تغییر خاصی در لایحه بودجه در خصوص اقلام هزینهای این صنایع مانند نرخ بهره مالکانه و یا نرخ انواع سوختهای مورد استفاده آنها ایجاد نشده است. بنابراین فضای نااطمینانی پیرامون چشمانداز سودآوری این صنایع کاهش یافته و توانسته است تا حدود زیادی نقدینگی و معاملات بازار سرمایه را به خود جذب کند.
همچنین، تفکیک صنایع مختلف بازار سرمایه نشان میدهد که بازدهی ۱۰۰ درصدی بین صنایع و بنگاههای مختلف فعال در بازار سرمایه کشور همگن نبوده است و شرکتهای کوچک و یا صنایع دارای ارزش پایین در بازار سرمایه، بعضا دارای بازدهیهای خیرهکننده ۳۰۰ درصدی و حتی بیشتر نیز بودهاند.
از این منظر گمانهزنیهایی پیرامون رشد حبابی صنایع و یا شرکتهایی که از سهم به نسبت پایین بازار برخوردار هستند، شکلگرفته است که در صورت تقویت آن میتواند زمینه خروج نقدینگی از سهام آن بنگاهها و ورود آن به صنایعی که از پشتوانه بنیادی قوی برخوردار هستند را به همراه داشته باشد.
مقایسه شاخص کل و شاخص هموزن در دو بازه شش ماهه نخست امسال و فصل پاییز نشان میدهد که در دوره اول، عمده رشد شاخص کل به دلیل رشد صنایع کوچک همانند سیمانی، غذایی، دارویی، قندی و فعالیتهایی از این قبیل اتفاق افتاده ولی در دوره دوم این عدم همگنی رشد تا حدود زیادی تعدیل شده است و شرکتهای بزرگ و بینادی بازار نیز توانستهاند با توجه به تحولات فوقالذکر افزایش شاخص کل بازار بورس را به همراه داشته باشند.
علیرغم وجود این چشمانداز مثبت برای تحولات زمستانی بازار سرمایه، مسائل و ریسکهایی وجود دارد که در صورت عدم توجه میتواند تجربه شیرین کسب سودهای ۹ ماهه را برای مدتی به کام سرمایهگذاران تلخ کند.
اولین نکته بحث افزایش ورود افراد مبتدی و غیرحرفهای به بازار است که عمدتا با اصول اولیه بازار و مبانی ارزشگذاری سهام شرکتها آشنایی ندارند و صرفا با عضویت در کانالها و گروههای اجتماعی غیرمجاز اقدام به خریدگروهی و به زعم خودشان سرمایهگذاری میکنند. بدیهی است مامن این گونه نقدینگیها سهام شرکتهای کوچک و یا متوسط است که به دلیل هجوم سرمایهگذاران گریزی جز افزایش قیمت نخواهند داشت ولی از آنجا که ارزش بازار شرکتهای هدف این گروهها بسیار فراتر از ارزش ذاتی آنها شده است، دیریازود روند متورم شدن حباب ارزش سهم متوقف میشود و سود افراد بالای این هرم به بهای غارت سرمایههای افراد پایین هرم محقق خواهد شد.
نکته بعد بحث اورشوتینگ در کلیت بازارهای مالی است؛ بدین معنا که واکنش به اخبار و انتظارات آتی بسیار سریع در بهای دارایی خود را نشان میدهد و ممکن است حتی ارزش مالی بسیاری از اخبار نیز در اصطلاح پیشخور شده باشد و لذا ضرورت اصلاح قیمتها را مطرح کند؛ به عنوان مثال اگر انتظار داشته باشیم که بازار طی سه ماه آتی بطور متوسط تا انتهای سال ۲۰ درصد رشد کند ممکن است طی دو ماه ۳۰ درصد رشد کرده و در ماه آخر نیاز به اصلاح ۱۰ تا ۱۵ درصدی باشد.
تجمیع این دو نکته، باعث شکلگیری تصمیمات هیجانی و یا رفتارهای گلهای در بازار و در نتیجه تسری نوسانات قیمتی از صنایع و شرکتهای کوچک و متوسط به کلیت بازار سرمایه میشود. در این شرایط است که تر و خشک با هم خواهند سوخت و هر چند که حباب در صنایع مشخصی مشهود بوده ولی ترکیدن آنها، کلیت بازار را با تهدید و نزول مواجه میکند.
منبع: ایبنا
مهدی هادیان (عضو هیات علمی پژوهشکده پولی و بانکی)/
نظر شما